گام ۱- انکار
ابتدا باورتان نمیشود این اتفاق برای شما افتاده باشد. حس میکنید یک
کابوس طولانی میبینید و هر لحظه ممکن است از خواب بپرید و از این کابوس
خلاص شوید.
گام ۲- ترس
وقتی که باور کردید جدا شدهاید، تازه ترسها به سراغتان میآیند. ترسهایی مثل اینکه نکند از پس زندگی جدید و تنها برنیایم.
گام ۳- سازگاری
حالا برای اینکه ترسهایتان برطرف شود دست به هر کاری میزنید. بعضی از این
راه حلها برای کوتاه مدت جواب میدهد اما در بلندمدت نه. معمولا این راه
حلها بچگانهاند، چرا که در بچگی جواب دادهاند.
گام ۴- تنهایی
حالا که بعضی از راه حلهایتان برای زندگی مستقل جواب نداد احساس تنهایی
میکنید. این فکر به سرتان میزندکه دو نفری راه حل پیدا کردن برای این
مشکلها چقدر راحت بود. احساس تنهایی بعد از طلاق یکی از آن گردنه هاست که
اگر از آن بگذرید بقیه گامها راحتتر طی میشوند.
گام ۵- به دنبال دوستان قدیمی
در این گام برای رفع احساس تنهاییتان دنبال یک دوست میگردید. معمولا ابتدا
به سراغ دوستان قدیمی میروید. مشکل تازه اینجا شروع میشود. بعضیها
دوستان مشترک شما و همسرتان بودهاند. بعضیها بعد از جدایی رابطهشان را
به هر دلیلی با شما کم کردهاند. بعضیها را هم خودتان طرد کردهاید اما
بالاخره میتوانید دوستان خودتان را پیدا کنید.
گام ۶- احساس گناه یا طرد شدن
همانطور که در شماره قبل هم گفتیم احساس گناه و طرد شدن دو روی یک سکهاند.
اگر شما پیشنهاددهنده جدایی باشید احساس گناه میکنید و اگر مخاطب این
پیشنهاد باشید احساس طرد.
گام ۷- اندوه
تازه اینجاست که غم به قلب شما هجوم میآورد. اینجاست که حس میکنید چیز
بزرگی را از دست دادهاید. همیشه بعد از هر از دست دادنی غم است که به دست
میآید.
گام ۸- خشم
بعد از غم خشم میآید. احساس میکنید در حقتان بیانصافی شده است. احساس
میکنید یک نفر حق زندگی مشترک خوب را از شما گرفته است. معمولا در ذهن شما
آن آدم کسی نیست جز همسر سابقتان.
گام ۹- رها کردن
حالا دیگر میخواهید رها کنید. میخواهید از زندگی قبلی دل بکنید. حالاست
که متوجه میشوید از نظر فیزیکی جدا شدهاید اما از نظر ذهنی نه. دل کندن
کار سختی است اما ممکن است.
گام ۱۰- خودارزشمندی
بالاخره گامهای حسهای مثبت فرا میرسد. اولین حس این است که من آدم با
ارزشی هستم. چیزی که طلاق ممکن است آن را له کرده باشد. آخر این گام به
احساس خوب خودارزشمندی میرسید.
گام ۱۱- انتقال
حالا دیگر بیدار شدهاید و میخواهید آثار گذشته را از زندگیتان پاک کنید. به این دوره خوب میگویند دوران انتقالی.
گام ۱۲- صداقت
حالا دیگر نمیخواهید خودتان را پشت نقاب پنهان کنید؛ نقاب قهرمان (طلاق
روی من بیتاثیر بوده است)، نقاب قربانی (همه چیز تقصیر او بوده است)،
میخواهید خودِ خودِ خودتان باشید.
گام ۱۳- عشق
گام سیزده نحس نیست. اتفاقا عشق اینجاست که سربرمی آورد. اینجاست که فکر میکنید آیا ممکن است کسی من را واقعا دوست داشته باشد؟
گام ۱۴- اعتماد
حالا دیگر میتوانید به جنس مخالف دوباره اعتماد کنید. کاری که به خاطر زخم عاطفیتان بسیار مشکل است.
گام ۱۵- تمایلات جنسی
شما هم مثل هر انسان دیگری تمایلات جنسی دارید. ممکن است در این مدت
درگیریهای ذهنی آن را کم یا بیش از حد زیاد کرده باشد. در این مرحله به
تعادل میرسید.
گام ۱۶- استقلال
حالا میتوانید مستقل باشید. استقلال فقط مالی و فیزیکی نیست. اینجا به استقلال ذهنی هم میرسید.
گام ۱۷- هدفمندی
ذهن مستقل برای خودش هدف میگذارد. شما هم در این مرحله برای زندگی خودتان
هدفهایی میگذارید. هدفهایی جدید یا در بیشتر مواقع هدفهایی فراموش شده.
گام ۱۸- آزادی
بالاخره خودتان را کاملا رها میکنید. اینجاست که میتوانید دوباره به
فکر رابطههای جدید باشید چونذهنتان دیگر تحت تاثیر رابطه قبلی نیست.