گرچه طعنه معمولاً به عنوان مزهپرانی احمقانه مردود شمرده میشود، در واقع گواهی از بلوغ است چرا که چند سال طول میکشد تا ذهن رو به رشد کودک کاملاً این خصلت را درک کند و به آن تسلط یابد. پِنی پِکسمَن (Penny Pexman) روانشناس زبان در دانشگاه کَلگِری میگوید: «این خصلت میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد.»
تلاش ذهنی مفید است. طعنه به ما اجازه میدهد نکات دقیق و ظریف بشدت مورد نیاز را به تعاملات خود اضافه کنیم و ضربات توهینهای خود را تلطیف کنیم یا به قصد شوخی، مردمآزاری را به تعریف و تمجیدمان از دیگران اضافه کنیم. حتی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد طعنه سبب شکوفایی خلاقیت ما میشود و کمک میکند هنگام ناراحتی احساسات منفی را تخلیه کنیم.
پِکسمَن آنقدر به اهمیت طعنه اطمینان دارد که برای کمک به کسانی که حس طعنهآمیزشان رشد کافی نکرده برنامههای آموزشی طراحی کرده است.
گامهای کودکانه
برخی از سرنخهای پیچیدگی طعنه برآمده از خط سیر تکاملی طولانی در دوران کودکی است، واقعیتی که پِکسمَن با کمک چند عروسک دهاندریده و بیادب افشا کرده است. در یک آزمایش، کاراکتری عروسکی به نام جِین در تلاش برای رنگ کردن یک گل رز است، اما گند میزند. دوستش آنی میگوید: «تو یه نقاش معرکهای!» یا کاراکتری به نام سَم در حال کندن علفهای هرز است و کارش را به سرعت تمام میکند اما دوستش باب میگوید: «تو یه باغبون افتضاحی!»
این قوس رشدی به نظر ظهور «تئوری ذهن» را دنبال میکند: «استعداد کودک برای درک مقاصد دیگران» که با افزایش سن پیچیدهتر میشود.
عوامل دیگر ممکن است شامل این موارد شوند: واژگان و دستور زبان، استعداد آموختن نشانههای صوتی ظریفی که ممکن است علامت گفتار طعنهآمیز باشند و درک شرایطی که در آنها انتظار طعنه میرود یا نمیرود. این موارد فقط با تجربه گسترده در موقعیتهای اجتماعی بدست میآید. به گفته پکسمن: «کودک نیاز دارد تمام این قطعات را کنار هم بگذارد، اما هیچیک از آنها به تنهایی برای درک طعنه کافی نیست.»
مطالعات اخیر پکسمن نشان داده است که محیط خانه یک کودک میتواند به شدت بر درک و استفاده او از طعنه اثر بگذارد. اگر والدین از طعنه استفاده کنند، احتمال رشد این توانایی در فرزندان آنها بیشتر میشود.
پکسمن میگوید: «در حدود چهارسالگی، توانایی کودک در درک دیدگاه دیگران و تشخیص اینکه باورِ فردی ممکن است با باور او متفاوت باشد رشد میکند.»
طعنه پیچیده است، چون کودک هم باید باور واقعی گوینده را درک کند و هم روشهایی که او قصد دارد کلماتش توسط فرد دیگر تعبیر شود، بعبارتی یک پروسهی دو مرحلهای که کودک برای تسلط بر آن به زمان نیاز دارد. بطور کلی، برای کودکان زیر هفت سال، داشتنِ دو ایده بالقوه مخالف در ذهن دشوار است.
بسیاری از کودکان با رسیدن به سن نوجوانی بر این مهارتهای پیچیده مسلط شدهاند و تعجبآور نیست اگر از بکار بردن آنها و مشاهده تاثیر آن بر دیگران لذت ببرند.
صحبت خلاقانه
اگر هنوز متقاعد نشدهاید که عشق نوجوان شما به طعنه نقطه عطفی است که ارزش تجلیل دارد، آزمایشی را درنظر بگیرید که اخیراً توسط روث فیلیک (Ruth Filik) روانشناس دانشگاه ناتینگهام در بریتانیا انجام شد. از شرکتکنندگان این آزمایش خواسته شد حین خواندن سناریوهای مختلف از رویدادهای رایج در اسکنر fMRI (افامآرآی) دراز بکشند. در برخی موارد، گفتههای کاراکترها طعنه آمیز انتخاب شده بود، مثلاً: بِرنیس و کیتلین هر دو برای دورهی روانشناسی در دانشگاهی در آمریکا درخواست دادند. آنها برای چاپ برگههای درخواستشان با هم قرار گذاشتند. دستگاه چاپگر فقط کاغذ صورتی داشت. برنیس به کیتلین گفت: «رنگش خیلی رسمی نیست؟!»
در موارد دیگر، از همین عبارت بعنوان انتقاد طعنهآمیز استفاده میشد: برنیس و کیتلین هر دو برای یک دورهی روانشناسی در دانشگاهی در آمریکا درخواست دادند. آنها برای چاپ برگههای درخواستشان با هم قرار گذاشتند. کیتلین کاغذ صورتی رنگ را برای چاپ درخواستش انتخاب کرد. برنیس به او گفت: «رنگش خیلی رسمی نیست؟!»
هر دو نوع کنایه شبکه «ذهنیسازی» درگیر در درک باورها و مقاصد دیگران را روشن میکند، یافتهای که بر اهمیت تئوری ذهن در تفسیر انواع اظهارات مبهم تاکید میکند.
بااینحال فیلیک دریافت که طعنه در قیاس با کنایهی غیرطعنهآمیز، فعالیت بیشتری در شبکههای معناییِ درگیر در پردازش عمومی زبان و مناطق مغزی درگیر در طنز را هم تحریک میکند و این نشانهای از پیچیدگی کلی آن است. «فهمیدن اینکه باورهای فرد دیگر چه بوده، چرا فلان حرف را گفته و آیا قصدش بدجنسی بوده یا مزهپرانی چالشبرانگیزتر است.» این تمرین ذهنی مزایای شگفتانگیزی هم دارد. کار کردن با همکارانی از دانشگاههای هاروارد و کلمبیا، لی هوآنگ در مدرسهی عالی کسبوکار اینسید در فرانسه نشان داده است که گفتن و شنیدن یا بخاطرآوردن نظرات طعنهآمیز میتواند به تسریعِ تفکر خلاقانه کمک کند.
برای نمونه یکی از آزمایشات او شامل «مسئله شمع» بود که در آن شرکتکنندگان مقابل یک شمع، یک قوطی کبریت و یک جعبه پونز قرار میگرفتند. ماموریت آنها یافتن راهی برای چسباندن شمع به دیوار بود بصورتی که در حال سوختن قطرات شمع روی زمین نچکد.
پاسخ صحیح خالی کردن قوطی پونز، اتصال آن به دیوار با پونزها و سپس قرار دادن شمع درون آن بود، راهحلی که تنها زمانی به ذهن میرسد که آماده باشید موبهمو به کارکرد هر یک از آن اشیاء فکر کنید.
پیش از شروع حل مسئله، از برخی شرکتکنندگان خواسته شد یک گفتگوی طعنهآمیز را بخاطر بیاورند، درحالیکه از بقیه خواسته شد یک گفتگوی صمیمانه یا خنثی را بخاطر آورند. بطرز شگفتانگیزی، خاطرات طعنهآمیز میزان موفقیت شرکتکنندگان را بیش از دوبرابر کرد، یعنی از حدود ۳۰ درصد تا بیش از ۶۰ درصد.
طعنه بعنوان نوعی از طنز ممکن است در رویایی با ناامیدی یا استرس به ما کمک کند. کاترین روترمیچ از دانشگاه کارولینای شرقی در گرینویل عقیده دارد: «طعنه میتواند راهی برای کم کردن فشار عصبی باشد.» بطرز جالبی، او در یکی از مطالعات اخیر خود دریافت که استفادهی افراد افسرده و مضطرب از طعنه در طول همهگیری کووید-۱۹ افزایش یافته که بازتابی از این مکانیسم مقابله است.
بطورکلی انگیزه اصلی طعنه، زبانی است و بعبارتی رنگ و لعاب دادن به پیامهایی که امید داریم به دیگران منتقل کنیم. پکسمن میگوید: «شما روی معنای زیرین، نقابی از معنای سطحی قرار میدهید.»
این نقاب سطحی میتواند شوخی ملایمی باشد و اگر درحال نقد ضمنی کسی باشید نقاب سطحی به شما قابلیت انکار موجهنما میدهد و خطر مجادله را کاهش میدهد.
بااینکه این مطالعات روی بزرگسالان انجام شد، بنظر میرسد نوجوانان نیز احساسات مشابهی را هنگام استفاده از طعنه تجربه کنند و احتمالاً آن را روش مفیدی برای مقابله با احساسات منفی یا موقعیتهای دشوار بدانند.
کارورزی طعنه
شاید در ابتدا والدین از مشاهده طعنه زدن فرزندانشان شوکه شوند و این خود نشانهای از یک بدبینی بزرگسالانه است که در تضاد با برداشت آنها از معصومیت جوانی است. والدین ممکن است در مواجهه با نوجوانی که تقریباً در تمام صحبتهایش از طعنه استفاده میکند طوریکه انگار با بیان هرگونه احساس صادقانهای مشکل دارد، احساس درماندگی کنند.
اما آیا ما باید نوجوانان را بخاطر استفاده از این ابزار همهکاره سرزنش کنیم؟ شاید بهتر باشد آن را تمرین مفید یک توانایی حیاتی بدانیم. به عقیده فیلیک: «این مهارتی است که آنها میخواهند در بکار بردن آن ماهر شوند بویژه به این دلیل که بخش زیادی از زبانی که ما در زندگی روزمره از آن استفاده میکنیم اصلی و غیراستعاری نیست.
پکسمن موافق است و به همین دلیل در فکر یافتن راههایی برای آموزش طعنه به کودکانی بود که در فهم جزئیات ظریف آن کند هستند.
نتیجه تلاش او «سیدنی طعنه میزند» (Sydney Gets Sarcastic) است، یک کتاب داستانی که شامل نمونههای فراوانی از طعنه و دلایل استفاده از آنهاست. او در یک آزمایش که اخیراً روی کودکان ۵ تا ۶ ساله انجام شد نشان داد کودکانی که داستان را خواندند و دربارهاش صحبت کردند در آزمون بعدی عبارات طعنهآمیز را راحتتر شناسایی کردند.
با درنظر گرفتن بدنامی طعنه باید بیشتر قدردان پیچیدگی آن باشیم. نیش و کنایهای در کار نیست اگر بگویم طعنه یکی از بزرگترین موهبتهای زبان است.