استاد دانشگاه علوم پزشکی باید مانند تمام دنیا بین درجه استادی دانشگاه و دستیارپروری و مطب داری و اشتغال های خصوصی یکی را انتخاب نماید که جمع همه چیز ، همه را بی کیفیت خواهد کرد .
شفاآنلاین>سلامت> استاد دانشگاه علوم پزشکی باید مانند تمام دنیا بین درجه استادی دانشگاه و دستیارپروری و مطب داری و اشتغال های خصوصی یکی را انتخاب نماید که جمع همه چیز ، همه را بی کیفیت خواهد کرد .
به گزارش شفاآنلاین: غلامرضا قدمی کارشناس پرستاری در نامه ای به رئیس جمهور درباره بحث ادغام آموزش پزشکی با وزارت علوم نوشت: این روزها بحث بسیار مهم جداسازی آموزش پزشکی از وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی و الحاق آن به وزارت علوم برای چندمین بار مطرح گردیده و قوت یافته است ، موضوعی که مورد تاکید کلیه اساتید دانشگاه های غیر پزشکی و همچنین بدنه غیر هیات علمی وزارت بهداشت می باشد لذا اینجانب که از موافقین این جابجایی می باشم بدینوسیله دلایل منطقی خود را به شرحی ساده برای جنابعالی و همه علاقمندان و به خصوص موافقین و مخالفین موضوع , تشریح می نمایم.
در تمام وزارتخانه های موجود ، نام وزارت مربوطه مرتبط با موضوع اصلی آن و نهاد مربوط به آن در استانها با عنوان اداره کل و با همان موضوعیت مطرح می باشد مثلا در مورد وزارت صمت در استانها ادارات کل صمت را داریم یا در مورد وزارت تعاون ، کار و رفاه اجتماعی همینطور یا در مورد وزارت نیرو هم ادارات کل برق منطقه ای و آبفا و گاز را داریم اما در مورد وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی که در نام آن هم ترتیب اهمیت ذکر شده است و هم ترتیب وزن و حجم خدمات این وزارتخانه ، در استانها به ناگاه آموزش پزشگی به راس امور آمده و نام اداره کل این وزارتخانه در استانها به دانشگاه های علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تغییر یافته است و بر اساس همین تغییر نام ، اهمیت وظایف ذاتی وزارت بهداشت نیز تغییر یافته است به نحوی که شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کرده است که روسای دانشگاه های علوم پزشکی همه باید از اعضای هیات علمی باشند و خود وزارت بهداشت هم این مصوبه را به معاونین دانشگاه های علوم پزشکی و روسای بیمارستانهای آن تعمیم داده است یعنی عملا تعداد قابل توجهی از اعضای هیات علمی در مسندهای اجرایی مشغول کار هستند .
چنانچه عرض گردید در استانها که محل اصلی فعالیت عملیاتی وزارت بهداشت است ،بیشترین حجم کار اجرایی سازمان استانی وزارت بهداشت شامل خدمات بهداشت و درمان می باشد و آموزش پزشکی کسری از این وظایف می باشد لکن با انتصاب اعضای هیات علمی به مدیریت های اجرایی که بیشتر هم از
پزشکان متخصص و فوق تخصص انتخاب می شوند عملا هم آن مسند اجرایی درست انجام نمی شود و هم بحث آموزش پزشکی که بر عهده آن عضو هیات علمی بوده است و اکنون که پزشکان متخصص اکثریت انتصابها را تشکیل داده اند متاسفانه این امور همراه با مطب گردانی و فعالیت در بخش خصوصی نیز می باشد و طبیعی است که امور اجرایی مسئولیت و مبحث بسیار مهم آموزش پزشکی نیز معطل و ضایع می گردد.
نکته جالب اینکه ستاد دانشگاه های علوم پزشکی که در آنجا صرفا امور کلان مدیریت انجام می شود و جایی برای تدریس تئوری یا عملی هم نیست و اصولا دانشجویان کاری به این ستاد ها ندارند مملو از اعضای هیات علمی است که بخشی از وقت روزانه خود را در این ستادها می گذرانند که چون کامل نیست عمده امور توسط کارشناسان راهبری شده و ایشان صرفا به ماشین امضایی تبدیل شده اند که با وجود سامانه های اتوماسیون اداری و تفویض اختیارها ، حتی بیشتر امضاهای اصلی نیز توسط کارشناسان و مدیران دفاتر و .. انجام می شود و خیلی اوقات مدیران اصلی از نامه های صادره با امضای خود نیز بی اطلاع می باشند.
متاسفانه همین رویه در ستاد بزرگ وزارت بهداشت نیز وجود دارد ، در آنجا نیز بسیاری از مدیران ارشد از اعضای هیات علمی دانشگاه های علوم پزشکی استانها می باشند که بصورت مامور و با دریافت کامل حقوق هیات علمی که بابت آموزش تصویب شده است ، از مزایای مدیریتی نیز استفاده کامل را دارند و بسیار جالب است بدانید که در خود تشکیلات وزارت بهداشت که هیچگونه امور آموزش عالی در آنجا انجام نمی شود نیز چندین پست سازمانی هیات علمی ایجاد شده است که برخی اساتید به راحتی بتوانند پست سازمانی خود را به ستاد انتقال دهند و همزمان مدیر باشند و از مزایای هیات علمی نیز استفاده نمایند.
از طرفی چون نظارت بر کلیه اماکن درمانی نیز با وزارت بهداشت می باشد ، وقتی عضو هیات علمی دانشگاه در مطب خصوصی یا بیمارستان و مرکز خصوصی فعالیت دارد ، مجوز کار ایشان نیز می بایست توسط همان اعضای هیات علمی مستقر در دانشگاه ها داده شود یا اگر تخلف نمایند و در ساعات موظف دولتی در بخش خصوصی فعال باشند ، برخورد با این تخلفات نیز می بایست توسط همکاران خودشان انجام شود که اصل تعارض منافع مانع از هرگونه برخورد شده است و امروز متاسفانه شاهد هستیم که آموزش پزشکی در بیمارستانها بیشتر توسط دستیاران ارشد انجام می شود و اساتید بیشتر در بخش خصوصی فعالیت دارند ، چه بسا مطبهای اساتیدی که هر شب تا پاسی از بامداد فعالیت دارند و به همان دلیل صبح روز بعد بسیار دیر هنگام و با رخوت و سستی در محل کار خود که ممکن است کلاس درس یا مسند مدیریت باشد حاضر می شوند .
یک سوال جدی در مقررات اشتباه ایجاد شده در وزارت بهداشت این است که آیا جذب عضو هیات علمی به دلیل تامین مشاغل مدیریت است یا تامین استاد برای ارائه درس و انجام پژوهش های علمی ؟
امروزه شاهد حضور اساتید هیات علمی در مسندهای اجرایی هستیم که اصولا کلاس درسی ندارند و صرفا به امور اجرایی و بخش خصوصی می پردازند ؛ سوال اینجاست جذب این اساتید به چه منظوری انجام شده است و اگر نبودن ایشان در بحث آموزش خللی در امر آموزش پزشکی ایجاد نکرده است اصولا برای چه جذب شده اند و برای چه از بیت المال مسلمین حقوق نسبتا بالایی برای امر آموزش به ایشان پرداخت می شود؟!
جناب آقای رئیس جمهور
بنده بعنوان یک پرستار با تجربه که حکم کارشناس درمان را دارد دلسوزانه و صادقانه از شما درخواست می کنم در این امر مهم شخص خودتان تحقیق نمایید و به نتیجه برسید و به مخالفت و حتی موافقت ذینعلان برای ادغام آموزش پزشکی در وزارت علوم ، بسنده نکنید .
تحقیق هم کار مشکلی نیست ، همین موارد ذکر شده را به افراد امین خود بگویید پایش نمایند ، ببینند دریافتی اعضای هیات علمی مستقر در ستاد وزارتی و ستاد های استانی وزارت بهداشت چگونه است ؟ بپرسند وظایف آموزشی ایشان را چه کسی انجام میدهد ؟!
تحقیق شود که در کدام یک از کشورهای جهان بحث آموزش پزشکی در وزارت بهداشت ادغام شده است و آیا ادغام نبودن مشکل تر است یا ادغام بودن ؟ ! طبیعی است که در کشورهایی که از نظر علمی شاخص می باشند و صاحب مقالات به روز و معتبر و قابل تعمیم برای سایر کشورها اگر چنین روشی درست بود همان را انجام می دادند .
حال آنکه کار بسیار مهم آموزش و پژوهش در تمام دنیا توسط اساتید دانشگاهی و صاحبان عناوین دکترای آموزشی در حال انجام است و مسندهای اجرایی که بیشتر نیاز به تجربه و صرف وقت دارد توسط صاحبان تحصیلات تکمیلی پایین تر انجام می شود لکن در کشور ما تحصیل و کسب مدارک تحصیلی بالا صرف داشتن عنوان آن انجام می شود و همین عناوین هستند که مناسب مناصب اجرایی شناخته و معرفی شده اند اما در دنیا اینگونه نیست و حتی در بسیاری از کشورها مدارک لیسانس دانشگاهی در مسندهای وزارتی هم قرار گرفته اند و یکی از علل توفیق ایشان همین است که هر شخصی در جای خودش قرار گرفته است.
در وزارت بهداشت ما اما نه تنها با رویه فعلی کیفیت آموزش پزشکی در حد مورد انتظار نیست بلکه با تخصیص اعداد و ارقام قابل توجه به حقوق و کارانه های اعضای هیات علمی دانشگاه ها که مشغول کارهای درمانی نیز هستند و دریافت تعرفه تخصصی از مردم و بیمه ها بابت آموزش و اختصاص کارکرد دستیاران به اساتید ، باعث تخصیص بخش عمده ای از بودجه وزارت بهداشت به اعضای هیات علمی گردیده است و به ناچار حتی حقوق هیات علمی های مشابه سایر دانشگاه ها مانند رشته های معارف و ادبیات فارسی و زبان انگلیسی هم در دانشگاه های علوم پزشکی از سایر دانشگاه ها بیشتر است .
بنده به دوستان منتقد جدا شدن آموزش پزشکی از وزارت بهداشت عرض می نمایم که با این منطق شما اصلا وزارت علوم نیاز نمی باشد و آموزش همه رشته های تخصصی می تواند به وزارت مربوطه که از فارغ التحصیلان آن استفاده می کند سپرده شود مثلا وزارت نیرو و آموزش برق و مکانیک اما چنانچه این کار در آنجا اشتباه است در این وزارت هم اشتباه است و این مسیر اشتباه که در چند سال اخیر طی شده است می بایست هر چه سریعتر اصلاح شود و استاد دانشگاه علوم پزشکی باید مانند تمام دنیا بین درجه استادی دانشگاه و دستیارپروری و مطب داری و اشتغال های خصوصی یکی را انتخاب نماید که جمع همه چیز ، همه را بی کیفیت خواهد کرد .