اخيرا براي بازديد از فضاي سبز مجاور کوي دانشگاه و ملاصدرا با اتفاق معاون مديرکل پشتيباني دانشگاه تهران گَشتي در سوي شرقي برج ميلاد داشتيم. يک ماه پيش که زبالههاي پرديسان را گزارش کردم ميگفتند که اين يک استثناست.
شفاآنلاین>سلامت> اخيرا براي بازديد از فضاي سبز مجاور کوي دانشگاه و ملاصدرا با اتفاق معاون مديرکل پشتيباني دانشگاه تهران گَشتي در سوي شرقي برج ميلاد داشتيم. يک ماه پيش که زبالههاي پرديسان را گزارش کردم ميگفتند که اين يک استثناست. تصوير شماره اول در زمين دانشگاه تهران و فضاي سبز در اختيار شهرداري است. اين تصوير در دل خود خيلي حرفها دارد.
اين کيسههاي پلاستيکي در واقع چمنهايي هستند که با صرف هزينههاي سنگين زده ميشوند، داخل پلاستيک ريخته ميشوند و سپس با ماشين حمل ميشوند و پيمانکاران آنها را در جاهايي که از چشم مردم پنهان است حتي در قلب شهر تهران بدين شکل رها ميکنند. واقعيت آن است کساني که در خودرو نشستهاند هرگز اين صحنههاي پنهان در شهر را نميبينند.
اصلا اين اتوبانها را ساختهاند که شما نتواني پياده بروي تا ببيني در شهر چه خبر است. من تقصير را فقط متوجه مديريت شهري نميدانم. بسياري از پروژههاي شهري و عمراني اتفاقا توسط دانشگاهياني شايد از جنس من پيشنهاد يا مورد مشاوره قرار ميگيرند.
متاسفانه
بيماري ماشينيسم و بتنيسم زماني که وارد ايران شد در اين نيم قرن اخير هيچ واکسني براي آن نه ساخته شده و نه نياز به ساخت آن طرح شد. مردمي بيدفاع در مقابل اميال معماران بتنگرا و مهندسان خودروگرا و پيمانکاران سودجو و مديران روبانگرا رها شدند و از همه تلختر خودشان هم بهشدت آلوده و مبتلا به اين بيماري شدند.
نتيجه اين بيتوجهي جامعه علمي هماني است که در تصويرهاي بعدي اين پست و در آسمان بالاي سرمان ميبينيم. درد آن است که دانشگران و دانشگاهيان براي اين به علم مجهز شدند که بتوانند دردهاي جامعه را حل کنند. آنها دکتر شدند نه براي آنکه دکتر خطابشان کنند که درمانگر دردهاي جامعه باشند.
اما زماني که همين خود ما حامل و عامل بيماري ميشويم مصداق «آنچه بگندد نمکش ميزنند، واي به روزي که بگندد نمک» است. حسین آخانی استاد گیاهشناسی دانشگاه تهران/ روزنامه آرمان ملی