کد خبر: ۲۷۳۸۱۳
تاریخ انتشار: ۱۷:۱۲ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۹ - 2021February 13
این روزها موضوع «پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع کارشناسی» یکی از مباحث داغ دانشگاه‌های علوم پزشکی، وزارت بهداشت و شورای عالی انقلاب فرهنگی است

شفاآنلاین>سلامت> وزارت بهداشت برای پذیرش 30 درصد ورودی پزشکی از مقطع کارشناسی، تحت فشار است

به گزارش شفاآنلاین: اواسط دی‌ماه سال جاری بود که دبیر ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور خبر از تصویب «‌پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع کارشناسی» در این ستاد و همچنین صحن علنی شورای عالی انقلاب فرهنگی داد.

براساس این مصوبه، درصدی از کل پذیرش رشته‌های پزشکی الزاما باید از مقطع کارشناسی صورت پذیرد. براین اساس، دانشجویانی که در یکی از رشته‌های علوم پایه یا مهندسی تحصیل کرده باشند، پس از طی دوره کارشناسی، می‌توانند با شرکت در آزمونی وارد رشته پزشکی شوند. وزارت بهداشت هم مکلف شد تا ظرف مدت زمان معینی، آیین‌نامه این مصوبه را تدوین کند. تصویب این طرح، به سرعت تبدیل به یکی از خبرهای مهم و پرسروصدای حوزه آموزش پزشکی کشور شد و بسیاری از صاحب‌نظران، دراین باره سخن گفتند. منتقد هم کم نداشت ولی بعضی از منتقدان هم ضمن پذیرش اصل طرح به عنوان یک شیوه کارا، اظهار می‌کردند که این کار به بسترهایی نیاز دارد که در کشور ما فراهم نیستند.

آنچه در ادامه از نظرتان می‌گذرد، حاصل گفت‌وگو با شهرام یزدانی رئیس مرکز مطالعات و توسعه آموزش علوم پزشکی وزارت بهداشت درباره مصوبه‌ای است که شورای عالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان «پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع کارشناسی»، اجرای آن را به وزارت بهداشت تکلیف کرده است.

 این روزها موضوع «پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع کارشناسی» یکی از مباحث داغ دانشگاه‌های علوم پزشکی، وزارت بهداشت و شورای عالی انقلاب فرهنگی است. لطفا برای شروع بحث بفرمایید ایده پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع لیسانس چرا مطرح شده است؟
در چند دهه اخیر، نظام غالب پذیرش دانشجو در دانشگاه‌ها، مبتنی بر کنکور سراسری بوده است که البته در سال‌های اخیر معدل دیپلم (GPA) هم به کنکور اضافه شده است. به واسطه مشکلاتی که سازوکار فعلی پذیرش دارد، ما خود را ملزم به تغییر نظام پذیرش دانشگاه می‌بینیم.
نظام پذیرش دانشجو باید واجد ویژگی‌ها و ملاک هایی باشد. اولین ویژگی، «امکان‌پذیری» است یعنی سازوکار پذیرش دانشجو باید با حداقال هزینه و بار اجرایی در ابعاد وسیع قابل اجرا باشد. کنکور قطعا این ویژگی را دارد. یعنی شاید مهمترین علتی که ما در چند دهه اخیر کنکور را برای ورود دانشجویان به دانشگاه انتخاب کرده‌ایم این است که کم‌هزینه و کاملا امکان‌پذیر است. ویژگی دوم، «نظارت پذیری» و «فسادناپذیری» است. کنکور این ویژگی را هم دارد. البته من نمی‌گویم که در کنکور هیچ تقلبی رخ نمی‌دهد ولی به‌هرحال امکانش بسیار کم است و چون کنکور آزمونی متمرکز است، می‌شود به سادگی با نظارت صحیح احتمال فساد در آن را کاهش داد.

اما درمقابل این دو ویژگی خوب، کنکور ده‌ها ویژگی بد هم دارد که لازم است درباره آنها فکر شود. یکی از این ویژگی‌های بد، مربوط به بحث «عدالت اجتماعی» است. در سیستم فعلی کسانی که امکان بهره مندی از مدارس خوب و برنامه‌های پرهزینه آماده سازی را دارند، امکان بیشتری برای کسب رتبه‌های بهتر کنکور را دارند. اگر از موارد استثنا بگذریم بخش بزرگی از ظرفیت رشته‌های پرطرفدار توسط افرادی پر می‌شود که در مدارس غیرانتفاعی یا تیزهوشان تحصیل کرده‌اند. به این ترتیب دانش آموزان مستعدی که در مدارس دولتی تحصیل کرده‌اند از شانس کمتری برای قبولی در رشته‌های خوب برخوردارند.

مشکل دوم این است که کنکور، آزمونی است که قرار است در سطح میلیونی انجام شود و بنابراین در چارچوب تست‌های چهارجوابی باقی خواهد ماند و نمی‌تواند قابلیت‌های دیگر داوطلبان مانند «خلاقیت»، «سبک یادگیری»، «فراصلاحیت‌ها» و «ویژ‌گی‌های شخصیتی» آنها را بسنجد.
ایراد دیگر کنکور این است که بار عاطفی و روانی شدیدی را به فرد و خانواده وارد می‌کند. این مشکل منحصر به کشور ما نیست و بر اساس پژوهشی که به سفارش کنگره آمریکا انجام شد، اثبات شد که برگزاری آزمون‌های رقابتی حتی در کشوری مانند آمریکا، بار عاطفی و روانی شدیدی را به جوانان و خانواده‌ها وارد می‌کند.

مشکل بعدی این است که ما با یک امتحان می‌خواهیم بگوییم چه کسی وارد رشته پزشکی شود و چه کسی وارد نشود. پیش‌فرض ما این است که فردی که رتبه مطلوبی در کنکور کسب می‌کند و وارد رشته پزشکی می‌شود، فردی است که در دوره تحصیل خود احتمال موفقیت بیشتری دارد و بعد از فارغ‌التحصیلی هم با احتمال بیشتری عملکرد حرفه‌ای موفق‌ خواهد داشت. ‌به ارتباط میان موفقیت در آزمون پذیرش و موفقیت تحصیلی یا موفقیت حرفه‌ای متعاقب آن «روایی پیشگویی‌کننده» گفته می‌شود. ولی در کمال تاسف کنکور روایی پیشگویی‌کننده خیلی کمی برای موفقیت تحصیلی و حرفه‌ای فرد دارد. یعنی اینطور نیست که کسی که رتبه بالاتری در کنکور کسب می‌کند دانشجوی پزشکی بهتر یا پزشک موفق‌تری خواهد شد. به بیان دیگر کنکور اطلاعات مهمی را درباره آینده مشخص نمی‌کند و روایی پیشگویی‌کننده پایینی دارد.

یکی دیگر از ایرادات کنکور این است که تناسب بین ویژگی‌های داوطلب و رشته انتخابی را برقرار نمی‌کند. هر رشته‌ای یک سری ویژگی خاص از نظر هوش، ویژگی‌های شخصیتی و غیره را طلب می‌کند. به عنوان مثال کسی که وارد رشته‌ای مثل علوم سیاسی می‌شود، قاعدتا باید فردی برونگرا با مهارت‌های کلامی بالا باشد. در مقابل، کسی که وارد رشته فلسفه می‌شود، معمولا درونگرا، اهل تامل و با مهارت‌های شناختی بالا می‌باشد. ولی کنکور به هیچ وجه تناسب بین داوطلب و رشته انتخابی را برقرار نمی‌کند.

براساس علل فوق‌الذکر و ده‌ها علت‌ دیگر، ما معتقدیم که سیستم فعلی کنکور، آن چیزی که باید باشد نیست و جای زیادی برای بهبود و ارتقاء دارد.

- قطعا نمی‌خواهید نتیجه بگیرید که پذیرش دانشجو از مقطع لیسانس، همه این ایرادات را حل خواهد کرد؟
خیر. ببینید برای رفع این ایرادات کارهای زیادی می‌توان انجام داد. بحث پذیرش دانشجو از مقطع لیسانس، فقط و فقط یک گزینه از منوی گسترده‌ای است که ما می‌توانیم از میان آن انتخاب نماییم و گزینه‌های دیگری هم برای انتخاب وجود دارد. ما براساس بررسی‌هایی که انجام دادیم، 14 روش مختلف برای بهبود وضعیت فعلی شناسایی کردیم که من نمیخواهم همه آنها را نام ببرم و از حوصله این بحث هم خارج است. به عنوان مثال می‌توان روی کاهش تدریجی سهم کنکور، افزایش تدریجی سهم سابقه تحصیلی، بهبود شرایط سنجش سابقه تحصیلی (GPA) کار کرد. یا می‌توان پذیرش مازاد بر ظرفیت دکترای حرفه‌ای در مقطع کنکور را در نظر گرفت و به عنوان مثال دو تا سه برابر ظرفیتی که نیاز داریم را وارد رشته پزشکی کنیم و این عدد را بر اساس نمرات آزمون جامع علوم پایه که معمولا در انتهای سال دوم انجام می‌شود به تعداد نیاز واقعی کاهش داد. این کار تا حدی بار روانی ورود به رشته پزشکی را از سطح کنکور به دو سال بعد از آن منتقل می‌کند و احتمالا باعث می‌شود که ما هم بتوانیم افرادی را انتخاب کنیم که که شناخت، استعداد و علاقه بیشتری در زمینه پزشکی دارند. گزینه دیگر متنوع سازی رشته‌های‌ دکترای حرفه‌ای است. درحال حاضر رقابت بر سر ورود به رشته‌های پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی وجود دارد درصورتی که ما رشته‌های متعددی مانند رشته روانشناسی بالینی، فیزیوتراپی و علوم آزمایشگاهی داریم که مشروط به عملکرد تحصیلی خوب دانشجویان می‌توانند از مقطع کنکور به صورت دکترای حرفه‌ای پذیرش شوند.

این راه حل گزینه‌های بیشتری پیش روی کسانی که می‌خواهند «دکتر» شوند می‌گذارد‌ و یک مقدار بار روانی ورود به رشته پزشکی را کاهش می‌دهد. گزینه دیگر، دومرحله‌ای شدن پذیرش است. یعنی یک کنکور متمرکز و یک آزمون غیرمتمرکز دانشگاهی داشته باشیم. در برخی کشورها به این صورت است که فرد کنکور می‌دهد و نمره کنکور او تا سه یا چهار سال معتبر باقی می‌ماند. وقتی داوطلب به دانشگاه مراجعه می‌کند، می‌تواند بهترین نمره کنکوری را که در طی سه سال قبل کسب کرده است ارائه کند. راه حل دیگر، کنکور داوطلبانه است که در آن داوطلبانی که نمی‌خواهند کنکور بدهند و یا نمی‌خواهند نمره کنکور خود را هنگام پذیرش در دانشگاه ارائه کنند باید با روش‌های دیگری صلاحیت خود را به اثبات برسانند. یکی از این گزینه‌ها هم پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع کارشناسی است. بنابراین همه مشکلات عالم هستی را نمی‌توانیم با پذیرش از مقطع لیسانس حل کنیم.

درست می‌فرمایید. با یک راه‌حل نمی‌توان همه ایرادات و مشکلات را حل کرد. شما لطفا بفرمایید این راه حل یعنی پذیرش از مقطع لیسانس، کدام یکی از ایرادات کنکور را حل می‌کند.
پذیرش از مقطع کارشناسی در قاره آمریکای شمالی مقبولیت پیدا کرد و بعد در بقیه جاهای دنیا منتشر شد. در حال حاضر 24 کشور دنیا، کم و بیش تجربیاتی در زمینه پذیرش دانشجو از مقطع کارشناسی دارند. بیشترین تعداد دانشگاه‌هایی که پزشکی را از مقطع کارشناسی پذیرش می‌کنند در آمریکای شمالی هستند. یعنی 154 دانشگاه در آمریکا، 17 دانشگاه در کانادا و 97 دانشکده در مکزیک دانشجویان پزشکی خود را از مقطع کارشناسی جذب می‌کنند. ولی وقتی به اروپا نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که به صورت موردی بعضی از دانشگاه‌ها از این روش استفاده می‌کنند. مثلا در ایرلند، لهستان، جمهوری چک، هلند، پرتغال، اوکراین و بلژیک که در مجموع 12 دانشگاه از مقطع کارشناسی پذیرش دارند. در انگلستان هم تعدادی از دانشگاه‌ها این کار را انجام می‌دهند. ایران هم یکی از کشورهایی است که کمی بیش از یک دهه است که در یکی از دانشگاه‌های خودش تجربه پذیرش دانشجو از مقطع کارشناسی را دارد. در لبنان، دانشگاه آمریکایی بیروت از این روش استفاده می‌کند. در امارات 3 دانشگاه از این طریق پذیرش دارند. درقطر هم «ویل‌کرنل» شعبه‌ای زده و از مقطع لیسانس، دانشجو می‌گیرد. در مالزی دو دانشگاه این روش پذیرش پزشکی را انتخاب کرده‌اند.

شما اشاره کردید که ایران هم یک دهه است که تجربه پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع لیسانس را دارد. منظورتان دانشگاه تهران است؟
بله دانشگاه تهران حدود 12 سال است که از مقطع کارشناسی، دانشجوی پزشکی می‌گیرد البته خیلی محدود و با تعداد کم ولی به‌هرحال این شیوه درحال اجراست.

دانشگاه تهران پذیرش دانشجویان از مقطع لیسانس را به چه صورت انجام می‌دهد؟
دانشگاه تهران پذیرش از کارشناسی به تعداد خیلی کم را بطور موازی با پذیرش از کنکور انجام می‌دهد.

برگردیم به این سوال که اصلا چرا باید این کار را انجام داد و کدام‌یک از مشکلات ما با استفاده از این شبوه حل می‌شود؟
دلایل زیادی برای این مسئله ذکر می‌شود که من به اهم آنها اشاره می‌کنم. یکی از دلایل این است که این کار به عدالت اجتماعی نزدیک‌تر است. چرا؟ چون وقتی ما داریم درباره یک نوجوان یا جوان 18 ساله صحبت می‌کنیم، درواقع درباره فردی سخن می‌گوییم که خودش کمیت و کیفیت زندگی خودش را نساخته است. یعنی آنچه دارد، عمدتا از خانواده‌ای که در آن متولد شده و در انتخاب آن اختیاری نداشته، شکل گرفته است و کیفیتی که در زندگی و تحصیلاتش داشته در آنجا رقم خورده است. اگر پدر و مادرش پول و امکان اینکه او را در مدرسه خوبی ثبت نام کنند داشته باشند، او هم از تحصیلات مناسب برخوردار بوده ولی اگر خانواده او از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبوده‌اند، این فرد از تحصیلات خوب محروم شده است. اما وقتی ما درباره یک فرد لیسانسه صحبت می‌کنیم، درواقع شخصی است الان دیگر 22 تا 24 سال سن دارد. چنین فردی در خیلی از مواقع، شغل دارد، ممکن است ازدواج کرده باشد و معمولا زندگی خودش را خودش ساخته است. ورود به مقطع لیسانس معمولا آنچنان متاثر از سطح خانواده افراد نیست. تقریبا همه برای ورود به مقطع لیسانی شانس دارند و وقتی هم نوبت به ورود به مقطع دکتری می‌شود، دیگر این یک فرد 22 تا 25 ساله است و به اندازه 18 سالگی وابسته به خانواده نیست و این در دنیا اثبات شده که ورود به پزشکی از مقطع لیسانس معمولا سطوح مختلف اجتماعی- اقتصادی را به نحوی عادلانه‌تر پوشش می‌دهد. پس یکی از مواردی که پذیرش از مقطع لیسانس را مقبول می‌کند، عدالت اجتماعی بیشتر است.

به نظر می‌رسد درکنار آنچه شما فرمودید، به این نکته هم می‌توان توجه کرد که یک شخص 4-23 ساله، به تصمیم دقیق‌تری هم رسیده است. شاید آن نوجوان دبیرستانی در زمان انتخاب رشته کنکور، در عالم نوجوانی و بازی و چشم و هم‌چشمی و... یک رشته‌ای را انتخاب کند و بهتر است اگر بعد از گذراندن 4 سال مقطع کارشناسی به تصمیم عاقلانه‌تری رسید، یک راه باریکی برای جبران وجود داشته باشد.

درست می‌گویید. به ‌این موردی که شما اشاره کردید، Mature Choice می‌گویند. یعنی انتخابی که حالا دیگر تا حد زیادی بالغانه است. فرد، جوگیر نشده و در شرایطی هست که بتواند برای زندگی خودش تصمیم‌گیری کند. اتفاقا خیلی‌ها می‌گویند تصمیمی که یک نوجوان می‌گیرد و مثلا از 16 سالگی برای موفقیت در کنکور پزشکی درس می‌خواند، آنچنان آگاهانه نیست و بیشتر تحت تاثیر فشار خانوادگی است. ضمن اینکه بررسی و ثابت شده که خیلی از افرادی که از مقطع دبیرستان و از طریق کنکور وارد رشته پزشکی می‌شوند، بعد از گذشت مدت کوتاهی به این نتیجه می‌رسند که این رشته را دوست ندارند و میزان رضایت آنها از رشته تحصیلی و بعد هم حرفه‌شان نسبت به کسانی که از مقطع کارشناسی وارد این رشته می‌شوند، کمتر است.

آقای دکتر البته به نظر می‌رسد که برعکس این مساله هم صادق باشد. یعنی تعدادی که به هر دلیلی نتوانسته‌اند در دوران دبیرستان هدف خودشان را به درستی تشخیص دهند و همینطور باری به هرجهت یا با دلایلی غیر از علاقه و استعداد و توانمندی و ... یک رشته‌ای را انتخاب کرده‌اند، بعد از مدتی که به بلوغ فکری بیشتری می‌رسند، به نتیجه می‌رسند که اشتباه کرده‌اند و مثلا باید از ابتدا وارد رشته پزشکی می‌شدند.

کاملا درست است. این همان انتخاب آگاهانه است.
اما سومین ویژگی پذیرش از لیسانس، پیشینه میان رشته‌ای ورودی‌های پزشکی است. در خیلی از کشورهای دنیا به این ویژگی اهمیت بیشتری داده می‌شود. فردی که به مدت چهار سال در رشته ریاضی، مهندسی یا یکی از رشته‌های علوم انسانی تحصیل کرده است با دانشی متنوع وارد رشته پزشکی می‌شود. این امر زمینه‌های میان‌رشتگی (Interdisciplinarity) توسعه رشته پزشکی را مهیا می‌سازد. توجه کنید که در تجربه اخیر کشور در زمینه کرونا سیاست‌های کنترل این بیماری شدیدا از فضای سیاسی کشور تاثیر می‌پذیرد. حالا فردی که قبلا در رشته‌ای مثل علوم سیاسی تحصیل کرده و پس از طی دوره کارشناسی، وارد رشته پزشکی شده است، می‌تواند سیاستگذاری کرونا در فضای ملتهب سیاسی را بهتر تمهید نماید. شخصی که از رشته فنی یا مهندسی وارد طب شده باشد، بعدا در زمینه‌هایی مانند تجهیزات پزشکی توفیق بیشتری خواهد داشت و فردی که از حوزه هنر وارد رشته طب شده است، می‌تواند مباحث هنر و طب را توسعه دهد.
موضوع دیگر، ظرفیت بیشتر پژوهش‌های ترجمانی (Translationa- Research) به دنبال پذیرش از مقطع کارشناسی است. پژوهش‌های ترجمانی مرز بین علوم پایه و علوم بالینی پزشکی هستند و در دنیا اهمیت زیادی دارند. در اینجا هم بسیاری از کسانی که از مقطع لیسانس وارد رشته پزشکی می‌شوند، بعدا می‌توانند به پزشک دانشمند یا پزشک پژوهشگر (physician‌ scientist) بدل شوند. بنابراین احتمال اینکه افرادی که به مدت 4 سال در یک حوزه‌ دانشی کار کرده و شناخت پیدا کرده‌اند، بعدا وارد بحث پژوهش ترجمانی شوند و به عنوان یک پزشک دانشمند بخواهند کار کنند، خیلی زیاد است.

در کشور ما کدام یک از ویژگی‌های پذیرش از مقطع لیسانس اهمیت بیشتری دارد؟
در کشور ما کاهش بار و فشار روانی و عاطفی کنکور به فرد و خانواده‌اش بیش از سه موردی که من در قسمت قبلی توضیح دادم اهمیت دارد. پذیرش از مقطع لیسانس این امکان را فراهم می‌آورد که به عنوان مثال فردی در مقطع کنکور وارد رشته‌ای مانند پرستاری شود، چهار سال در این رشته تحصیل کند و بعد از طی دوره کارشناسی، وارد رشته پزشکی شود. قطعا در این صورت فشار روانی شکسته خواهد شد. ضمن اینکه تعداد کسانی که از مقطع لیسانس می‌خواهند وارد رشته پزشکی شوند، قطعا خیلی کمتر از کسانی است که در مقطع کنکور قصد ورود به رشته پزشکی را دارند. بنابراین رقابت بین این افراد از نظر حجم کمتر شده و در عین حال این فشار روانی در طول چند سال پخش می‌شود و در نتیجه، بسیاری از معضلاتی که ما با آنها مواجه هستیم، کلاس‌های کنکور و بازار کاذبی که برای ورود به دانشگاه ایجاد شده کاهش چشمگیری پیدا می‌کند. ممکن است گفته شود که بعدا در مقطع لیسانس هم دوباره همین بازار کاذب ایجاد می‌شود. بله این اتفاق خواهد افتاد ولی بدون شک در آن مقطع حجم کمتری خواهد داشت، استرس و فشار روانی کمتری بر خانواده‌ها وارد خواهد شد و دوره جوانی و نوجوانی یک فرد واقعا سیاه نمی‌‌شود درصورتی که در مقطع کنکور، یک فرد در بهترین زمان زندگی خودش که می‌تواند شاد باشد و زندگی سالمی داشته باشد، از سلامت روانی، عاطفی و اجتماعی دور می‌شود فقط برای اینکه می‌خواهد وارد رشته پزشکی شود.

پس من باز هم تاکید می‌کنم که «پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع کارشناسی» یک گزینه از میان‌ گزینه‌های موجود است. یعنی اگر به من بگویند که شما برای ایران چه پیشنهادی دارید، من قطعا گزینه‌ها را به تفکیک در قالب سیاست‌های کوتاه مدت، میان‌مدت و ‌بلند مدت مطرح خواهم کرد.
آقای دکتر برنامه زمانی وزارت بهداشت برای اجرای این طرح در ایران به چه صورت است؟ چند درصد پذیرش‌ها قرار است از این طریق انجام شود و در بازه زمانی که پیش‌بینی کرده‌اید قرار است در نهایت به چند درصد برسیم؟

نهادهای مختلفی به وزارت بهداشت فشار می‌آورند که در یک مقطع زمانی کوتاه (مثلا یک یا دو سال) صددرصد ورودی دانشگاه‌ها از مقطع لیسانس پذیرش شوند؛ ولی این درخواست به دور از شواهد و تجربیات جهانی است. مثالی از کشور ژاپن برای شما می‌زنم. اولین دانشکده طب در کشور ژاپن از سال 1989 شروع به پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع لیسانس کرد و این کار تا امروز ادامه دارد. در طی یک دوره 30 ساله تا سال 2020، از میان 80 دانشگاه این کشور که دارای رشته پزشکی هستند، 35 دانشگاه پذیرش از مقطع لیسانس دارند. یعنی عدد ظاهری پذیرش از مقطع کارشناسی در دانشگاه‌های ژاپن، 44 درصد می‌شود.‌ اما در اینجا چند نکته حائز اهمیت وجود دارد: اول اینکه پذیرش هیچکدام از این 35 دانشگاه، صرفا از مقطع لیسانس نیست. یعنی تمام این 35 دانشگاه، به موازات پذیرش از مقطع لیسانس، هنوز از مقطع دیپلم هم پذیرش دارند. دوم اینکه ما گفتیم 44 درصد دانشگاه‌های ژاپن، پذیرش از مقطع لیسانس را انجام می‌دهند. ولی این سوال به‌وجود می‌آید که چند درصد ورودی پزشکی ژاپن از مقطع لیسانس است؟ پاسخ این است: «فقط 3 درصد» یعنی کماکان 97 درصد ورودی طب در ژاپن از مقطع دیپلم است. بنابراین انتظاری که از وزارت بهداشت وجود دارد که ظرف یکی دو سال صددرصد ورودی رشته پزشکی از مقطع لیسانس انجام شود، انتظار درستی نیست.

چه کسی یا چه ارگان و نهادی این انتظار را دارند؟ منظور شما شورای عالی انقلاب فرهنگی است؟
بله به طور خاص، شورای عالی انقلاب فرهنگی درخواست داشت که تمامی ورودی رشته‌های سه‌گانه دکتری حرفه‌ای از مقطع کارشناسی پذیرش شوند.‌ البته خوشبختانه این خواسته تا حد زیادی تعدیل شده است و همکاران شورای عالی انقلاب فرهنگی به عدد 30 درصد صرفا برای رشته پزشکی رسیده‌اند.

آیا وزارت بهداشت از ابتدا این طرح را به عنوان یک طرح درست قبول داشت و مشکل فقط بر سر درصد ورودی بود یا اینکه وزارت بهداشت مکلف شده و علی‌رغم میل باطنی این کار را پذیرفته است؟

بحث پذیرش دانشجوی پزشکی از مقطع لیسانس، قبل از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی هم جزو گزینه‌های کوتاه‌مدت وزارت بهداشت بود. البته در کنار آن، روش‌های دیگری هم مانند پذیرش مازاد بر نیاز تا زمان آزمون جامع علوم پایه و تنوع بخشی به رشته‌های دکترای حرفه‌ای در برنامه‌های کوتاه‌مدت مورد بحث بود. اما شما این عدد 3 درصد بعد از 30 سال در کشور ژاپن را مقایسه کنید با خواست دوستان که رسیدن به 100 درصد در عرض یک سال بود. مگر چنین چیزی شدنی است؟

من یک مثال دیگر برای شما بزنم. در انگلستان برای اولین بار از سال 2000 از مقطع لیسانس دانشجوی پزشکی گرفتند. بنابراین تا امروز یک تجربه 20 ساله دارند. اما بعد از 20 سال، امروز 25 درصد از ظرفیت پزشکی آنها از مقطع لیسانس پذیرش می‌شود.
من می‌خواهم بگویم اگر پذیرش از کارشناسی، نوشدارویی بود که با نوشیدن آن همه مشکلات پذیرش دانشجو حل می‌‌شد، مطمئن باشید که سایر کشورها پیش از ما این نوشدارو را لاجرعه سر می‌کشیدند ولی این اتفاق نیفتاده است. ژاپن دارو را در عرض 30 سال مزمزه کرده و به 3 درصد رسیده است. انگلستان هم در 20 سال یک جرعه از این دارو را نوشیده و به 25 درصد رسیده است.

بنابراین اگر ما می‌خواهیم پذیرش از مقطع لیسانس، اهدافی که ما به دنبال آن هستیم را محقق کند، باید یک سری اتفاقات بیفتد؛

- دوره پزشکی برای ورودی‌های پذیرش از مقطع لیسانس، 4 یا 5 سال است و 7 سال نیست. برنامه درسی این دوره 4 تا 5 ساله هم برنامه درسی مبتنی بر صلاحیت (competency-based curriculum) است که صلاحیت‌ها در آن مبنای آموزش قرار گرفته می‌شوند و معمولا دانشجویان چندماه پس از ورود به دانشگاه وارد محیط بیمارستان می‌شوند. درصورتی که ما امروز دانشجویان پزشکی را دو تا سه سال دور از محیط طبابت و در کلاس درس نگه می‌داریم.

- اعضای هیات‌های علمی باید برای برنامه درسی مبتنی بر صلاحیت آمادگی داشته باشند و بتوانند این برنامه را اجرا کنند.

- محیط بالینی باید پذیرای افرادی باشد که تا دیروز ممکن است اصلا این محیط را ندیده باشند و یا پیش زمینه‌ای کاملا متفاوت داشته باشند. مثلا ممکن است یکی از دانشجویان در مقطع لیسانس، پرستاری خوانده باشد و با محیط بالینی آشنا باشد و یکی از دانشجویان هم از رشته مهندسی آمده باشد و هیچ سابقه ذهنی و تجربه عینی از محیط بالینی نداشته باشد ولی هر دوی این دانشجویان همزمان و باهم وارد یک محیط می‌شوند. بنابراین محیط بالینی باید این آمادگی را داشته باشد که بتواند افراد با سوابق مختلف را همگون‌سازی کند. معمولا در این روش، واحدهای درسی جبرانی بسیار وسیع و متنوعی وجود دارد و برای یکسان‌سازی سطح دانشجویان ورودی، طیف گسترده و خیلی وسیع از واحدهای دوره جبرانی وجود دارد. درواقع محیط بیمارستانی ما باید به یک جامعه یادگیری تجربی (Community of practice) مناسب برای این افراد متنوع تبدیل شود که کار ساده‌ای نیست و این محیط به مهندسی نیاز دارد و اتفاقا یک کار کاملا تخصصی است.
حالا که این اتفاق در شرف وقوع است و ما قرار است از مقطع لیسانس دانشجو بگیریم، این فرصت را داریم که مثل کنکور با 600 هزار نفر داوطلب مواجه نباشیم و با چند هزار نفر رقابت کنیم. ضمن اینکه در بسیاری از مواقع هم آزمون‌ها در سطح دانشگاه برگزار می‌شود و حتی ممکن است رقابت در سطح چندصد نفر خلاصه شود. پس می‌توان از این فرصت استفاده کرد و روش‌‌ها و آزمون‌های ورودی را طراحی و پیاده‌سازی کرد که سطوح بالاتر دانش و مهارت‌های عالی تفکر را بسنجد. این درحالی است که کنکور فقط محفوظات (memorization) داوطلبان را می‌سنجد. اغلب دانشگاه‌هایی که از لیسانس دانشجوی پزشکی پذیرش می‌کنند، صرفا به یک آزمون دانشی صرف اکتفا نکرده و آزمون‌های پیشرفته‌تری را برای پذیرش در نظر می‌گیرند. پس دقت بفرمایید از تدوین چارچوب صلاحیت، تعیین اهداف توسعه صلاحیت، تعیین فعالیت‌های حرفه‌ای قابل اعتماد، طراحی برنامه درسی مبتنی بر صلاحیت، توانمندسازی اعضای هیات علمی و .... اتفاقات بسیار زیاد دیگری باید بیافتد تا زمینه برای پذیرش پزشکی از کارشناسی مهیا شود و اینها کار یک روز نیستند.
بنابراین علی‌رغم اینکه این روش از مزایای زیادی برخوردار است، می‌بینیم که کشورهای مختلف دنیا دست به عصا با آن برخورد می‌کنند با احتیاط جلو می‌روند. اینکه شما امروز بگویید همه پذیرش دانشگاه‌های ما از امسال از مقطع لیسانس بشود، مطمئن باشید که یک فاجعه به بار خواهد آورد.

اشاره کردید علی‌رغم اینکه مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ابتدا این بود که صددرصد ورودی رشته پزشکی ظرف یکی دو سال از مقطع لیسانس پذیرش شوند، درنهایت کوتاه آمدند و به 30 درصد راضی شدند. آیا وزارت بهداشت با این 30 درصد موافق است؟
از این 30 درصد می‌توان به عنوان درصد مورد توافق شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت بهداشت یاد کرد ولی شما باور بفرمایید که این عدد، اصلا مورد نظر ما نبوده است.

یعنی نظر شما عددی کمتر از این بوده است؟
حتما کمتر بوده ولی برای اینکه ما می‌خواستیم به نوعی از آن عدد صددرصد اجتناب کنیم، بر روی عدد 30 درصد به توافق رسیدیم ولی همین 30 درصد هم مطمئن باشید که تبعات زیادی ایجاد خواهد کرد. ایده‌ال این بود که ما کاری می‌کردیم که مثل ژاپن به تدریج این اتفاق بیفتد و سیستم را به طور ناگهانی به هم نمی‌زدیم، تجربه دانشگاهی ما بیشتر می‌شد، برنامه‌های درسی، توسعه‌یافته می‌شدند، توانمندسازی اساتید صورت می‌گرفت و ... ضمن اینکه اصلا لازم نیست این اتفاق در همه دانشگاه‌های ما اتفاق بیافتد و اتفاقا تاکید می‌کنم که این ظرفیت فقط در دانشگاه‌های بزرگ ما وجود دارد که به این سمت بروند. یعنی الان درگیر کردن دانشگاه‌های کوچک در این طرح، یک اشتباه محض است. برای اینکه آنها این ظرفیت آموزشی را ندارند که بخواهند دو مسیر موازی را پوشش دهند.

برداشت من از صحبت‌های شما این است که شما موافق این طرح هستید ولی درباره نوع سوییچ کردن روش فعلی با روش جدید ملاحظاتی دارید.

دقیقا همینطور است. بحث ما درباره فاز گذار است. اینکه چه کاری در دراز مدت خوب است، یک بحث است و اینکه در فاز گذار این کار چگونه به نرمی باید انجام شود، بحث دیگری است.

در کنار مزایایی که می‌توان پذیرفت، ملاحظاتی هم درباره این طرح وجود دارد. مثلا گفته می‌شود با اجرای این طرح، تعدادی از دانشجویان مقطع لیسانس که در کنکور با رتبه‌های چندهزار پذیرفته شده بودند، وارد دانشگاه برتری مثل دانشگاه علوم پزشکی تهران می‌شوند و در کنار دانشجویانی در رشته پزشکی به ادامه تحصیل می‌پردازند که در همان کنکور، رشته‌های برتر را کسب کرده و مستقیما در پزشکی پذیرفته شده بودند. در این باره چه می‌توان گفت؟

به نظر من این ایراد طرح پذیرش از مقطع لیسانس محسوب نمی‌شود. در درازمدت که اصلا ایراد محسوب نمی‌شود. چون در دراز مدت وقتی این درصد افزایش پیدا کرد، همین بچه‌هایی که امروز با رتبه‌های برتر مستقیما وارد رشته پزشکی می‌شوند، آن زمان ابتدا رشته کارشناسی مورد علاقه خود را انتخاب کرده و متعاقبا از طریق مقطع کارشناسی وارد رشته پزشکی می‌شوند. در کوتاه مدت هم من آنچنان معتقد نیستم که این ایراد باشد. شواهدی وجود ندارد که اثبات کند رتبه خوب کنکور تضمین می‌کند که آن شخص در آینده یک پزشک خوب خواهد شد. برای همین مثلا در کشوری مثل هلند در میان اشخاصی که داوطلب تحصیل در رشته پزشکی هستند، قرعه‌کشی انجام می‌شود که به آن lottery admissio- گفته می‌شود. یعنی برای آنها روشن شده است که فردی که در یک آزمون رتبه بالاتری آورده است الزاما در آینده پزشک بهتری نخواهد شد. درواقع هیچ کس نمی‌تواند اثبات کند که کسی که با IQ 180 با رتبه 1 کنکور وارد رشته پزشکی شده، نسبت به کسی که در کنکور در رشته پرستاری قبول شده و 4 سال در این رشته تحصیل کرده و بعد از مقطع کارشناسی وارد رشته پزشکی شده، کدام ‌یک در آینده پزشک بهتری می‌شوند. روزنامه سپید
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: