به جامعه مدرن صفات مختلفی مثل صنعتی، سرمایهداری و مانند اینها داده شده است اما یکی از تأملبرانگیزترین آن صفتها، «جامعه ریسکی» است، یعنی جامعهای که همزمان با بسط رفاه و آسایش در زندگی بخش عظیمی از آدمها را در معرض انواع خطرات و ریسکها از آلودگیهای زیستمحیطی گرفته تا خشونتهای سیاسی و خطاهای سازمانی قرار میدهد.
شفاآنلاین>سلامت> به جامعه مدرن صفات مختلفی مثل صنعتی، سرمایهداری و مانند اینها داده شده است اما یکی از تأملبرانگیزترین آن صفتها، «جامعه ریسکی» است، یعنی جامعهای که همزمان با بسط رفاه و آسایش در زندگی بخش عظیمی از آدمها را در معرض انواع خطرات و ریسکها از آلودگیهای زیستمحیطی گرفته تا خشونتهای سیاسی و خطاهای سازمانی قرار میدهد. بنابراین در کنار علل مرسوم پزشکی مرگومیر مثل بیماریهای قلبی و عروقی همواره باید مراقب مسائلی مانند خطاهای سازمانی و جمعی هم بود که جان میگیرند و جان میسوزانند.
نگاهی به ارقام مرگومیر در ایران در سال 1398 نشان میدهد که سه گروه بزرگ جانباختگان نامعمول داشتهایم. مرگومیرهایی که میشد از آنها جلوگیری کرد اما به سبب خطاهای محاسباتی یا سازمانی روی دادهاند. دسته نخست کسانی بودهاند که در جریان ناآرامیهای آبان ماه پس از اعلام ناگهانی افزایش قیمت بنزین در سراسر کشور و عمدتا در مناطق حومهای کلانشهرها کشته شدند. دسته دوم آنهایی بودند که در مراسم سوگواری سردار قاسم سلیمانی به سبب ازدحام جمعیت و غفلت برگزارکنندگان در برنامهریزی رویداد در شهر کرمان جان باختند.
دسته سوم مسافران پرواز هواپیمای تهران-کییف بودند که به سبب اصابت موشکهای پدافند هوایی کشور جان خود را از دست دادند. اگرچه افکار عمومی در زمان وقوع این رویدادها تا اندازهای به هرکدام از اینها واکنش نشان داد اما برخی بر این نظرند که بازتاب این سه حادثه با یکدیگر تناسب نداشت و جامعه توجه عمده خود را معطوف به کشتهشدگان حادثه هواپیمای اوکراینی کرد. در این یادداشت نگاهی مختصر به علل این مسئله خواهیم داشت.
اگر دو حادثه آبان و
کرمان را داخلی فرض کنیم، حادثه هواپیما به سبب ویژگیهایی که داشت مانند دوتابعیتیبودن و تخصص بالای بخش عمدهای از مسافران، حضور مسافران بینالمللی و کادر پرواز اوکراینی از ابعادی برخوردار است که از مرزهای ایران فراتر میرود و کشورهای متعددی از جمله کانادا و اوکراین را هم درگیر میکند. شاید کمصداترین همان کشتهشدگان کرمان باشند که در هیجان جمعی پدیدآمده به سبب ترور یکی از ارشدترین مقامات نظامی ایران به دست آمریکا و جایگاه طبقاتی آنها و تعلقشان به مناطق بهاصطلاح پیرامونی کشور، چندان مورد توجه افکار عمومی قرار نگرفتند. معلوم نشد این افراد چه کسانی بودند و بازماندگان آنها چه مطالباتی دارند و چگونه کشتهشدن عزیزان خود را پیگیری خواهند کرد.
کشتهشدگان آبان ماه اما به سبب ابعاد سیاسی موضوع و اینکه آنها در جریان اعتراضاتی که رنگ و بوی سیاسی داشت جان خود را از دست داده بودند، تا اندازهای مورد توجه افکار عمومی قرار گرفتند اما باز هم به نظر میرسد توجه چندانی برای شناخت افراد جانباخته و مسائلی که پس از این حادثه برای خانوادههای آنها پیش آمده، نشد. بخش عمدهای از این مسئله به طبقه اجتماعی کشتهشدگان و اینکه از مناطق پیرامونی هم بودند برمیگردد. به طور معمول صدای این گروههای حاشیهای چندان بازتابی در جامعه ندارد؛ اما پربازتابترین حادثه همان سقوط هواپیمای اوکراینی در نزدیکی تهران است. حادثهای که بهتنهایی مسبب افزایش بخش عمدهای از جانباختگان حوادث هوایی جهان در سال 2020 شد. این حادثه با دو حادثه دیگر تفاوتهای عمدهای دارد. اگر دو گروه قبلی تا اندازهای از وضعیت ریسکی خود، کم و بیش آگاه بودند بهویژه کسانی که در اعتراضات سیاسی حاضر میشوند، اما مسافران پرواز اوکراینی تصور میکردند که در یکی از امنترین مکانهای موجود در جهان یعنی صندلی پرواز یک شرکت هوایی بینالمللی نشستهاند. مسافران آن پرواز نه سیاسی بودند و نه تمایلی به درگیری با مسائل ایران داشتند. آنها بههیچوجه به مرگ فکر نمیکردند و برای آن آماده نبودند.
بخش عمدهای از آن
مسافران به گروههایی از جامعه تعلق دارند که به سبب جایگاه طبقاتی خود هم صدا و هم توان پیگیری مطالبات خود را از طرق مختلف دارند. از آنجایی که پای کشوری مثل کانادا هم در میان است و این دسته از کشورها معمولا در پیگیری مسائل پیشآمده برای شهروندان خود در کشورهای دیگر جدی هستند بنابراین خواهناخواه توجه به جانباختگان این حادثه بیش از دو حادثه آبان و کرمان خواهد بود. در هر حال میشد با تدابیر بهتری از وقوع هرکدام از این رویدادها جلوگیری کرد و شاهد سوگواری و غم هموطنان نبود.حسین ایمانیجاجرمی- جامعهشناس/روزنامه شرق