برخی افراد نهتنها پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند بلکه با وجود تست مثبت کرونا و اطلاع از بیماری خود، قرنطینه را ترک میکنند
شفاآنلاین>سلامت> دیرزمانی نیست که سفرهای نوروزی پایان یافته اما طبق اعلام سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا؛ برخی افراد نهتنها پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکنند بلکه با وجود تست مثبت کرونا و اطلاع از بیماری خود، قرنطینه را ترک میکنند. برخی گفتهها حاکی است که بیش از 15هزار نفر در سطح کشور با وجود ابتلا به بیماری ناشی از ویروس کرونا در ایام تعطیلات نوروزی جابهجا شدهاند!
این بیماران بهطور حتم تعدادی را تحت تأثیر قرار داده و آنها نیز دیگران را تحت تأثیر قرار خواهند داد! و همین مسائل دلیل ورود به موج چهارم کرونا شده و همه را در آستانه گذار از بحران به فاجعه کرونا قرار داده است! اما پرسش این است که مسئولیت این جابهجاییها و مدیریت آن برعهده کیست؟ تدابیر مدنظر برای پیشگیری از جابهجایی مبتلایان و افراد
کرونامثبت چه بوده است؟ هدف ردیابی تماس (Contact Tracing) و شناسایی افراد مبتلا به بیماری این است که در برابر آنان از شیوههای بازدارندگی و اعمال قانون استفاده شود تا از گسترش بیماری جلوگیری شود. مدیریت ریسک فراتر از آن است که بگوییم: «ما گفته بودیم».
بیان این توصیه که مسافران مراجعتنموده از سفرهای نوروزی، تا 5روز به دورهمی و مکانهای دارای ازدحام جمعیت نروند کافی نیست. توصیه و خواهش با دستور و کنترل متفاوت است. در واقع مدیریت ریسک، پیشبینی ضمانت اجرا و اعمال قانون نباید مورد غفلت قرار گیرد.
باید پرسید چرا با وجود آنکه برخی از مسئولان بهکرات هشدارهای لازم را دادهاند اما نتیجه مطلوب حاصل نشده است! آیا فقط اکتفا به اطلاعرسانی و هشدار کافی است؟ در این صورت مدیریت و اعمال قانون چه جایگاهی دارد و مسئول اصلی آن کیست؟
تعارض سیاستها یا ملاحظات برخی دستگاهها نباید سبب تأخیر در تصمیمگیریهای ضروری شود. بروز چالش و عدم تعادل میان «مدیریت ریسک» و «مدیریت شرایط اضطراری» میتواند باعث اختلال در تصمیمسازی و تصمیمگیری شده و منجر به تأخیر در تصمیمگیری و نهایتا بیتصمیمی خواهد شد؛ بهطور مثال عدم کنترل دقیق سفرهای نوروزی یا عدم اعمال بموقع قرنطینه که گاهی اوقات منجر به اتلاف زمان طلایی شد، نمونهای از چالشهای اشارهشده است؛ در حالی که زمان زیادی بر سر تصمیمگیریهای طولانی از دست میرود. این موارد با برنامهریزی و مدیریت صحیح بهراحتی قابل حل است.
«مدیریت ریسک»، خود از ماهیت عدم قطعیت برخوردار است و برای عموم ناملموس است و حتی برخی نتایج آن قابل پیشبینی نیست. در مبحث احتمالات قرار دارد و باورپذیری آن دشوار است، زیرا مدیریت ریسک با مجموعهای از متغیرهایی سروکار دارد که به علت رخ ندادن شرایط اضطراری (حوادث، سوانح، بلایا، بحرانها و فجایع)، در شرایط عادی تمام ابعاد و جوانب آن قابل تصور نیست. از همینرو برنامهریزی و مدیریت در این حوزه نیاز به افراد متخصص، باتجربه و ویژه دارد. حال آنکه «مدیریت شرایط اضطراری»، دارای قطعیت است و ابعاد آن ملموستر است. در حالت عادی نتایج آن قابل مشاهده است و صرفا با تخصص مورد نیاز و تجربه لازم در این خصوص تحققیافتنی است. موضوع آن در مبحث قطعیتها قرار دارد و بهتبع آن دارای باورپذیری بالایی است؛ چون رخ داده و قابل مشاهده است. «مدیریت شرایط اضطراری» دارای وابستگی بسیار زیادی به «مدیریت ریسک» است. هر واحد سرمایهگذاری در مدیریت ریسک، حداقل 10 واحد صرفهجویی در پیشگیری از خسارتها برای مدیریت شرایط اضطراری را به همراه خواهد داشت.
بنابراین در چنین شرایطی نقش برنامهریزی و مدیریت باید پررنگتر و دقیقتر شود، روزمرگیها و عادیانگاریها کنار زده شده و رهاسازی صورت نگیرد. اینکه صرفا هشدار دهیم کافی نیست بلکه نیاز به پایش عملکرد و اعمال قانونی وجود دارد. تعارض در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها نباید به تعلل در تصمیمگیری و یا بیتصمیمی منجر شود. تصمیمگیری و مدیریت شرایط اضطراری خصوصا بحرانها و فجایع، نباید خواهشی و توصیهای باشد بلکه باید دستورات قاطع و مبتنی بر اعمال قانون باشد. در چنین صورتی نباید شاهد تداوم ازدحام جمعیت در فضاهای بسته مانند رستورانها و دورهمیها باشیم. پروتکلهای بهداشتی باید با نظارت کامل رعایت شوند و بیماران مبتلا به کرونا، قرنطینه را کاملا رعایت کنند. شرایط نباید مانند گذشته و فقط توصیهای ادامه یابد و وضعیت باید با استفاده از مدیریت هوشمند تحت برنامهریزی، پایش و مدیریت قرار گرفته و متخلفین مورد اعمال قانون قرار گیرند؛ چراکه اولویت اول، نجات جان انسانهاست.
در چنین شرایطی باید بهطور همزمان به مواردی مانند تدوین انواع برنامههای منسجم و ملاک عمل برای تصمیمگیری و بهنگامسازی دورهای آن، بررسی مخاطرات و ریسک آنها، استماع نظرات دانشمندان و متخصصان، استماع نظرات کارشناسان، برنامهریزان و مدیران، و حرکت با رویکردی سیستماتیک توأم با دانش و تجربه در کنار هم پرداخت.
اگر بخواهیم درخصوص فرایند برنامهریزی بهطور خلاصه اشارهای داشته باشیم، میتوانیم مواردی مانند تدوین انواع برنامه، تصمیمسازی، تصمیمگیری، هماهنگی، صدور دستور، اقدام، رهبری، مدیریت، فرماندهی، پایش، نظارت و کنترل و اعمال قانونی را نام ببریم. انجام این امور بهترتیب و البته بسیاری از موارد دیگر نویدبخش آیندهای برنامهریزانه خواهد بود. متفاوت بیندیشیم!بیژن یاور- مدرس دانشگاه و صاحبنظر در حوزه مدیریت بحران/ روزنامه همشهری