شهنام عرشی، معاون مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت هم به همین موضوع اشاره داشته و اعلام کرده است: «اگرچه هماکنون حدود ۴۰ درصد از موارد بستری بیماران در مراکز درمان کرونا کاسته شده است، اما با توجه به محدودیت و کمبود تختهای آیسییو همچنان ظرفیت بخشهای مراقبت ویژه، پر هستند و به این زودیها بخشهای آیسییو خالی نمیشوند.»
نیروهای فعال در بخشهای اورژانس بیمارستانی و پیش بیمارستانی هم به صورت شبانهروزی در آمادهباش قرار دارند و کاهش موارد ابتلا به کرونا نتوانسته است تاثیر چندانی در کاهش فرسودگی این نیروها داشته باشد.
درواقع این نیروهای خط حمله نظام سلامت، حتی با وجود فروکش کردن تب کرونا نیز همچنان در خط مقدم مقابله با کرونا قرار دارند و بیش از 10 ماه است که در شرایط پرفشار کاری مشغول ارائه خدمت هستند. نیروهای فعال در بخشهای اورژانس و مراقبتهای ویژه را میتوان تکاوران نظام سلامت به شمار آورد که تحت هر شرایطی در حالت آمادهباش قرار دارند. آنها معمولا در زمره آخرین گروه از نیروهای درمانی هستند که بعد از پایان پاندمی، فشار کاری سنگین از دوششان برداشته میشود.
با توجه به اینکه به گفته کارشناسان، حداقل تا یکسال دیگر هم بیماری کرونا در کشور جولان خواهد داد، رفع مشکل کمبود نیرو در بخشهای اورژانس بیمارستانی، مراقبتهای ویژه و اورژانس پیش بیمارستانی، بسیار ضروری است. جذب نیرو در این بخشها میتواند روند خستگی و فرسودگی مفرط در بین این گروه از کادر درمان را اندکی متوقف کند.
پیرحسین کولیوند، رئیس سازمان اورژانس کشور هم با اشاره به روزهای سخت و شلوغ نیروهای اورژانس، یادآور میشود: «در حال حاضر ۴۰ درصد از تماسها به اورژانس مربوط به بیماری کروناست و کار جابجایی بیماران مبتلا به کرونا در بین بیمارستانها و مراکز درمانی نیز بر عهده اورژانس گذاشته شده است. تعداد زیادی از نیروهای اورژانس پس از طی کردن دوران قرنطینه کرونا و پس از منفی شدن تستهایشان، دوباره در محل کار خود حاضر میشوند و به بیماران، خدمات فوریتهای پزشکی ارائه میدهند. در حال حاضر پرسنل فوریتهای پزشکی با روحیه جهادی مشغول فعالیت هستند و ابتلای یک نفر از همکاران اورژانس برای ما سخت است، زیرا یک نیروی متخصص از گردونه فعالیت خارج میشود.»
او با اشاره به کمبود نیرو و ضرورت تربیت بیشتر متخصصان طب اورژانس، خاطرنشان میکند: «طب اورژانس بسیار نوپا بوده و لازم است در زمینه تربیت متخصصان این حوزه تلاش بیشتری صورت گیرد. تربیت نیروهای انسانی در قالب طب اورژانس، فرصتی برای سازمان اورژانس و اورژانس پیشبیمارستانی است. این متخصصان به عنوان مکمل عمل میکنند و میتوانند در بهبود بیماران و مصدومان نقش موثری ایفا کنند. این متخصصان به صورت مستقیم و غیرمستقیم در زمینه بهبود و درمان بیماران عمل میکنند و خوشبختانه اکنون هماهنگی بسیار خوبی بین متخصصان طب اورژانس و پرسنل درمانی وجود دارد.»
همچنین پیمان صابریان، رئیس اورژانس تهران هم به مشکل کمبود بودجه و امکانات اورژانس برای مقابله با کرونا اشاره میکند و میگوید: «تعداد ماموریتهای اورژانس در حوزه کرونا بالاست و نیازمند بودجه بیشتری هستیم. نیروهای ما به صورت ۲۴ ساعته در خدمترسانی هستند و ساعت کاری آنها بسیار بالا رفته است. با توجه به آنکه به بیماران قرنطینه خانگی هم خدمات میدهیم، این موضوع باعث شده تعداد خدمات بالاتر برود و نیازمند ناوگان بزرگتری باشیم.»
او انتقاد میکند: «مدتها است که در بخش فوریتهای پزشکی بهخصوص در اورژانس تهران با مشکل کمبود نیروی انسانی مواجهیم. الان با ۵۰ درصد نیرویی که طبق استاندارد باید داشته باشیم در حال خدمات هستیم. ماموریتهای اورژانس پیش بیمارستانی شامل سکتههای قلبی و مغزی و تروماها و تصادفها همچنان وجود دارد و با وجود کرونا، بار اضافهای به اورژانس تحمیل شد. در نتیجه هم به آموزش بیشتر و هم به کار بیشتر در اورژانس نیاز داشتیم. انتقال بین بیمارستانی هم به اورژانس پیش بیمارستانی محول شد و این در حالی است که این کار قبلا توسط خود دانشگاههای علوم پزشکی انجام میشد.»
مسئولیت خطیر متخصصان طب اورژانس در دوران کرونا
هر سال حدود 30 میلیون نفر به اورژانس بیمارستانهای کشور مراجعه میکنند. در دوران کرونا با افزایش چشمگیر آمار مراجعه به اورژانسها مواجه بودیم. پزشک متخصص طب اورژانس باید این گروه از بیماران بدحال را به وضعیت باثبات برساند. در دوران کرونا، مسئولیت و حجم وظایف متخصصان طب اورژانس، چند برابر شد.
بهروز هاشمی، متخصص طب اورژانس ، به گوشهای از مشکلات شغلی متخصصان
طب اورژانس در دوران کرونا اشاره میکند و میگوید: «تاکنون هیچ تسهیلات و امتیازی برای متخصصان طب اورژانس که در دوران مقابله با کرونا فعال بودهاند، تعلق نگرفته است. یعنی با وجود مسئولیت خطیر متخصصان طب اورژانس در دوران کرونا، حمایت مشخصی از این نیروها صورت نگرفته است.» این عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه تعرفههای خدمات طب اورژانس نیز فاجعهآمیز است، خاطرنشان میکند: «در نظر بگیرید که متخصص طب اورژانس در یک شرایط حاد و اضطراری که بیمارش در وضعیت اورژانسی خطرناکی قرار دارد، برای ویزیت این بیمار اورژانسی، مبلغی حدود 49 هزار تومان میگیرد که در حد یک شوخی تلخ است، در حالی که تعرفه خدمات در خیلی از مشاغل غیرپزشکی، بسیار بالاتر از طب اورژانس است. نکته دیگر اینکه خیلی از بیمههای درمانی کوچکتر، حتی همان تعرفه امسال را هم نمیپردازند و هنوز همان تعرفه سال 97 را پرداخت میکنند. درآمدی هم که به اعضای هیات علمی دانشگاههای علوم پزشکی پرداخت میکنند، رقم بسیار ناچیزی است که یک استاد طب اورژانس براحتی میتواند آن را رها کند.»
هاشمی میگوید که موافق افزایش زیاد تعرفههای ویزیت پزشکان نیست، زیرا در آن صورت، مردم هم توان مراجعه به بیمارستانها را نخواهند داشت، اما او معتقد است که اگر تعرفهها منطقی شود و پوشش بیمهها نیز افزایش یابد، در آن صورت انگیزهها برای ادامه خدمت پزشکان بالا خواهد رفت.
او یادآور میشود: «بسیاری از خدمات درمانی تحت پوشش بیمه نیست و دولت در این زمینه، منفعل عمل میکند. از سوی دیگر، نظام تعرفهگذاری برای خدمات طب اورژانس نیز ناعادلانه است. مثلا تعرفه خدمات طب اورژانس با این حجم از اضطراب و فشار کار با تعرفه پزشکی که کار اورژانسی انجام نمیدهد و اضطراب کاری چندانی ندارد، کاملا یکسان است. مساله دیگر این است که مشاوره طب اورژانس با تعرفه ویزیت این خدمات نیز یکسان دیده میشود. یعنی اگر مثلا به من زنگ بزنند و تحت عنوان مشاور طب اورژانس به بالین بیمار بروم، مبلغی حدود 49 هزار تومان به من پرداخت میکنند که فقط نصف این مبلغ به مشاور تعلق میگیرد. 15 درصد آن را هم خود بیمارستان برمیدارد و در نهایت مبلغی که به متخصص طب اورژانس میرسد، حدود 15 هزار تومان میشود. درنتیجه باید مبلغی هم روی آن بگذارد تا هزینه رفتوآمدش را پرداخت کند.»
او ادامه میدهد: «یعنی اگر متخصص طب اورژانس به عنوان مشاور به بالین بیمار اورژانسی برود، باید مبلغی هم از جیبش پرداخت کند. به همین دلیل نیز خیلی اوقات، متخصصان طب اورژانس این مشاورهها را نمیپذیرند. نتیجه این اتفاق هم این میشود که آمار مرگ و میر در بخش اورژانس بالا میرود. مثلا بیماری که الکل صنعتی مصرف کرده و در حال مرگ است، باید ظرف کمتر از یک ساعت حتما دیالیز شود، اما وقتی زحمت کار متخصص طب اورژانس دیده نمیشود، در نتیجه کمتر متخصصی حاضر میشود که برای ارائه مشاوره درمان به بیمارستان مراجعه کند.»
به گفته هاشمی «اتفاق بسیار تلخی که افتاده این است که برخی از دستیاران طب اورژانس در نیمه راه، تحصیل را رها میکنند، زیرا میبینند که سختی کار آنها با درآمدی که کسب میکنند، تطابق ندارد. نبود آینده شغلی روشن باعث شده است که خیلی از پزشکان به فکر مهاجرت باشند. حتی دانشجویان پزشکی که در کلاس درس من حضور دارند و به آنها تدریس میکنم، خیلی از آنها در حال خواندن زبان آلمانی برای ادامه تحصیل در خارج از کشور هستند، زیرا به این نتیجه رسیدهاند که آینده شغلی روشنی در انتظارشان نخواهد بود.»
خالی ماندن صندلیهای دوره دستیاری طب اورژانس
بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی سازمان نظام پزشکی، بیش از ۸۰ درصد صندلیهای دوره دستیاری طب اورژانس در سال ۹۸، خالی مانده است.
بابک مهشیدفر، متخصص طب اورژانس و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران نسبت به خطر کمبود متخصص طب اورژانس در آیندهای بسیار نزدیک هشدار میدهد و میگوید: «به دلیل اینکه آینده شغلی متخصصان طب اورژانس، مبهم و تاریک است، شاهد هستیم که روز به روز تعداد دستیاران طب اورژانس کمتر میشود. امسال در دانشگاه علوم پزشکی تهران، فقط نصف ظرفیت پذیرش دستیاری در رشته طب اورژانس، تکمیل شده است. دانشگاه علوم پزشکی مشهد هم کمتر از نصف ظرفیت، دانشجوی رزیدنتی در طب اورژانس جذب کرده است. در سایر دانشگاههای کشور هم ظرفیت تکمیل شده دستیاری در طب اورژانس حدود یک دهم و حتی در برخی دانشگاهها صفر بوده است. مثلا امسال دانشگاه علوم پزشکی ایران حدود 30 ظرفیت پذیرش دانشجوی دستیاری طب اورژانس را اعلام کرد، اما فقط حدود چهار نفر جذب شدهاند. دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نیز فقط دو نفر رزیدنت طب اورژانس، پذیرش داشته است.»
او تصریح میکند: «همین نبود استقبال نسبت به تحصیل در طب اورژانس، حتی در کیفیت آموزش هم تاثیر گذاشته است. مثلا اگر ببینیم که یک دانشجوی دستیاری طب اورژانس، صلاحیت علمی یا اخلاقی تحصیل در این رشته را ندارد، نمیتوانیم براحتی او را اخراج کنیم، چون اگر بخواهیم سختگیرانه برخورد کنیم، دیگر دانشجوی دستیاری طب اورژانس باقی نمیماند که بخواهد در کشور خدمت کند. به همین دلیل گاهی مجبوریم با مدارای بیشتری برخورد کنیم که با کمبود متخصص طب اورژانس مواجه نشویم.»
به گفته او، «الان برخی افراد که وارد رشته طب اورژانس میشوند، صرفا به دلیل افزایش حقوق بازنشستگی به تحصیل در این رشته میپردازند. این رشته نیاز به نیروی جوان و باانگیزه دارد، اما به دلیل خالی بودن ظرفیتها، گاهی یک پزشک با سن بالا که مثلا پنج سال به پایان بازنشستگیاش باقی مانده است، وارد رشته طب اورژانس میشود تا فقط حقوق بیشتری در دوران بازنشستگی دریافت کند.»
مهشیدفر که سالها در حوزه اورژانس پیشبیمارستانی هم فعالیت کرده است، گریزی به وضعیت شغلی در این بخش میزند و میگوید: «در این بخش هم وضعیت مطلوبی نداریم. وقتی پرسنل اورژانس پیشبیمارستانی در خطر کتک خوردن، فرسایش شغلی، انتقال بیماری و سختی کار روزانه باشند، اما حقوق مناسب و تجهیزات استانداردی به آنها ندهیم، چطور انتظار داریم که از جان و دل کار کنند.»
او بر این باور است که تداوم وضع فعلی، طب اورژانس را به قهقرا میبرد و باعث میشود که جایگاه طب اورژانس در نظام سلامت، سال به سال افت کند. این استاد دانشگاه خاطرنشان میکند: «الان علاوه بر مهاجرت دانشجویان و فارغالتحصیلان دوره پزشکی عمومی، برخی دستیاران طب اورژانس هم کار را رها کردهاند و به مهاجرت فکر میکنند. در همین چند سال اخیر، تعداد قابل توجهی از اعضای هیات علمی دانشگاهها که به دستیاران طب اورژانس آموزش میدادند، از کشور رفتند. اینها دردهایی است که متاسفانه روز به روز در حال عمیقتر شدن است و اگر تدبیر درستی نشود، وضعیت طب اورژانس در کشور بسیار ناگوارتر خواهد شد.»
با توجه به افزایش فشار کاری نیروهای اورژانس و بخشهای مراقبت ویژه، جامعه پزشکی انتظار دارد که با جذب نیروهای تازه نفس در این بخشها، گام عملی برای کاهش فرسودگی این نیروها برداشته شود.سپید