کد خبر: ۲۷۵۱۱۲
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۸ - ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ - 2021March 01
ما معمولاً نمی‌خواهیم نگاه کنیم؛ زیرا می‌ترسیم آن چه می‌بینیم خوشایند نباشد. این در مورد فیلم‌های ترسناک نیز صدق می‌کند.
شفاآنلاین>سلامت>بسیاری از انسان‌ها نوعی کنکجاوی بیمارگونه دارند و شیفته چیز‌هایی مانند خطر، مرگ و انزجار هستند و این کنجکاوی از نیاکان ما نشأت می‌گیرد
به گزارش شفاآنلاین:همه ما بعضی وقت‌ها این حس را داشتیم «من نمی‌خواهم نگاه کنم، اما نمی‌توانم جلوی خودم را بگیرم!»، این می‌تواند درباره دیدن یک لاشه ماشین هنگام رانندگی در بزرگراه، آخرین مستند منتشر شده از جرایم واقعی در تلویزیون و یا صحبت یک دوست درباره یک شبح در ساختمانی قدیمی باشد. ما به خود می‌گوییم که نمی‌خواهیم نگاه کنیم، نمی‌خواهیم گوش دهیم و نمی‌خواهیم بدانیم؛ با این وجود باز هم نگاه می‌کنیم، گوش می‌دهیم و اطلاعات را جستجو می‌کنیم.

ما معمولاً نمی‌خواهیم نگاه کنیم؛ زیرا می‌ترسیم آن چه می‌بینیم خوشایند نباشد. این در مورد فیلم‌های ترسناک نیز صدق می‌کند. فیلم ناگهان صحنه‌ای ترسناک نشان می‌دهد و قاتل در صفحه نمایش ظاهر می‌شود. نیمی از مخاطبان با وحشت چشمان خود را می‌پوشانند، در حالی که نیمی دیگر خیره به صفحه نگاه می‌کنند. با این حال، حتی افرادی که چشم هایشان را می‌پوشانند، هر از گاهی از بین انگشتانشان قاتل را تحت نظر می‌گیرند.

چرا ما این کار را می‌کنیم؟ چرا ما خود را در معرض دنیا‌های خیالی ترس و اضطراب قرار می‌دهیم و این چگونه به چیز‌هایی مانند کنجکاوی درباره تصادف ماشین‌ها در بزرگراه ارتباط دارد؟

لاشه اتومبیل

بیایید با شرایط واقعی شروع کنیم. داستان لاشه اتومبیل کمی قدیمی و خسته کننده است؛ اما مثال خوبی است؛ زیرا چیزی است که تقریباً همه تجربه کرده اند و به طور شهودی می‌توانند آن را درک کنند. این تقریبا برای همه صدق می‌کند که شما نمی‌خواهید در تصادف فردی آسیب ببیند و امیدوار نیستید کسی در لاشه ماشین جان خود را از دست بدهد؛ اما اگر این اتفاق افتاده باشد، شما احساس می‌کنید که باید به آن صحنه نگاه کنید.

دلیلش این است که دنیای اجداد ما مکان خطرناکی بود. جهان امروز نیز می‌تواند خطرناک باشد، اما حتی ابتدایی‌ترین روش‌های درمانی که امروزه در دسترس ما هستند، می‌توانند شدت آسیب را به طرز قابل توجهی کاهش دهند. اگر ۱۰ هزار سال پیش (یا حتی ۱۰۰ سال پیش) زخمی می‌شدید، احتمال زنده ماندن شما بسیار کمتر از امروز با این همه دارو‌های مدرن بود. حتی اگر از دست دادن خون شما را نمی‌کشت، ممکن بود یک عفونت کار را تمام کند. این امر باعث می‌شد تا مردم تا جایی که امکان داشت از خطر دوری کنند.

هر چند برای جلوگیری از خطر، ابتدا باید آن را شناسایی کرد. هرچه بیشتر درباره چیزی بدانید، بهتر می‌توانید آن را پیش بینی کنید و هر چه بهتر بتوانید آن را پیش بینی کنید، در صورت وقوع، بهتر می‌توانید با عواقب آن کنار بیایید.

این جا جایی است که کنجکاوی وارد می‌شود. من نمی‌خواهم خودم در یک لاشه ماشین باشم تا بفهمم تصادف یک ماشین چقدر بد است. من هم چنین نمی‌خواهم دیگران در لاشه ماشین باشند، اما اگر این اتفاق بیفتد، من می‌خواهم بدانم که اوضاع چقدر بد است. این می‌تواند روی تصمیمات و رفتار من در این شرایط تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، اگر صحنه لاشه اتومبیل وحشتناک باشد، ممکن است باعث شود سرعت خود را کم کنیم و یا در بقیه روز بیشتر احتیاط کنیم تا احتمال وقوع این اتفاق برایمان کاهش یابد؛ اما اگر اتفاق، فقط خراش پیدا کردن گلگیر باشد، ممکن است خیلی بر رفتار رانندگی ما تأثیر نگذارد.

سیر تا پیاز کنجکاوی بیمارگونه

نکته اصلی کنجکاوی بیمارگونه این است: پیامد‌های انواع تهدید‌ها در ذهن ما اثر گذاشته و رفتار ما را در پاسخ به موقعیت‌های "بیمارگونه" تحت تأثیر قرار داده است. این امر منجر به این شده که اکثر ما کنجکاوی‌های بیمارگونه را داشته باشیم.

این گرایش روانشناختی بار‌ها و بار‌ها در مقیاس‌های بزرگ رفتار انسانی نیز ظاهر شده است. بازی‌های گلادیاتور رومی‌ها، مرگ و فداکاری در آیین‌ها و مراسم‌ها، تماشای اعدام‌های عمومی، طرفداران عظیم ژانر‌های جرایم واقعی و ترسناک. هر یک از این پدیده‌ها نشان دهنده تمایل انسان به کنجکاوی بیمارگونه است.

دشمنان خود را نزدیک نگه دارید

بهترین راه برای جلوگیری از عواقب یک تهدید، اجتناب از آن نیست. اجتناب ممکن است یک یا دو بار شما را نجات دهد، اما روش خوبی برای مقابله با مشکلات آینده نیست. بهتر است ابتدا در مورد تهدید یاد بگیرید و با آن آشنا شوید. از این طریق می‌توانید نحوه شناسایی، اجتناب یا مقابله با آن را در آینده بدانید.

کنجکاوی بیمارگونه، یک ایده ساده است که به مایکل کورلئونه در فیلم پدرخوانده ۲ (و گاهی اوقات استراتژیست مشهور نظامی چینی، سان تزو) نسبت داده می‌شود: دوستان خود را نزدیک نگه دارید، اما دشمنان خود را نزدیک تر.
برچسب ها: صفر ، صد ، بیماری ، روانی
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: