کد خبر: ۲۸۸۴۵۹
تاریخ انتشار: ۲۳:۳۰ - ۰۶ شهريور ۱۴۰۰ - 2021August 28
دکتر علی محسنی کاشانی
پزشک کسی است که شغل پزشکی را انتخاب کرده و از آن راه «دانش» و «فن» و هنر خود را در خدمت مردم به‎کار می‌‌‌بندد
شفاآنلاین>سلامت>اول شهریور مصادف با تولد دانشمند شهیر و حکیم عالی‎مقام، شیخ‌الرئیس ابوعلی سینا به‎نام روز پزشک نامگذاری شده است. پزشک کیست و پزشکی چیست؟

پزشک کسی است که شغل پزشکی را انتخاب کرده و از آن راه «دانش» و «فن» و هنر خود را در خدمت مردم به‎کار می‌‌‌بندد و وظیفه او طبق تعاریف متجاوز از هزار سال قبل به‎وسیله یکی از شاگردان رازی، پزشک مشهور و دانشمند عالی‏قدر ایران چنین است: «پیشه‌ای بود که تندرستی آدمیان را نگاه دارد و چون رفته باشد باز آرد از روی علم و عمل و حاجت‌مند بود هر پیشه‌ای به علم و عمل آن پیشه.»

به‎عبارت دیگر پزشک دو وظیفه اساسی دارد: یکی حفظ صحت (بهداشت) مردم و دیگر بازآوردن سلامت از دست رفته یا درمان بیماری آنان و برای این کار، هم نیاز به «علم» دارد و هم «عمل» که هر دو را باید نزد استادان این رشته فرا گیرد، ولی پزشکی علاوه بر دانستن و به‎کار بستن دانش و فن آموخته‎شده، به نوعی هنر نیز نیاز دارد که مانند همه هنرها معمولا اکتسابی نیست و بستگی به میزان عشق و علاقه شخص به شغل پزشکی دارد.

به‏نظر من دو صفت علم و عمل در پزشکی برای درمان، کافی نیست و پزشک باید یک صفت ممتاز دیگر هم داشته باشد و آن اخلاق نیکوست. تصور کنید که بیمار دردمندی به ما پزشکان مراجعه کند، دقیق‌ترین معاینات پزشکی را برای او انجام دهیم و بهترین درمان را برایش تجویز کنیم یا اگر جراح هستیم بهترین جراحی را به بهترین وجه برایش بکنیم ولی مشکل او و سؤال او در مورد بیماری‎اش را با خشونت و نامهربانی جواب دهیم. با این کار او را آزرده‌خاطر و مکدر خواهیم کرد، درنتیجه رضایت او جلب نشده و نتیجه مطلوب از کارمان نخواهیم گرفت.

برای اثبات موضوع به ذکر خاطره‌ای در طول طبابت ۶۰ساله‌ام می‌پردازم که خود شاهد و ناظر آن بوده‌ام. در ساختمان پزشکانی که حدود ۲۰ پزشک متخصص در رشته‌های مختلف کار می‏کردند من و یک همکار دیگر، دونفری بودیم که در رشته گوش، گلو، بینی و حنجره طبابت می‌کردیم.

چون در آن دوره من مسئول اداره امور ساختمان بودم به مسئول اطلاعات سپرده بودم تا اگر بیمارانی که مراجعه می‌کنند و کارشان در رشته گوش، گلو، بینی و حنجره است سؤال کردند کدام یک از این دو پزشک بهتر هستند که من پیش او بروم، بگوید هر دو پزشک کارشان خوب است و هیچ‎کدام مزیتی بر دیگری ندارد تا بیمار خودش پزشک را انتخاب کند.

روزی بیماری مراجعه و همکار مرا برای درمان خود انتخاب می‌کند و نزد او می‌رود، همکار من با معاینات دقیق و دقت تمام او را معاینه و نسخه‌ای برای او تجویز می‎کند و دستور مصرف داروها را به او می‌دهد. بیمار خودکار و کاغذی از جیب خود درآورده و می‎گوید من فراموش‏کار هستم، یک مرتبه دیگر دستورات دارویی را بگویید تا بنویسم و از روی آن رفتار کنم. همکار من با عصبانیت و خشم شدید می‌گوید مگر این‎جا کلاس درس است که من دیکته بگویم و شما بنویسید؟ دستور همان است که گفتم، بفرمایید بروید. بیمار دلگیر و ناراحت، افسرده و ناراضی مطب دکتر را ترک می‌کند و تصمیم می‌گیرد به طبیب دوم که من بودم مراجعه کند.

آن بیمار نزد من آمد و داستان را از ابتدا تا انتها برای من تعریف کرد که ذکر آن گذشت. از نحوه معاینه و طبابت آن همکار ناراضی نبود، بلکه از اخلاق تند و واکنش او به درخواست کوچکی که داشت سخت عصبانی و ناراحت بود. من او را معاینه کردم و از من خواست که دستور دارویی را دو مرتبه بگویم تا او بنویسد. من با آرامی و مهربانی این کار را برایش انجام دادم. خوشحال و راضی شد ولی موقع رفتن نسخه آن همکار اولی را پاره و ریز ریز کرد. پس در عالم پزشکی، علم و عمل، مکمل سومی می‌خواهد که اخلاق نیکوست که لازمه طبابت است و دست کمی از دو دیگر ندارد.

اقـوام روزگـار بـه اخـلاق زنــده‌انــد

قومی که گشت فاقد اخلاق مرده است

در عمل پزشک گاهی بیماری را درمان می‌کند، اغلب آن را تسکین می‌دهد ولی همیشه باید به بیماران آرامش هم بخشید که شاعر گفته:

این طبیبان گاه‌گاهی درد را درمان کنند

بیش‌تر تسکین درد و رنج جسم و جان کنند

کیست می‌باید که با یک جمله آرام‌بخش

یک جهان دشواری بیمار را آسان کنند

پزشکی در گذشته و حال

در ادوار گذشته پزشک و دکتر به معنای امروز در ایران وجود نداشت. عده معدودی در زمان فتح‌علی‌شاه و عده‌ای هم در زمان ناصرالدین شاه به خارج برای تحصیل پزشکی فرستاده شدند که تعداد کل آن‌ها از انگشتان دست تجاوز نمی‌کرد.

در زمان پهلوی از سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۱ شمسی هر سال ۱۰۰ نفر از دیپلمه‌های ایران به کشورهای اروپایی خصوصا فرانسه اعزام شدند که در رشته‌های مختلف به تحصیل بپردازند. نخستین گروه پزشکان عمومی حدود سال‌های ۱۳۱۳ و ۱۳۱۴ شمسی وارد ایران شدند که آن‌ها را دکتر خطاب می‌کردند و متخصصان این گروه‌ها در سال‌های ۱۳۱۸ـ۱۳۱۷ وارد ایران شدند. جمع کل این عده پانصد نفر بودند.

در قبل از دوران پهلوی اول، بیماران به درمانگر خود، حکیم یا حکیم‌باشی می‌گفتند. محل کار و درمان آن‌ها به شکل امروزی نبود. خانه‌ای که حکیم‌باشی در آن سکونت داشت دارای حیاط بزرگی بود و شامل ساختمان و تعدادی اتاق می‏شد. بیماران در حیاط خانه یا در یکی از اتاق‎ها اجتماع می‏کردند و حکیم‌باشی به‎ترتیب آن‌ها را معاینه کرده و دستور دارویی می‌داد. داروخانه‌ها به شکل امروزی نبود، بیماران باید نسخه و داروی خود را از مغازه‌های عطاری دریافت می‌کردند، از کارخانجات دارویی خبری نبود و به اصطلاح ما پزشکان اسپسیالیته‏های امروزی که محصول کارخانجات وارداتی بود وجود نداشت.

کم‎کم با ورود پزشکان خارجی به‎خصوص متخصصان تحصیل‎کرده در اروپا پزشکان در مکان خود که به آن مطب می‌گفتند مستقر و به پذیرایی بیماران مشغول شدند. بیمارانی که پیش حکیم‌باشی‌های سابق می‌رفتند گوسفند یا مرغ و خروس یا مایحتاج خوراکی به‎عنوان حق معالجه می‌بردند، اما در ساختمانی لوکس به‌نام آپارتمان دیگر چنین امکانی برای آن‎ها وجود نداشت. اکنون پزشکان برحسب تخصص و مهارت خود حق‌العلاج مشخصی دارند که بیماران باید آن را با وجه نقد بپردازند و حتی در این اواخر دادن وجه نقد هم ممنوع شده و فرد باید با کارت عابربانک در دستگاهی که نزد منشی مطب است حق‌العلاج خود را پرداخت کند.

تعریف پزشک از نظر سازمان بهداشت جهانی

پزشک کسی است که با موفقیت دوره متوسطه را طی کرده و دوره علوم پزشکی را در یکی از دانشکده‌های پزشکی یا دانشگاه‌های موردتأیید مملکتی که در آن متوطن است گذرانده و اجازه اشتغال به حرفه پزشکی مستقل بدون نیاز به قیمومت یا نظارت را به‌دست آورده باشد.

امروز مقصود از حرفه پزشکی نه فقط اشتغال به درمان بیماران است که «طب درمانی» را تشکیل می‌دهد بلکه «طب پیشگیری و بهداشت» و اخیرا «طب پیش‌بینی و اکتشافی» یعنی کشف بیماری در دوره کمون (نهفتگی) یا تشخیص قبل از پیدایش علائم را نیز شامل می‌شود. اهمیت دو رشته اخیر اگر از طب اصلی درمانی، بیش‎تر نباشد کم‎تر نیست. طب پیش‌بینی و اکتشافی مخصوصا در سال‌های اخیر که بیمه همگانی در اغلب کشورها معمول شده اهمیت بیش‎تری یافته است.

وظایف پزشکان درباره بیماران

پزشک باید همیشه اصل حفظ حیات انسانی را در نظر داشته باشد. پزشک باید تمام وسائل و اطلاعات دانش پزشکی خود را همراه با فداکاری لازم در اختیار بیمار قرار دهد و اگر احساس کرد تشخیص یک بیماری یا یک وسیله درمانی مشخص از حدود توانایی و دسترس او خارج است باید همکار دیگری را که در این قسمت بر او رجحان دارد به بیمار و کسان او معرفی کند و آگاه باشد که این عمل ذره‌ای از مقام و منزلت او کم نمی‌کند بلکه بر اعتبار او افزوده و بیمار و کسان بیمار از این راهنمایی ممنون و سپاسگزار او خواهند بود.

پزشک باید راز بیمار خود را نگاه دارد، خواه آن قسمت که بیمار مستقیما در اختیار او گذاشته، خواه آن قسمت که خود او از راه‌های دیگر به‎دست آورده است.

پزشک باید در موارد فوری و ضروری از راه انسانی و نوع‌دوستی خدمات ممکن را نسبت به بیمار انجام دهد و فقط وقتی مطمئن شد پزشک مناسب دیگری هست که ممکن است این خدمات را انجام دهد می‌تواند خود را کنار بکشد. پزشک باید همکاران خود را به همان نحو که از آن‎ها انتظار دارد درمان و مواظبت کند.

پزشک باید از هرگونه جلب انحرافی مشتریان همکاران دیگر خود پرهیز کند و به‎طور کلی از هر عملی که از نظر مادی و حیثیتی و اخلاقی به همکاران او زیان می‌رساند اجتناب ورزد.

پزشک باید کلیه اصولی را که در سوگندنامه خود قسم خورده، رعایت و به آن‎ها عمل کند.

سوگندنامه دانشکده پزشکی تهران

اینجانب… فارغ‌التحصیل سال… دانشکده پزشکی تهران در این هنگام که آیین قانونی دریافت دانش‎نامه خود را انجام داده و برای پرداختن به پیشه پزشکی شایستگی یافته‌ام، در این تالار طبری برابر شما هیأت قضاوت رساله دکتری و حضار دیگر به خداوند تبارک و تعالی و قرآن کریم سوگند یاد می‌کنم و شرف و وجدان خویش را گواه می‌گیرم که همواره در پیشه خود بر راه پرهیزکاری و درستی گام برگیرم و در برابر عزت فن طب، سیم و زر و جاه و مقام را خوار بدارم و بیماران از پادرآمده را دستگیر باشم و راز مریضان را هیچ‎گاه فاش نسازم و به کارهای نادرست مانند افکندن جنین و دادن داروهای کشنده نپردازم و همواره بکوشم تا آن‎چه می‌کنم پسندیده خدا و راستی باشد.

اینک با پیمانی استوار زیر این سوگندنامه را امضا می‌کنم و آن را به نام سند رسمی شرافت خویش به دفتر کتاب‌خانه دانشکده پزشکی می‌سپارم.

به تاریخ… ماه.. سال…

آداب مراجعه به پزشک و وظایف بیماران

بی‌مناسبت نیست اگر مختصری هم درباره آدابی که بیمار مراجعه‌کننده به پزشک باید رعایت کند گفته شود و آن این است:

۱ـ‌ آن‎که باید طلب نماید و اختیار کند طبیبی را که متصف به اوصاف و اخلاق نیکو باشد کلا یا بعضا و اعتقاد بدان داشته باشد و اگر چنین کسی در شهر او یافت نشود که هم عامل و هم عالم هردو باشد ناچار طبیبی را اختیار نماید که عالم باشد، گرچه در عمل قاصر باشد، زیرا که بر عامل بی‌علم چندان اعتمادی نیست و عالم دیده و دانسته در همه وقت و حال داروهای سمی و مضر یا مجهول‌الاثر استعمال نخواهد کرد.

۲ـ آن‌که چون رجوع به طبیبی آورد باید که خود را به تمامی بدو سپارد و به کل دست از اراده و اختیار و خواهش خود بردارد و آن‎چه او گوید به عمل آورد و آن‎چه کند قبول نماید و چون و چرا نگوید.

۳ـ آن‎که باید بداند و معتقد باشد که بهتر از او طبیبی نیست و احیانا اگر مرض او در بین معالجه شدت یابد یا به طول انجامد، متفکر و مشکوک نگردد که رجوع به طبیب دیگر نماید و همچنین خود را تخته مشق اطبا و مجربین سازد.

۴ـ آن‎که با طبیب به حسن خلق و ادب و حرمت و ملایمت، تکلم و معاشرت نماید و با او خشونت نکند و سخن رکیک نگوید و اگر از او متقطع گردد و به طبیبی دیگر رجوع آورد، بدگویی و مذمت از طبیب قبلی خود نکند، هر چند او بر خطا و غلط بوده باشد.

۵ـ اگر برای طبیب معالج خود تحفه و هدیه می‌برد، باید که موافق و لایق او باشد و آن را حقیر شمارد و قرب و عظمتی بر آن قرار ندهد و اگر قبول نماید بر او منت نگذارد و سرزنش نکند و مایه تفاخر و تکبر خود و مذمت و حقارت او نسازد، بلکه بر خود منت نهد که او قبول نموده و دست رد بر او نگذاشته است، زیرا که او محنت کشیده و تشویق نموده و کسی که معالج کسی است او می‌داند که بر او چه می‌گذرد نه دیگری، بالجمله مادام که او بیمار است گویا خود او بیمار است، به‎خصوص در بیماری‌های سخت و حاد که واسطه تندرستی او شده و او را از قید بیماری‎ها ر‌هایی داده، به‎خصوص اگر متمول و توانگر است و طبیب به سبب توجه و اشتغال به تحصیل علم و عمل و معالجه از اشتغال به کسب و تحصیل معیشت خود و خانواده بازمانده است و تنگد‌ست باشد، زیرا که از یک کس دو کار نیاید، دیگر آن‎که با صحت و تندرستی هیچ چیز برابری نمی‌کند چنان‎چه گفته‌اند:

چـرا نالـد کسـی از تنگـدستـی که گنج بی‌قیاس است تندرستی

و صحت خود را همیشه مرهون زحمات او دانسته و در مجالس و محافل نام او را به نیکی برده و او را نرنجاند.

چو به گشتی طبیب از خود میـازار چـراغ از بـهـر تاریکـی نگه?دار

چقدر نیکو و مناسب است که بیماران محترم در روزهای هفته اول شهریور که برای درمان به مطب پزشکان خود مراجعه می‌کنند، دست‎کم یک شاخه گل به‎عنوان تقدیر و تشکر و به مناسبت روز پزشک تقدیم آن‎ها کنند که ارزش بالایی برای پزشکان دارد.

نظری به کلمات قصار حضرت علی(ع)

در این مقال به قطعه شعری که آقای مجتبی کیوان درباره وظایف پزشک با استفاده از کلمات قصار حضرت علی علیه‌السلام سروده اشاره می‌کنم.

ز فـرمـوده پـیـشـوایـان دیــنر توان یافت دستـور کاری چنیـن

کسی که پزشکی کنـد انتخـابر ببایـد کنـد سعـی در پنـج بـاب

نخست آن‎که در طب بکوشد همیر نیاسایـد از کسـب دانـش دمـی

دوم آن‎که با بیـنــشی راستـیـنر کند با عمل، علـم خود را یقیـن

سوم آن‎که در طی این دو مقـامر جهـادی کنـد مستمـر و مــدام

چهـارم به خود باشـدش اعتقـادر به هرآن‏چه گویـد کنـد اعتمـاد

به پایـان ز تقـوی دمـی نگـذردر خــدارا همـــاره بــه یــاد آورد

کسی را چنین گفت بتوان طبیبر کز اقبال خلق است او را نصیـب

جامعه پزشکان کشورمان در طی ۴۳ سال دوران جمهوری اسلامی، وظیفه خود را در طی هشت‎سال جنگ تحمیلی ایران و عراق به خوبی انجام دادند و ثابت کردند که از هیچ کوششی فروگذار نخواهند کرد و در این راه عده‌ای از همکاران ما به شهادت رسیدند. آن‎ها بار دیگر در این دوران کرونایی ۱۸ماه اخیر با از خودگذشتگی و ایثار در خدمت به هم‌وطنان فداکاری و از خودگذشتگی نشان دادند که در این دوران هم عده‌‌ای از آن‎ها به آسمان پرواز کردند. یادشان گرامی و روحشان شاد.

سرو قامتان جبهه سلامت

استاد عباس فرساد دبیر دانشمند و بازنشسته پیشین دبیرستان ماندگار حکیم نظامی قم و شاعر آزاده و توانا و مجری مجرب برنامه‌های انجمن این دبیرستان، طی قصیده‌ای بسیار شیوا در تقدیر و سپاس از پزشکان و پرستاران که در دوران کرونایی در صف مقدم و جبهه اصلی مبارزه با این بیماری خطرناک قرار دارند، خدمات و مبارزات و فداکاری‌های شبانه‌روزی آن‎ها را ارج نهاده است؛ پزشکانی که در راه خدمت به هم‌وطنانشان گاه جان خود را از دست داده‎اند.

به جمـع طبیـبان ایران درودر درودِ مـنِ ساختـه تـار و پـود

سلامی دوباره به این ناجیانر به آن شیـرمردان و برنا زنان

به رفع بلایی چنین مرگ‎خیزر که هستند در حمله و در ستیز

به آنان که شب تا سحر سوختندر زمین و زمان را به هم دوختند

درودم به تـو ای پرستـار بادر دعای مریضـان تو را یـاد بـاد

شمـا ناجـی جـان ایـن ملّتیــدر شما جان‌نثـاران با همتیـد

شما عاشقانید بر کار خویشر شما دوست دارید بیمار خویش

شما همچو کوهید بس استوارر به همّت به مردانگی پایـدار

به کشتی توفـان‌زده ناخـدار شما نـاخـداییـد و هـم با خـدا

نوشتیــد مشـق محبـت شمـار به ما هم بدادید مهر و وفـا

چه زیباست این طرز کردارتـانر خداوند ایران زمین یارتان!

بی‌مناسبت نیست به یادداشت و دست‌نوشته و نصایح شادروان استاد دکتر ابوتراب نفیسی، استاد طب بالینی و رئیس دانشکده پزشکی اصفهان، پزشک عالی‎قدر و دانش‌پژوه نامی و مدرّسی بی‌نظیر که در پایان دوران تحصیل در سال ۱۳۴۳ برای من نوشته است نیز اشاره کنم.

۱ـ در همه عمر دانشجوی پزشکی باشم (مطالعات آخرین کتاب‎ها و مجلات و به‎روز بودن معلومات پزشکی)

۲ـ در عمر طبابت، خدمت خدا و خلق را فراموش نکنم.

۳ـ در عمر طبابت، نفع بیمار را بر نفع شخصی خود ترجیح دهم.

و همچنین به ذکر توصیه و نصیحت شیوا و پسندیده شادروان دکتر عبدالباقی تواب، استاد ممتاز رشته عفونی دانشکده پزشکی اصفهان که در سال ۱۳۴۳ برای من به خط بسیار شیوا (در ردیف خوشنویس با مقام بالا) نوشته بپردازم.

«… چیزی را که باید به ایشان متذکر شوم آن است که پس از اشتغال به طبابت وقتی می‌بینند مساعی ایشان در نجات یک بیمار مفید واقع می‌شود یا هنگامی که گروه محتاجان و درماندگان را در انتظار ملاقات خود می‌یابند مبادا دچار غرور شوند و تصور کنند که تمامی مشکلات طبی را می‌توان تنها با نیروی علم موجود برطرف نمود بلکه باید خود را واسطه شفای بیماران دانسته و قدرت ابدی و خالق سرمدی را که شفادهنده واقعی است فراموش نکنند و در هر حال از نیروی لایزال او در عین به‎کار بستن دانش خویش استفاده کنند.»

و شادروان دکتر محمد میردامادی که پندش برای من در سال ۱۳۴۳ چنین است: «در عمر طبابتم با مردم بسیاری روبه‎رو شدم، مردمی بسیار نیک و دوست‎داشتنی و مردمی بد و ناپاک. به هر دو گروه یکسان نگریستم و به صورت آفریدگانی که رنج می‌برند حرمتشان را نگاه داشتم، هر دو گروه به من درس زندگی آموختند و به‏خاطرشان از رنج بدان شکایت نکنم و لب به شکوه نگشایم. رواقی زندگی می‌کنم تا اپیکوری نمیرم و بدبخت کسانی که غرق در لذایذ مادیات، دیگران را فراموش کنند.»

هریک از این نصایح استادان ذکرشده درس و آموزه‌ای است برای ما پزشکان که به‎کار بستن آن‏ها سبب رستگاری ماست و رضایت خدا و خلق را به‎همراه دارد.

در پایان، روز پزشک را به جامعه پزشکی و به‎خصوص به همکارانی که در این دوران کرونایی با فداکاری و ایثار و از خودگذشتگی در خدمت هموطنان مجدانه کوشا هستند تبریک و تهنیت می‌گویم و سلامتی و موفقیت برای آن‎ها و جامعه پزشکی از خداوند متعال مسألت دارم.

علاج ضعف دل ما کرشمه ساقی است بـرآر سـر که طبیـب آمـد و دوا آورد!
برچسب ها: طبیب ، شغل ، پزشک ، دانشمند
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
مسعود محمدی
|
Australia
|
۰۶:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۷
0
0
من خودم در جشن پایانی شرکت نکردم و قسم بقراط هم نخوردم. فقط در خانه یک صندلی پیش خودم گذاشتم, چشمهایم را بستم و به خودم گفتم هر کس روی این صندلی بنشیند از کودک, بزرگ, پیر یا جوان, خانم یا آقا, جزو یکی از اعضای خانواده من حساب خواهد شد. من با اعضای خانواده ام چگونه رفتار خواهم کرد و چگونه درمان و کمکشان خواهم نمود.
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: