اینکه نرخ مهاجرت در کشور ما در طول این سالها همواره پلههای سعود را درنوردیده خبر تازهای نیست.
شفاآنلاین>سلامت>اینکه نرخ مهاجرت در کشور ما در طول این سالها همواره پلههای سعود را درنوردیده خبر تازهای نیست.
نیازی هم به رجوع به آمار و ارقام فلان مرکز و بهمان موسسه آمارسنجی نیست. نگاهی به دور و اطرافمان نشان میدهد که برای بسیاری از جوانان ما مهاجرت یک دغدغه جدی شده است. برخی جوانان امروز تنها در مقصد مهاجرت با یکدیگر تفاوت دیدگاه دارند وگرنه در اصل مهاجرت چندان تردیدی به دل راه نمیدهند.
میشود با اطمینان بر این نکته انگشت تأکید فشرد که کشور ما سوگمندانه در بالای پلکان صادرات نیروی انسانی به تمام دنیا ایستاده است. تا یکی دو دهه پیش مهاجرت بیشتر مربوط به نخبگان علمی و اقتصادی میشد اما امروز تبِ مهاجرت چنان بالاگرفته که شهروندان عادی را هم بینصیب نگذاشته است. اینکه چرا نرخ مهاجرت هر روز در کشور ما بالا میرود، جواب تک سببی ندارد اما میشود یکی از دلایل آن را ناامیدی شهروندان از حضور در اداره کشور باشد.
بسیاری از جوانان ناامید شدهاند از اینکه در آینده نقشی در اداره کشورشان داشته باشند! وقتی نقشی را که متناسب با تحصیلات و تواناییهایشان در کشور به عهده نمیگیرند، ناگزیر به کفش و کلاه کردن میشوند و به سودای زندگی فعالانهتر در برابر سفارت کشورهای دیگر صف میکشند. شماتت کردن این خیل بزرگ جوانان امری بیهوده و بیثمر است. نرخ
مهاجرت با سرکوفت زدن به جوانان و مهاجرت کنندگان پایین نمیآید چه، اگر فایدهای بر این کار مترتب بود، تابهحال باید دگرگونیای در نرخ مهاجرت پدید میآمد که متأسفانه هیچگونه تغییری به چشم نمیآید.
کار مهاجرت و روند آن نیز به هیچ رو کار آسانی نیست و هزار سد و مانع در برابر مهاجران وجود دارد. از مدرک زبان بگیرید تا فراهم آوری پول و تحمل دشواریهای دور افتادن از خانومان و پدر و مادر و... اما چرا با همه اینها میزان
مهاجرت به کشورهای دیگر هر دم فزونی میگیرد و خیال کم شدن ندارد؟ نخستین پاسخی که به ذهن میآید، همان ناروشن بودن آینده و ناامیدشدن از حضور در اداره کشور است.
تا زمانی که حلقه مدیران جامعه تنگ باشد تا زمانی که مسئولان چندکاره بر صندلی قدرت نشسته و اکراه داشته باشند که مدیریت جامعه را به جوانان بسپارند؛ میزان مهاجرت در کشور ما همچنان بالا خواهد بود. هیچ دولتی در این چند سال اخیر به جوانان که قشر بزرگ مهاجران را تشکیل میدهند این احساس را در آنها نیرومند نکرده است که آنها برای کشور سرمایه بهحساب میآیند و بهعنوان مشکل از آنها یاد نکنند.
قشری که بهجای آنکه سکاندار مدیریت جامعه باشد، بیشتر بهعنوان طبقهای مشکلساز از آنها یاد میکنند که باید هر دولتی فکری به حال مسئله ازدواج و شغل و مسکن آنها کند؛ درحالیکه باید این نگاه و روند دگرگون شود. جوانها خود بهتر از هر کس میتوانند به مشکلاتشان رسیدگی کنند بهشرط آنکه مسئولیت تصمیمگیری در باب مشکلاتشان را داشته باشند.
وقتی گروه ثابتی از مدیران برای جوانها تصمیمسازی میکند و از عهده گشودن گره مشکلاتشان برنمیآیند، جای گلهگزاری نیست که جوان سرخورده و ناامید درِ هر سفارتخانهای را برای مهاجرت بکوبد. برای پایین آمدن نرخ مهاجرت نیازمند این هستیم که دست از شماتت برداریم و به شهروندان اطمینان دهیم که در کشور خود جایی دارند.محمدجواد پهلوان/ روزنامه همدلی