نگاهی به مشکلات معلولان در تهران
سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده بیش از یک میلیارد نفر در سراسر جهان با
نوعی از معلولیت زندگی میکنند. افراد دچار معلولیت ایران نیز بخش
قابلتوجهی از جمعیت را تشکیل میدهند؛ یکمیلیونو۸۰۰هزار نفر که فقط در
مجموعه بهزیستی اطلاعاتشان ثبت شده است. این یعنی آمار معلولان ایران بیش
از این رقمهاست؛ چراکه بعضی افراد معلول اقدامی برای تشکیل پرونده
نمیکنند. اما وضعیت در آینده نیز چندان بهتر نخواهد بود؛ زیرا براساس آمار
سازمان بهداشت جهانی از هر ۱۰کودک متولد شده یک کودک معلول به دنیا میآید
یا در آینده معلول میشود؛ از اینرو صحبت درباره برطرف کردن مشکلات
معلولان و اقدام برای آن هیچگاه دیر نیست.
مثلا محسن نابیناست. او در سال۹۷ ازدواج کرده و در خانه کوچکی در جنوب
تهران زندگی میکند. سالها در مترو دستفروشی میکرده تا سال۹۸ که دخترش به
دنیا آمده، اما با ورود کرونا به کشور دیگر نتوانسته هزینههایش را تامین
کند. مردادماه درگیر کرونا شده و دیگر نتوانسته کار کند. همسرش هم که دچار
معلولیت جسمی و حرکتی بوده، با توجه به سختیهای پیشرو او را ترک میکند.
محسن تحت پوشش سازمان بهزیستی است و مستمری دریافت میکند، اما این مستمری
کفاف هزینههای یک هفته خانوادهاش را هم نمیدهد. برای وام خوداشتغالی هم
که اقدام کرده، از او مدرک فنی و حرفهای خواستهاند. او میگوید که هر وقت
به مراکزی برای کمک مراجعه کرده، اگرچه کارشان در حمایت از معلولان بوده،
اما با کنایه و لحنی مسخره به او گفتهاند: معلول را چه به ازدواج کردن!
اما محسن فقط یک نمونه است.
علی هم یکی دیگر از افراد معلول است. او بر اثر تصادف و جراحی اشتباه دچار
معلولیت شده و روزبهروز هم بهشدت معلولیتش اضافه میشود. علی سال۸۰
ازدواج کرده و سال۹۰ هم درحالیکه یک دختر داشته از همسرش جدا شده است. او
که تحصیلکرده رشته هنر است، میگوید همسرش تصور میکرده شاید معلولیت او
رفع شود، اما با توجه به اینکه شرایط روزبهروز بدتر شده دیگر حاضر به
ادامه زندگی نبوده است. علی میگوید که کمبود امکانات و نبود سیستم
حملونقل مناسب باعث شده نتواند از خانه خارج شود. او میگوید: «همان اول
که سامانه حملونقل معلولان راهاندازی شد، حدود ۸۰دستگاه ون ویژه معلولان
پایتخت در تهران بود، اما حالا ۲۰تا ۲۲ خودرو وجود دارد.» همین مسئله او را
خانهنشین کرده است؛ چون با ویلچر برقی نمیتواند از تاکسی یا ماشین
معمولی استفاده کند. مناسبسازی شهری از دیگر مشکلات معلولان است.
وضعیت در ابعاد کوچکتر
10سال پیش که معصومه اسدی برای درخواست مجوز آموزشگاه خیاطی به بخشداری
شهرستان اقلید رفته بود، متوجه شد تعدادی کودک معلول در روستاهای آنجا
هستند که نیازمند مددکار و خدماترسانیاند. از آنجا که او در دوره
دبیرستان داوطلبانه این کار را انجام داده بود و با آن آشنایی داشت، پذیرفت
که باز این کار را انجام دهد. حالا او با 120مددجو، کار تسهیلگری شورای
توانبخشی معلولان دهستان شهر میان (بازیچه، آب باریک و مهدیآباد) را انجام
میدهد.
بیماریهای مادر در دوران بارداری، فقر و از همه بدتر نداشتن هزینههای
آزمایش ژنتیک، سبب شده تا در روستاهای بازیچه، آب باریک و مهدیآباد، تعداد
معلولان روزبهروز افزایش پیدا کند. این در حالی است که بهزیستی شیراز
امکان خدماترسانی به آنها را ندارد. اسدی میگوید که برای تأمین شغل،
کمکهزینه ازدواج، راهاندازی مدرسه، سرویس بهداشتی، مهارتآموزی و
شناساندن معلولان به جامعه فعالیت میکند: «متأسفانه چون تعداد معلولان در
این منطقه زیاد است و بودجه بهزیستی هم محدود، برای همین هر بار فقط امکان
کمک به تعدادی از آنها فراهم میشود؛ از اینرو مشکلات فراوانی در تأمین
هزینههای درمان دارند. حالا که به روزهای پایانی سال نزدیک میشویم چه خوب
است که با کمک خیران بتوانیم دل معلولان را شاد کنیم تا آنها هم در کنار
هفتسین، سال نو را جشن بگیرند.» معلولان این منطقه نیاز به وسایل بهداشتی،
پوشک، عصا، ویلچر برقی، تختبرقی و معمولی، موادغذایی و دارویی دارند.
همچنین کمکهزینه درمان سمعک هم از دیگر کمکهایی است که میتوان به آنها
کرد.
اسدی مهمترین و اساسیترین عامل موفقیت در زندگی معلولان را خودکفایی و
استقلال این افراد میداند که باید قادر باشند همه هزینههایی را که در
فرایند توانبخشی انجام میشود، پرداخت کنند. تأمین لوازم توانبخشی معلولان
در توانمندی آنها تأثیر زیادی دارد. او میگوید: «بخشی از توانبخشی فرد
معلول باید در داخل خانواده برای او اتفاق بیفتد که متأسفانه در روستاهای
محروم این منطقه، این امکان وجود ندارد و ما باید خدمات توانبخشی را تنها
در مرکز به معلولان ارائه دهیم.» آنچه مسلم است اینکه معلولان بهواسطه
نداشتن مهارتهای حرفهای، مددجویی و تأمین نبودن منابع مالی برای
امرارمعاش و گذران زندگی خود و خانواده، بیشتر از سایر افراد جامعه در معرض
انواع آسیبهای فردی و اجتماعی هستند. او میگوید که این منطقه زمستانهای
سختی دارد و مردم حتی قادر به تامین وسایل گرمایشی خود نیستند.
نیاز به پوشک؛ اساسیترین نیاز معلولان
در 2سال گذشته سازمان بهزیستی نتوانسته به مددجویان اقلید کمک چندان بکند؛
مثلا هر دو سال یکبار سازمان در بخش تجهیزات یک تخت و یک ویلچر در
اختیارشان قرار داده که آن هم مناسب کودکان نیست. اسدی یکی از دلایل افزایش
مددجویان را در چند سال گذشته تصادفات در جادههای اطراف میداند و
میگوید: «بیمارستانها امکانات چندانی ندارند. مشکلات ژنتیک و تصادف و...
این مشکلات را بیشتر کرده است. 40درصد مددجویان ژنتیک و 30درصد بر اثر
حوادث معلول شدهاند. هماکنون ما 20مددجوی زیر 6سال داریم، اما آزمایشهای
ژنتیک در 2مرحله، آن هم فقط برای کسانی که تحت پوشش بهزیستی هستند، رایگان
شده و معمولا هزینههای زیاد، مانع از چنین امکانی برای خانوادهها خصوصا
زوجهای جوان میشود که بخواهند برای بارداری آزمایش ژنتیک را در اولویت
قرار دهند.»
شغل اهالی این روستاها بیشتر کشاورزی و دامداری است و زنان قالیباف با توجه
به اینکه فرشهای دستبافت خود را با واسطه میفروشند، چندان درآمدی از آن
بهدست نمیآورند. اسدی میگوید: «عدهای انتظار دارند که صنایعدستی
مددجوها را ارزانتر خرید کنند. برای بازار این کار نیاز به ارتباطهای
سازنده در تهران داریم که هنوز برایمان میسر نشده است.»
از سویی ساختمان دهیاری که چند سال برای مدرسه استفاده میشد، حالا تخریب
شده است و خدماتی که در مدرسه به معلولان تعلق میگرفت، حالا جایی برای
ارائه ندارد. اسدی میگوید: «پس از دوندگی زمین چنین مرکزی تامین شد، اما
سرمایه ساخت آن فراهم نشده است؛ درحالیکه با حداقل سرمایه میتوان مکانی
برای رفاه مددجویان چند روستا فراهم کرد. سبد کالایی که پیش از عید هر سال
به مددجویان داده میشد، امسال نتوانستهایم تامین کنیم. با توجه به شرایط
فوقالعاده استان در دوره کرونا، حتی کپسول اکسیژن هم به مددجویان نمیرسد و
باید آن را اجاره کنم یا از اعتبار خودم برایشان فراهم آورم؛ چون با کمبود
شدید کپسول اکسیژن مواجه هستیم.» اینطور که بهنظر میرسد فقط یک مدرسه
استثنایی در شهرستان وجود دارد و هزینه بالای رفتوآمد باعث شده مددجویان
محصل در مدارس معمولی ثبتنام کنند. کمبود معلولان هم شامل ویلچر، تخت،
پوشک، واکر، لوازمالتحریر و لپتاپ و گوشی برای دانشجویان و دانشآموزان
است.
چطور کمک کنیم؟
اسدی با تأسف از کمبود امکانات معلولان در این شهرستان میگوید:
«دانشجوهایی داریم که بهدلیل مشکلات از پس هزینه تحصیل برنیامده و انصراف
داده و مجبور به دامداری شدهاند. کمبود پزشک متخصص، امکانات پزشکی،
آمبولانس و حتی داروهایی مثل قرص آهن و ویتامین دی (هر سال به شکل رایگان
بین مردم تقسیم میشد که دیگر توزیع نمیشود.) داریم. مدرسه ابتدایی 4سال
است که تخریب شده و در حال بازسازی است و دانشآموزان مجبورند در خانهای
اجارهای درس بخوانند. این شرایط اما برای دانشآموزان معلول سختتر است؛
چون رفتوآمد در کوچههای خاکی و بدون امکانات برای معلولانی که مجبورند در
مدارس عادی درس بخوانند، شرایط سختتری را به همراه خواهد آورد.»
اما مادر معلولان شهر اقلید ساخت مرکزی مخصوص مددجویان را مهمترین نیاز
شهرش میداند: «اگر بتوانیم خدمات لازم را همینجا به مددجویان ارائه بدهیم
نیازی نیست مدام برای کمترین کاری به اقلید بروند و هزینههای زیادی برای
رفتوآمد پرداخت کنند.
اگر این مرکز ساخته شود مشاوره، آموزش، کاردرمانی و فیزیوتراپی ایجاد کرده
و دیگر روستاها نیز میتوانند از این امکانات استفاده کنند. بارها درخواست
کمک کردهایم، اما هیچ کمکی صورت نگرفته است.» اما ما چه میتوانیم بکنیم؟
چنانچه تمایل دارید به معلولان این شهرستان کمک کنید و در امر خیر شریک
شوید، میتوانید کمکهای خود را به شماره5029087000198054 مرکز توانبخشی
معلولان دهستان شهرمیان شهرستان اقلید استان فارس واریز کنید.
بیشک اجرای قوانینی چون حذف حق بیمه مددجویان روستایی و عشایری و اجرای
کامل قانون حمایت از افراد دچار معلولیت که در سال۱۳۹۷ تصویب شد، میتواند
مشکلات این قشر از جامعه را تا حدودی کاهش دهد.