کد خبر: ۲۷۷۵۵۶
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۰ - ۱۶ فروردين ۱۴۰۰ - 2021April 05
«جیغی و کخ» عاشق دختران نوجوان و معتاد «حسن» می شوند و این گونه همسر معتاد حسن نیز در ماجراهای سرقت نقش آفرینی می کند

شفاآنلاین>سلامت>  اوایل اسفند سال گذشته، ماموران ورزیده تجسس کلانتری شفای مشهد یک باند حرفه ای سرقت را درحالی متلاشی کردند که جوان سابقه دار معروف به «مجید جیغی» سرکردگی آن را به عهده داشت.

به گزارش شفاآنلاین: «جیغی» و همدست دیگرش که به «کُخ» معروف است با مردی به نام حسن یک باند سرقت تشکیل می دهند و جرایم خود را آغاز می کنند.

در این میان «جیغی و کخ» عاشق دختران نوجوان و معتاد «حسن» می شوند و این گونه همسر معتاد حسن نیز در ماجراهای سرقت نقش آفرینی می کند. حسن که به همراه همسر و دخترانش روزی 600 هزار تومان مواد مخدر صنعتی مصرف می کند، چشمانش را روی همه خلافکاری های اعضای خانواده اش می بندد و سرنوشتی عجیب اما هولناک را برای خود و دیگران رقم می زند.

این گزارش حاکی است: گفت وگو با «کخ» چهارم اسفند و سرگذشت مجید جیغی به همراه ماجراهای تلخ دختران حسن در تاریخ بیست وچهارم اسفند در صفحه حوادث روزنامه خراسان به چاپ رسید .بنابراین طبق وعده ای که به خوانندگان خوب صفحه حوادث داده بودیم ،گفت وگو با «حسن» (سارق سابقه دار)   را نیز امروز تقدیم مخاطبان عزیز می کنیم و سرگذشت همسر وی را هم در ستون درامتداد تاریکی بخوانید.

نامت چیست؟ حسن
چند سال داری؟ ۴۲ سال
 چقدر سواد داری؟ تا اول راهنمایی درس خواندم.
چرا ادامه تحصیل ندادی؟ از مدرسه اخراج شدم چون بسیار پرخاشگر بودم و مدام با معلمان و دانش آموزان مدرسه درگیری لفظی و فیزیکی داشتم.
شغلت چیست؟ نقاش ساختمان هستم.
چقدر درآمد داری؟ فعلا که بیکارم اما اگر کار داشته باشم روزی ۱۵۰ هزار تومان درآمد دارم.
اهل مشهد هستی؟ بله
چند خواهر و برادر داری؟ هفت برادر و سه خواهر دارم و آخرین فرزند خانواده هستم.
پدر و مادرت در قید حیات هستند؟ بله، مادرم در قید حیات است اما پدرم را ۱۶ سال قبل از دست دادم.
دوران کودکی و نوجوانی ات چگونه سپری شد؟ دوران خوبی در کودکی و نوجوانی ام نداشتم .پدر و مادر و سه نفر از برادرانم به مواد مخدر اعتیاد داشتند و درگیری و ناآرامی در خانه مان بسیار زیاد بود.
اعتیاد داری؟ بله ۳۰ سال است که مواد می کشم.
چطور شد که به مصرف مواد مخدر روی آوردی؟ از کودکی هر وقت من یا هر کدام از خواهر و برادرانم مریض می شدیم ،مادرم ما را  نزد پزشک نمی برد بلکه مقداری تریاک را با آب حل می کرد و به ما می خوراند تا آرام شویم، بنابراین از نوزادی مواد مصرف می کردم اما به صورت جدی از ۱۲ سالگی مصرف شیره تریاک را آغاز کردم. در ۱۵ سالگی نیز برای اولین بار از مشروب الکلی استفاده کردم.
الان چه چیزی استعمال می کنی؟ اگر پول داشته باشم  دلار (مواد مخدر صنعتی جدید) می کشم، در غیر این صورت شیشه و  کریستال استعمال می کنم.
تا به حال سعی در ترک مواد مخدر داشتی؟ بله اما مدتی پس از ترک، مجدد مصرف مواد مخدر را آغاز کردم.
اولین بار کی مرتکب سرقت شدی؟ ۱۱ سال داشتم، تابستان بود و بدجوری دلم خربزه می خواست اما پولی نداشتم که خربزه بخرم. به پدر و مادرم گفتم اما آن ها توجهی نکردند. من نیز به مغازه میوه فروشی محله مان رفتم و از غفلت فروشنده استفاده کردم  و یک عدد خربزه از داخل مغازه دزدیدم و فرار کردم  اما صاحب مغازه متوجه شد و به دنبالم آمد ،خربزه را از دستم گرفت و حسابی کتکم زد!
بزرگ ترین آرزوی دوران کودکی ات چه بود؟ آرزو داشتم روزی دندان پزشک بشوم، در میان اقوام و فامیل نیز به دندان پزشک معروف بودم و تمام دندان های اقوام را من می کشیدم.
چگونه این کار را انجام می دادی؟ یک نخ به دندان شان وصل می کردم و آن قدر می کشیدم تا کنده شود!
آیا خدمت سربازی را گذرانده ای؟ خیر
ازدواج کردی؟ بله ۲۱ سال است که ازدواج کردم و دو فرزند دختر ۱۴ و ۱۶ ساله به اسم نادیا و فاطمه دارم .
چگونه با همسرت آشنا شدی؟ او خواهر یکی از صمیمی ترین دوستانم بود. یک روز برای نقاشی دیوارها به خانه شان رفتم و این گونه با همسرم آشنا شدم.
اکنون ارتباطت با همسرت چگونه است؟ اصلا خوب نیست. او هم به مواد مخدر اعتیاد دارد و کریستال و شیشه مصرف می کند. فکر می کنم مصرف زیاد مواد مخدر روح و روان او را دچار آسیب کرده چون به شدت به من بدبین است.
سابقه کیفری داری؟ بله پنج فقره سابقه کیفری دارم.
 با عنوان چه جرایمی؟ نگهداری اموال سرقتی، تصرف عدوانی، شرب خمر و نزاع که در مجموع حدود ۴ تا ۵ سال حبس کشیدم.
انگیزه اصلی و اولیه شما برای انجام این جرایم چه بوده است؟ تامین هزینه های مواد مخدر.
 چرا پس از آزادی از زندان مجدد مرتکب جرم می شدی؟  رفیق ناباب من را به حال خودم رها نمی کرد .هر بار می خواستم خلاف را کنار بگذارم و زندگی جدیدی را آغاز کنم  ، به سراغم می آمدند و من را به بیراهه می بردند .
آیا  از خلافکاری ها احساس گناه داشته اید؟ بله ولی چاره ای نداشتم. حالم خیلی بد بود و پولی برای تهیه مواد مخدر نداشتم ،مجبور به دزدی بودم.
آیا فرزندان شما هم اعتیاد دارند؟ بله ،متاسفانه دو فرزند دخترم به شیشه  اعتیاد پیدا کردند.
آیا به عنوان پدر وظیفه نداشتید که از سلامت فرزندان تان مراقبت کنید با این که می دانستید اعتیاد به مواد مخدر صنعتی عاقبتی جز تباهی ندارد؟ بله درست است اما فرزندانم وقتی معتاد شدند که من در زندان به سر می بردم. اکنون هم تصمیم گرفتم که آن ها را ترک بدهم.
فرزندان تان روزانه چقدر مواد مخدر استعمال می کنند؟ هر کدام تقریبا یک گرم کریستال مصرف می کنند که هزینه اش تقریبا ۳۰۰ هزار تومان می شود.
هزینه های استعمال مواد مخدر فرزندانت را چه کسی تامین می کند؟  جیغی و   کخ ، آن ها به خواستگاری دخترانم آمدند و قصد ازدواج با آن ها را دارند البته من با ازدواج آن ها مخالف بودم اما وقتی در زندان بودم خودشان بریدند و دوختند.
نگاهت به آینده چیست؟ همه چیز بستگی به خودم دارد، اگر راه درست را زندگی کنم آینده خوبی دارم وگرنه خیر.
به نظرت زندان چگونه جایی است؟ جایی است که هر جور آدم در آن جا پیدا می شود و هر  خلافی که بلد نباشی در زندان یاد می گیری.
 به نظر تو پلیس باید چه برخوردی با سارقان داشته باشد؟ پلیس مجبور است به وظیفه خودش عمل کند.
به نظر شما قانون باید چه مجازاتی برای سارقان در نظر بگیرد ؟ دولت باید اول مشکل بیکاری را حل کند و وقتی یک سارق یا خلافکار به زندان می افتد، فکری به حال خانواده اش بکند چون  اگر زن و بچه داشته باشد،  خانواده اش بدبخت می شوند .
چه عواملی را مسبب وضعیت کنونی می دانی؟ من هر چه می کشم از رفیق ناباب است!
چه کسی را در سرنوشت پیش آمده مقصر می دانید؟ بدون شک خودم مقصر هستم.
شاید کسی در ابتدای راهی باشد که تو در انتهایش هستی ،چه توصیه ای برای او داری؟ راه درست را انتخاب کند و به سمت خلاف ،  مواد و رفیق بازی  نرود که زندگی اش نابود خواهد شد.
شایان ذکر است: اعضای این باند حرفه ای با تشکیل گروه ویژه ای از نیروهای کارآزموده تجسس به سرپرستی سروان آریایی (رئیس تجسس) و با نظارت مستقیم سرگرد امارلو (رئیس کلانتری) به دام افتادند. آنان پس از انجام بازجویی های تخصصی درباره جرایم ارتکابی، به دایره مددکاری اجتماعی هدایت شدند و توسط کارشناس زبده کلانتری شفا مورد مشاوره های روان شناختی و آسیب شناسی نیز قرار گرفتند.روزنامه خراسان
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: