براساس دیدگاه متخصصان، آموزش مهارتهای زندگی باید بتواند تواناییهای شناختی و عاطفی که برای موفقیت و احساس شادکامی در زندگی روزمره لازم است و فرد را برای غلبه بر تنش آماده میکند، به ارمغان بیاورد.
شفاآنلاین>سلامت>کارشناسان میگویند آموزش مهارتهای زندگی، احساس شادکامی در زندگی روزمره را افزایش میدهد و فرد را برای غلبه بر تنش آماده میکند
به گزارش شفاآنلاین:آموزش مهارتهای زندگی موضوعی است که نهتنها در آموزش و پرورش، بلکه بین دستاندرکاران امور اجتماعی، فرهنگی و بهداشت روانی بررسی میشود. طرح آموزش مهارتهای زندگی نخستینبار درسال 1383با تلاش وزارت آموزش و پرورش و... در مناطق مختلف اجرا شد، اما بهدلیل مطابق نبودن با آموزش و روشهای فرهنگ عمومی جامعه ایرانی مورد نقد قرار گرفت. آموزش مهارتهای زندگی در بسیاری از کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه با عناوین مختلف و روشهای گوناگون تدریس میشود. این آموزشها برآمده از نیازهای اجتماعی دوران حاضر، توجه به روشهای نوین آموزش مدرن و انتظار از آموزش و پرورش رسمی است. لازم است کودکان از آسیبهایی که بهدلیل ماهیتشان امکان نظارت بر آنها وجود ندارد، آگاه و توانمند شوند. رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، معتقد است با تکیه بر روشهای نوین آموزشی باید از میراث ادبی و فرهنگی خود استفاده کنیم و با آموختن مهارتهای زندگی در دوران ابتدایی از طریق بازیها، قصهها و دستورزیها در این مسیر گام برداریم. اما مهارتهای زندگی شامل چه مواردی است، چه تأثیری بر رشد دانشآموزان داشته و چه گامهایی تا امروز در اینباره برداشته شده است؟
نظام آموزشی درگیر محتوا
براساس دیدگاه متخصصان، آموزش مهارتهای زندگی باید بتواند تواناییهای شناختی و عاطفی که برای موفقیت و احساس شادکامی در زندگی روزمره لازم است و فرد را برای غلبه بر تنش آماده میکند، به ارمغان بیاورد. مهارتهای زندگی باعث خودشناسی، تصمیمگیری، حل مسئله، تفکر انتقادی، انعطافپذیری، روابط مؤثر اجتماعی، پرهیز از خشونت، همدلی و مسئولیتپذیری خواهد شد. آموزش مهارتهای زندگی به دانشآموزان از طریق طرح مدرسه خوانا، آموزش خلاقیت، ارائه تکالیف مهارتمحور و توانمندسازی دبیران دوره ابتدایی از برنامههای مهم آموزش ابتدایی وزارتخانه است.
احد نویدی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه آموزش و پرورش میگوید دیگر در اینباره تردیدی وجود ندارد که نظام آموزشی ما نیازمند مهارتهای زندگی بهویژه آموزش عمومی است. او ادامه میدهد: «درواقع نظام آموزشی ما درگیر محتواست و همین امر خلأهای مهارتی و کاربردی ایجاد کرده است. بهطور کلی محتوا از طریق معلمها به دانشآموزان منتقل میشود و آن تربیت و آموزش مناسب در بین دانشآموزان رخ نمیدهد. از سویی مشکل مهمتر آنکه وزارت آموزش و پرورش از خروجی محتوای خود نیز آماری ندارد؛ بنابراین نمیداند تا چه اندازه به اهداف خود نزدیک یا از آن دور شده است. آموزش دادن مهارتهای زندگی و ندادن آن هماکنون نیز ادعایی بیش نیست؛ چون هیچ خروجی مدونی برای آن درنظر گرفته نشده است.» نویدی با اشاره به اینکه در اسناد بالادستی نیز به مهارتها اشاره شده و از مهارت ارتباطی، حل مسئله، خودآگاهی، تفکر انتقادی و... سخن رفته است، ادامه میدهد: «اما هم برنامهها بهدرستی اجرا نمیشود و هم آمار و نتیجهای از آن استخراج نشده است؛ بنابراین سهم نظام آموزشی در این نوع تربیتیافتگی مشخص نیست و میتوان از آن شانه خالی کرده و آن را بر گردن خانوادهها بیندازد. اما شاید وقت آن رسیده که نظام آموزشی به چالش کشیده شود. خانواده با این مواجه است که فرزندش بسیاری از مهارتهای زندگی را در مدرسه کسب نکرده و در نقش خود، والد، بهدلیل عاطفه و رابطه با فرزند، امکان محدودی در آموزش به او دارد؛ درحالیکه اگر فضای آموزشی با خانواده همراهی نکند، فرزندان ما تربیت نمیشوند.»
مادران هلیکوپتری و فرزندان مستأصل
اما چنین مهارتهایی چه دید جامع و کاملی میتواند برای فرزندان ما ایجاد کند؟ مثلا چند درصد از بچههای امروز با مدیریت منابع آشنایی دارند؟ چند درصد از آنها از منابع مالی، تا زمان و... را رصد میکنند؟ خویشتنداری بین این افراد چگونه است؟ آیا درک و شناختی از استقلال دارند یا همواره نیازمند حمایت والدین خود هستند؟ احد نویدی میگوید: «بچههای امروز نسبت به نیازهای خود و ایجاد تعادل برای آن آگاهی ندارند. در کشورهای دیگر مانند آمریکا نیز کتابهایی که در حوزه روانشناسی و اقتصاد تالیف و منتشر میشوند، از نسلی یاد میکنند که با جهان ارتباط دیجیتال دارند. این افراد برای آینده آمریکا مخرب شناخته شدهاند. کارشناسان نیز در ادامه به مفهومی به نام مادران هلیکوپتری اشاره میکنند؛ مادرانی که بهدنبال فرزندان خود حرکت کرده و اجازه تجربه ناکامی به فرزندانشان را نمیدهند و به سرعت نیاز آنها را برآورده میکنند. این روشن است که هرچه نظام آموزشی درباره آموزش مهارتهای زندگی به فرزندان ما کوتاهی کند، این نسل همواره طلبکارتر خواهد بود.»
برنامهها با نتایجشان قابل ارزشیابی است
کارشناسان معتقدند برنامههای آموزشی برای دانشآموزان دیگر چندان مؤثر نیستند. این را نیز از آنجا استدلال میکنند که برنامهها با نتایجشان قابل ارزشیابی میشوند.
در 1384آموزش مهارتهای زندگی در مدارس راهنمایی پایه اول، توسط آموزش و پرورش عمومی با همکاری امور بانوان سازمان آموزش و پرورش اجرا شد. براساس آمار ارائهشده از سوی سازمان آموزش و پرورش تهران در سال تحصیلی 84-83تعداد مدارس تحت پوشش طرح 56مدرسه، 184کلاس و 5هزار و 830دانشآموز بوده است. بعضی ادارات آموزش و پرورش در استانها نیز با استفاده از کتاب در قالب تدریس درسی با نام «مهارتهای زندگی» در مدارس تلاش کردند. ارزیابی عملکرد این طرح نشان از این داشت که در میان دانشآموزان، مدیران، مربیان و اولیا این طرح موفق و تأثیرگذار ارزیابی شده است. از افزایش توانایی برقراری ارتباط مؤثر نوجوان تا توسعه مهارتهای مورد نیاز در زمینههای فرهنگی و هنری، آموزش روشهای حفظ سلامتی جسم و روان نوجوان، توسعه توانایی شناخت مهارتها و تواناییها، آموزش چگونگی بیان احساسات ناخوشایند و خوشایند، آمادگی نوجوان برای زندگی موفق و پویا و... . دانشآموزان معتقد بودند این طرح باعث شده تا رابطهشان با پدر و مادر و دوستانشان بهتر شود. اولیا هم معتقد بودند تغییرات مثبت این طرح در رفتار فرزندانشان محسوس است. با وجود رضایت کامل دانشآموزان و والدین، مدیران و مربیان پرورشی هم اندکی کمتر اما از این طرح راضی بودند. اما چرا اجرای این طرح کامل و ادامهدار نبود؟
نویدی یکی از دلایل بیانگیزگی معلمان در اجرای این طرح و آموزش را این میداند که گاه برنامهها برای رفع تکلیف و پر کردن صفحات گزارش است: «درحالیکه مدارس هماکنون بیشتر بهدنبال چیدمان برنامه و ویترین هستند تا آموزش و مهارتآموزی. خانواده نمیتواند به تنهایی این کار را انجام دهد؛ چون دانشآموزان در ارتباط با یکدیگر هستند و تحت شبکه بزرگتری قرار دارند؛ بنابراین آموزش و یادگیری مهارتها باید از سوی آموزش و پرورش انجام شود. از سویی باید به شکل جدی و با پرسش، امتحانگیری و سنجش این مهارتها را نهادینه کرد؛ درحالیکه این مهارتها هماکنون فقط توصیهای هستند. متأسفانه مهارتآموزی از بضاعت آموزش و پرورش امروز خارج است؛ چون معلم بیانگیزه دارد و معلمهای بیانگیزه نیز فقط رفع تکلیف میکنند و انرژی لازم را برای این امر بهکار نمیگیرند.»
مهارت از طریق برنامه؛ نه کتاب
مهارتهای زندگی که در قرن بیستویکم مطرح میشوند، از صحبتهای مقاممعظم رهبری در هفته معلم امسال نیز قابل پیگیری است. اما در نمونههای جهانی خاستگاه این مهارتها از سازمان همکاری و توسعه اقتصادی آمده است. این سازمان به مهارتهای موضوعی چون زبان مادری، زبان جهانی، هنر، جغرافی، ریاضی و مباحث حکمرانی و سیاسی میپردازد و در مهارتهای قرن بیستویک و زندگی به مسائلی اشاره میکند که هر فرد باید به آن مجهز شود؛ مهارتهایی چون خلاقیت، تفکر نقادانه، تصمیمگیری، مهارت ارتباطی، سواد رسانه، شهروند دیجیتال، سازگاری و... .
حیدر تورانی، استاد پژوهشکده برنامهریزی درسی و نوآوریهای آموزشی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش میگوید: «معمولا چنین برنامههایی پیش از اجرا شدن زیرنظر سازمان پژوهش آموزش و پرورش است. با توجه به اینکه سازمان کتابمحور است، مهارتها را نیز از طریق کتب درسی منتقل میکند؛ درحالیکه این مهارتها میتوانند از طریق برنامههای آموزشی اتفاق بیفتند.»
رشد انسان چند ساحتی
مهارتها گاه در حوزه شایستگیهای شناختی، درونفردی و بینفردی تعریف میشوند. در حوزه شایستگیهای شناختی به تفکر نقادانه، استدلال، خلاقیت، دانش و سواد اطلاعاتی، حل مسئله، تصمیمگیری و... پرداخته میشود. در شایستگیهای درونفردی به گشودگی ذهنی، احترام، سازگاری و انعطافپذیری یا وجدان و اخلاق و... عمل اشاره میشود. در شایستگیهای بینفردی نیز کار گروهی، همکاری، مشارکت، ارتباط جسورانه، نفوذ و تأثیر اجتماعی و... مدنظر قرار گرفته است. این موارد در همه مقاطع تحصیلی به شکل برنامه تحصیلی ارائه میشود؛ حتی در سنجشهای بزرگی چون «پیزا» این مهارتهای دانشآموزی مورد توجه قرار گرفته است.
اما سازمان پژوهش چه برنامههایی را برای اجرای چنین طرحهایی دارد؟ تورانی ادامه میدهد: «در دورهای که برنامه 3-3-6 آمد و کتابها با تالیف جدیدی ارائه شد، در کتابهایی با عناوین تفکر و سبک زندگی، تفکر و پژوهش، کار و فناوری و... به مهارتهای زندگی پرداخته شد، اما در ایران در پروژه تعریف شده و مشخصی به این مهارتها توجه نشده است. درحالیکه در سند تحول بعضی از این موارد آمده است.» او بخشی از این بیتوجهی را ناشی از کجفهمیهای رایج در اینباره میداند و میگوید: «زمانی که صحبت از مهارت میشود از مهارت دستی و شغلی یاد میکنند و گمانشان این است که دانشآموز باید حرفه یا پیشهای را دنبال کند؛ درحالیکه در دنیای امروز و دیجیتال که مشاغل مدام در حال تغییرند و شغلهای تازهای ایجاد شده، چنین رویکردی پیشرو نخواهد بود؛ بنابراین در دوران آموزش عمومی باید قابلیت و ظرفیت وجودی دانشآموزان را افزایش دهیم؛ مثلا اعتماد به نفس، اراده قوی، کنجکاوی و... . در این زمان دانشآموز میتواند با تغییرات جدید هماهنگ شده و وارد دنیای کار و اجتماعی تازه شود.» این استاد پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش ادامه میدهد: «در دورهای بیان شد که مشق شب حذف و به جای آن تکالیف مهارتی برای دانشآموزان تعیین شود. باید پرسید حالا چه اتفاقی درباره آن برنامه رخ داده است؟ در رسیدن به علم نافع نیز که ما بهدنبال آن هستیم اگر دانشآموز مهارتهای لازم را کسب نکرده باشد، چندان انسان مفید و موفقی نخواهد بود. افراد باید چند ساحتی رشد کنند و از تکساحتی بودن آموزش باید جلوگیری شود.»
خلاصه گزارش
طرح آموزش مهارتهای زندگی نخستینبار در سال 1383با تلاش وزارت آموزش و پرورش و... در مناطق مختلف اجرا شد، اما بهدلیل مطابق نبودن با آموزش و روشهای فرهنگ عمومی جامعه ایرانی مورد نقد قرار گرفت. آموزش مهارتهای زندگی در بسیاری از کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه با عناوین مختلف و روشهای گوناگون تدریس میشود
مهارتهای زندگی باید بتواند تواناییهای شناختی و عاطفی که برای موفقیت و احساس شادکامی در زندگی روزمره لازم است و فرد را برای غلبه بر تنش آماده میکند، به ارمغان بیاورد. مهارتهای زندگی باعث خودشناسی، تصمیمگیری، حل مسئله، تفکر انتقادی، انعطافپذیری، روابط مؤثر اجتماعی، پرهیز از خشونت، همدلی و مسئولیتپذیری خواهد شد
نویدی: نظام آموزشی ما درگیر محتواست و همین امر خلأهای مهارتی و کاربردی ایجاد کرده است. بهطور کلی محتوا از طریق معلمها به دانشآموزان منتقل میشود و آن تربیت و آموزش مناسب در بین دانشآموزان رخ نمیدهد. از سویی مشکل مهمتر آنکه وزارت آموزش و پرورش از خروجی محتوای خود نیز آماری ندارد
تورانی: زمانی که صحبت از مهارت میشود از مهارت دستی و شغلی یاد میکنند و گمانشان این است که دانشآموز باید حرفه یا پیشهای را دنبال کند؛ درحالیکه در دنیای امروز و دیجیتال که مشاغل مدام در حال تغییرند و شغلهای تازهای ایجاد شده، چنین رویکردی پیشرو نخواهد بود. بنابراین در دوران آموزش عمومی باید قابلیت و ظرفیت وجودی دانشآموزان را افزایش دهیم؛ مثلا اعتماد به نفس، اراده قوی، کنجکاوی و... . در این زمان دانشآموز میتواند با تغییرات جدید هماهنگ شده و وارد دنیای کار و اجتماعی تازه شود