کد خبر: ۲۷۳۲۴۳
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۴ - ۱۸ بهمن ۱۳۹۹ - 2021February 06
پیش از هرچیز باید بین سه واژه «قهرمان»، «سوپراستار» و «سلبریتی» تفکیک قائل شد. واژه «قهرمان» یک ریشه تاریخی داشته و اصولا با مفهوم فداکاری برای مردم و انجام یک کار مفید برای جامعه از سوی یک شخص یا گروه مترادف شده است

شفاآنلاین>سلامت> در روزهای گذشته مرگ دو فوتبالیست ملی سابق کشور که پس از دوران ورزشی خود وارد عرصه هنر و رسانه شده بودند و به محبوبیتی فراتر از دوران ورزشی خود دست پیدا کرده بودند، موجب شد تا اظهار نظرهایی در واکنش به مرگ به این دو ورزشکار-هنرمند در فضای مجازی منتشر شود و برخی از آنها بر موضوعاتی مانند «واکسن بخرید» و .. متمرکز شوند. در این میان برخی دیگر که از آنها به عنوان «سلبریتی» در جامعه یاد می‌شوند خواستار توجه به سلبریتی‌ها در زمان بیماری و .. شده‌اند. همین موضوع خود واکنش‌های زیادی را در جامعه برانگیخته است.

قهرمان یا سلبریتی؟

به گزارش شفاآنلاین:  این اولین بار نیست که سلبریتی‌ها در زمانه یک بحران واکنش نشان داده و رفتار آنها با عکس‌العمل کنشگران اجتماعی و بعضا مسئولان مواجه می‌شود. زلزله کرمانشاه یک نمونه از این جریان بود که موجب شد تا دو نگاه حمایتی و انتقادی به این افراد صورت بگیرد.

پیش از هرچیز باید بین سه واژه «قهرمان»، «سوپراستار» و «سلبریتی» تفکیک قائل شد. واژه «قهرمان» یک ریشه تاریخی داشته و اصولا با مفهوم فداکاری برای مردم و انجام یک کار مفید برای جامعه از سوی یک شخص یا گروه مترادف شده است. این افراد از جانب مردم به این عنوان نائل می‌شوند و در واقع شهرت آنها هم نتیجه این عمل آنها است. تاریخ سرشار از نمونه‌هایی این چنین است. اما دو مفهوم دیگر مولود رسانه‌ هستند. با این تفاوت که سوپراستار یا همان تک ستاره به فردی گفته می‌شود که در حوزه و رشته تخصصی خود سرآمد دیگران باشد و رسانه نیز مدام آن را به نمایش بگذارد و در به شهرت رسیدن به آنها کمک کند. سلبریتی، اما می‌تواند هنر خاصی هم نداشته باشد و در برخی موارد تنها رسانه به ویژه شبکه‌های اجتماعی موجب شناخته شدن یا شهرت آنها می‌شود. تا پیش از ظهور شبکه‌های اجتماعی نیز به سوپراستارها، سلبریتی گفته می‌شد اما در حال حاضر بین این دو گروه نیز تفکیک قائل می‌شوند. حال این سوال مطرح است که چه عاملی موجب استقبال مردم از سلبریتی‌ها می‌شود؟

دلایل اقبال مردم به سلبریتی‌ها
نظام بهرامی کمیل، جامعه‌شناس در رابطه با گرایش مردم به سلبریتی‌ها اظهار می‌کند: «در این زمینه می‌توان به عوامل متعددی اشاره کرد از عوامل عینی و زیرساختی مانند گسترش تکنولوژی‌های نوین ارتباطی و فضای مجازی گرفته تا وجود پدیده‌های ذهنی و فرهنگی مانند تغییر سبک زندگی و روابط خانوادگی، مدگرایی، نیاز به کنکاش و کنجکاوی، تفریح و سرگرمی، ایجاد هیجان، سرعت گرفتن و سطحی‌نگری در امور و غیره موجب گرایش مردم به سلبریتی‌ها می‌شود.»
وی ادامه می‌دهد: «نیاز به باهم بودن با دنبال کردن یک سلبریتی در فضای مجازی برطرف می‌شود. شما نگاه می‌کنید این آقای آشپز یا این خانم هنرپیشه چند هزار فالور دارد و احساس می‌کنید به نوعی با آنها نزدیک و همراه هستید و حس می‌کنید که با یک کلیک و لایک کاری کرده‌اید. البته نباید از آن حس کنکاش و کنجکاوی که ما ایرانی‌ها بطور تاریخی داریم و برای مدتی میدان کافی نداشت غافل شد.»

علی‌اکبر فیاض مردم شناس و ستاد دانشگاه تهران هم در رابطه با دلیل گرایش به سلبریتی‌ها و رشد آنها در جامعه می‌گوید: «سلبریتی‌گرایی وقتی به وجود می‌آید که جامعه دچار فرمالیسم شده باشد. در چنین جامعه‌ای محتوا تکراری است و همه فرآیندها نیز مدام تکرار می‌شوند، بنابراین به ناچار فرم‌ها عوض می‌شوند. این وضعیت در گذشته ایران نیز سابقه دارد. به عنوان مثال در دوران صفویه هم ما دچار تکرار محتوا شده بودیم در نتیجه به تغییر فرم اقدام کردیم. شعر ما در آن دوران هیچ محتوایی نداشت و فقط صورتش عوض می‌شد. در جامعه فعلی ما هم به دلیل فرمالیسم، اندیشه تولید نمی‌شود. دانشگاه‌ها و حتی حوزه‌های علمیه نیز فرمالیست شده و محتوایی ندارند و تمام خلاقیت خود را به سمت فرم برده‌اند. به دلیل عدم تولید اندیشه ما به ناچار محتواهای قدیم را بازتولید و مدام تکرار مکررات کرده‌ و فقط فرم‌ها را تغییر داده‌ایم. جامعه فرم زده مدام به دنبال کسانی می‌گردد که فرم‌ها را برایش شکل دهند و سلبریتی‌ها از اینجا وارد جامعه می‌شوند.»
وی در رابطه با نقش سلبریتی‌ها در جریانات سیاسی و اجتماعی تصریح می‌کند: «‌سیاست ما در این دهه‌های اخیر را سلبریتی‌ها تعیین کرده‌اند. این روند از دوم خرداد ۱۳۷۶ به بعد معمول شد. یک بازیگر سینما یا یک فوتبالیست اگر از کاندیدایی حمایت کنند، حتما او رای آورده است و در ادامه نیز رای خواهد آورد. دختر فلان شخصیت مشهور سیاسی چون شلوار جین می‌پوشید، رای نخست تهران را آورد. ورزشکاران، عضو شوراهای شهرها شدند.»

تاثیرات منفی سلبریتی‌ها
احمد بخارایی جامعه شناس دیگری است که به تشریح پدیده سلبریتی‌ها پرداخته است. وی در مورد تاثیرات اجتماعی آنها می‌گوید: «متاسفانه جامعه ما قهرمان زده و شخصیت زده است یعنی یک نوع شیفتگی نسبت به افراد درواقع به نوعی فرد محور است و ما به دنبال شخصیت سلبریتی و قهرمان می‌گردیم حالا چرا به علت فرهنگی ما رشد نکرده ایم؟ و تحول فرهنگی اتفاق نیوفتاده است؟ می‌توانیم بگوییم که یک علت سیستماتیک وجود دارد و مربوط به این می‌شود که در دهه‌های گذشته دور و نزدیک تا به امروز آن مدیریتی که در جامعه می‌بایست ایفای نقش بکند عملی نشده است. در حال حاضر هم به این خاطر که در جامعه مردم به نوعی شخصیت زده شدند از سلبریتی‌ها الگو برداری می‌کنند و بدون شک هنرمندان تاثیر‌گذار هستند و متاسفانه جامعه ما با یک فروپاشی نسبی مواجه است و بخش منفی را بیشتر جذب به خود می‌کند به طوری که چند سلبریتی پیام مثبت دهند و از بین آن‌ها فقط یک نفر پیام منفی دهد مسلما این پیام منفی بیش‌تر از پیام های داده شده اثر گذارتر است. این موضوع به روانشناسی اجتماعی جامعه باز می‌گردد در نهایت ما و جامعه هنوز صغیر هستیم و آن طور که باید بزرگ نشده‌ایم.»

بخارایی بیان می‌کند: «در جامعه ساده هر پدیده اجتماعی جای خود را دارد الان در جامعه ما متاسفانه ضریب اثر گذاری فضای مجازی به فضای واقعی و ضریب اثر پذیری کاربران از فضای مجازی متاسفانه بسیار بیش تر از میانگین‌اش در دنیا است. یعنی افراطی اتفاق می‌افتد به این علت که متن و بخش اصلی واقعیت به حاشیه رفته و وارد دنیای فضای مجازی شده است به خاطر اینکه در دنیای واقعی امکان عرض اندام وجود ندارد و درها به رویش بسته است و ما با یک انسداد اجتماعی مواجه هستیم به همین خاطر متاسفانه در ایران ضریب اثرگذاری فضای مجازی از جمله «سلبریتی‌ها»، «شاخ‌های اینستاگرامی» و همه افرادی که برای خودشان کسی می‌شوند و به بت‌های اینستاگرامی تبدیل می‌شوند زیاد است درواقع این موضوع جنبه آسیب‌رسان دارد حتی ما در غیاب گروه مرجع قرارداریم اما اگر گروه مرجعی وجود داشته باشد و توسط آنها توصیه شود شاید اوضاع کمی بهتر شود.» ‌در حال حاضر نه تنها ایران و بلکه همه جهان با بحران کرونا روبه‌رو بوده و حضور سلبریتی‌ها و نحوه فعالیت‌آنها در این ایام با توجه به تاثیراتی که در بالا ذکر شد خود پرسش‌هایی به وجود می‌آورد؟ اینکه حضور آنها می‌تواند چه تبعات مثبت و منفی داشته باشد؟
اکبرنصرالهی رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی معتقد است: «‌دیده شدن موضوعی است که همه ما دوست داریم خود را عرضه کنیم، اما نکته مهم این است که بهای آن چه باشد و دیده شدن برای امنیت روحی و روانی مردم خدشه ای وارد نکند. دیده شدن، شنیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن، راه هایی دارد که اگر این راه‌ها منطقی و اخلاقی باشد و باعث ضرر و زیان دیگران نباشد، اشکالی ندارد. برای مثال اگر فردی توانمندی و قابلیتی داشته باشد که می تواند آن را عرضه کند، چه اشکالی دارد که خود را در معرض دید عموم بگذارد.»

سخنان نصرالهی ناظر به موضوعی است که به آن «مسئولیت فردی و اجتماعی» گفته می‌شود این مسئولیت موجب می‌شود تا در زمانه بحران به جای ساز مخالف زدن و ویژه پنداشتن خود با مسئولان مدیریت بحران همنوا شد تا هر چه زودتر به حل بحران نائل شد.

ضیا هاشمی سرپرست سابق وزارت علوم و جامعه شناس در این رابطه می‌گوید: «کرونا مساله‌ای است که با سلامت و سرنوشت همه سروکار دارد و به عینه همه می‌بینند که اگر نسبت به این موضوع توجه نکنند، مشارکت نکنند و مسئولیت خود را انجام ندهند جامعه با تداوم بحران منجر می‌شود. بنابراین اگر من نسبت به وظایفم در قبال کرونا توجه نداشته باشم فقط خودم نیستم که آسیب می‌بینم بلکه این آسیب را به دیگران هم منتقل می‌کنم. دولت و سازمان‌های مربوطه اگر کارآمد نباشند در واقع مردم تاوانش را می‌دهند. نهادهای سلامت اگر موفق باشند سودش به جیب مردم می‌رسد و اگر موفق نباشند دودش به چشم مردم می‌رود. بنابراین هم در سطح خرد و هم در سطح کلان با یک وضعیتی مواجهیم که به عینه می‌بینیم مسئولیت اجتماعی ناظر بر سرنوشت دیگران است و این سرنوشت اجتماعی است که برای دیگران مهم می‌شود و مشروعیت اجتماعی را ایجاد و آن را تحت تاثیر قرار می‌دهد.»

کم‌رنگ شدن مسئولیت اجتماعی سلبریتی‌ها در بحران کرونا
به طور خاص با مرگ این دو ورزشکار هنرمند آنچه در میان برخی از سلبریتی‌ها و هنرمندان مشاهده می‌شود، فراموشی یا کمرنگ شدن حس مسئولیت اجتماعی است. کمااینکه وقتی اظهارنظرهای بعد از فوت مهرداد میناوند و علی انصاریان را مرور می‌کنیم، به اظهارنظرهای عجیب و غریبی برمی‌خوریم که می‌توانند تاثیرات عمیقی – خواه منفی و خواه مثبت- بر جای بگذارند و قطعا جا دارد که موضوعِ مطالعات و تحلیل‌های روانشناختی و جامعه‌شناختی قرار گیرند. وقتی یکی از کارگردانان شناخته شده سینما، کرونا را دروغ و بزرگنمایی رسانه‌ها دانسته و عملا رعایت پروتکل‌های بهداشتی را به سخره می‌گیرد و آن دیگری با طرح این سوال که چرا در کشورهای دیگر فوتبالیست‌ها و چهره‌های مشهور فوت نمی‌کنند!! خود را در مظان این اتهام قرار می‌دهد که مگر فوتبالیست‌ها و بازیگران تافته‌های جدابافته‌ای هستند! و وقتی به طور خاص، مرگ این دو چهره عزیز تازه‌درگذشته را به در دسترس قرار نگرفتن واکسن مرتبط می‌کند و اظهارنظرهای دیگری از جانب برخی دیگر از چهره‌های نام‌آشنا که همه ما این روزها به کرات شنیده‌ایم، همه و همه این مفهوم را در ذهن متبادر می‌کند که شاید مسئولیت اجتماعی این چهره‌های مشهور و به اصطلاح «سلبریتی» نیازمند بازتعریف است. چرا که درست در هنگامه‌ای که نیازمند همراهی این گروه از چهره‌های شناخته شده در مواجهه با این بحران عالمگیر هستیم، اظهارنظرهایی از آنها فضای رسانه‌ای کشور را درمی‌نوردد که تشخیص بطلان بسیاری از آنها حتی نیازمند کارشناس بودن و داشتن تخصص خاصی هم نیست.

مثلا با اشک و آه و زاری عنوان می‌کنند که مرگ علی انصاریان عزیز به این علت بوده که واکسن به موقع وارد کشور نشده است. این درحالی است که امروز همه با روند واکسیناسیون و اولویت‌های انجام این کار در کشورهای دنیا آشنا شده‌ و می‌دانند که در هر کشوری که واکسنی در دسترس قرار گرفته، اولویت اول با کادر درمان، افراد مسن و گروه‌های مبتلا به بیماری‌های زمینه‌ای خاص است. طبیعتا اگر مثلا 10 میلیون دوز واکسن حتی از یک ماه پیش هم وارد کشور ما شده بود، بدیهی است که تا امروز نوبت به جوان 43 ساله برومندی همچون علی انصاریان نمی‌رسید. کما اینکه ایرج حریرچی معاون کل وزارت بهداشت هم در پاسخ به سئوال خبرنگاری که از او پرسید اگر واکسن کرونا زودتر به ایران می‌رسید آیا مهرداد میناوند و علی انصاریان امروز زنده بودند، گفت هنوز در هیچ کشوری گروه سنی ۴۰ تا ۴۵ سال واکسن نزده‌ است.

و اینجاست که واکنش‌های عجیب و غریب برخی از سلبریتی‌ها، موجب حیرت بسیاری شده است. حیرت از اینکه آیا واقعا چنین مسئله‌ای که برای بسیاری از مردم کشور ما حل شده، برای آن چهره مشهور، روشن نبوده است؟ و اگر روشن بوده است، آیا خودش نمی‌داند که یک اظهارنظر ناصحیح در میانه بحران می‌تواند چه اثرات جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد؟ و اتفاقا همین مسئله، اهمیت موضع‌گیری در قبال چنین اظهارنظرهایی را برای رسانه‌های مستقل دوچندان می‌کند. چرا که وقتی نقدهای علمی و دلسوزانه (که اتفاقا در همین مسئله واکسن هم وجود دارد و از سوی بسیاری صاحب‌نظران و کارشناسان و حتی برخی از مسئولین مطرح می‌شود) با اظهارنظرهای آبکی و غیرمستدل در هم آمیزد، آن زمان است که تشخیص دوغ و دوشاب مشکل شده و نقدهای علمی که باید به آنها توجه شود هم در هیاهوی چنین سخنان شهرت‌طلبانه‌ای گم می‌شود.
ماجرا وقتی غم‌انگیزتر می‌شود که می‌بینیم در همان جهان پرزرق و برق هالیوود که انتقادات بسیاری نسبت به آن وجود دارد، اتفاقا سلبریتی‌ها برعکس این افراد عمل کرده و عملا بخشی از مبارزه با کرونا را بر عهده گرفته‌اند. مثلا در شبکه‌های اجتماعی از جمله توییتر پیام‌های مختلفی را در مورد مسئله شیوع کرونا و لزوم مقابله با این ویروس منتشر کرده و تلاش می‌کنند سهم خود را در روحیه دادن به مردم برای مبارزه با کرونا ایفا کنند که از جمله آنها می‌توان به تام هنکس هنرپیشه آمریکایی و بیل گیتس بنیانگذار شرکت مایکروسافت اشاره کرد. بیل گیتس مبلغی از دارایی خود را برای کمک به موسساتی که در زمینه مبارزه با کرونا فعالیت می‌کنند، اختصاص داده است. از سوی دیگر گروهی از سلبریتی‌ها هم در ‌پیام‌های متنی و تصویری خود ضمن ابراز همبستگی با مردم جهان به دلیل نگرانی‌ها از شیوع کرونا، از مردم خواسته‌اند در کنار اقدامات دولت‌های جهان برای مقابله با کرونا، تدابیر بهداشتی و اقدامات فردی لازم را در راستای سلامتی خود و دیگران رعایت کنند و آن را جدی بگیرند. شماری از آنان هم در پیام‌هایی اعلام کرده‌اند که برای جلوگیری از قرار گرفتن در معرض این ویروس ترجیح می‌دهند خود را در خانه قرنطینه کنند.
جمله پایانی اینکه وقتی کسی به هردلیل در میان مردم به چهره‌‌ای شناخته شده بدل می‌شود، ناگزیر از تمکین درمقابل باید‌ها و نبایدهایی است که راه جدیدی را در برابر او می‌گشاید و وظایف و مسئولیت‌هایی را برای وی معین می‌کند که از آن با عنوان «مسئولیت اجتماعی» یاد می‌شود. مسئولیتی که حالا نه تنها در برابر خود و نزدیکانش بلکه در مواجهه با تک‌تک اشخاصی دارد که او را می‌شناسند و زندگی او رفتار و گفتارش را دنبال می‌کنند.روزنامه سپید
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: