مخالفت با واکسن از این زمان آغاز نشد بلکه پیش از اولین تزریق واکسن صورت گرفت و در واقع زمانی که محققان در پی مطالعه و ابداع این روش بودند، رواج داشت.
شفاآنلاین>سلامت>هرروز که اخبار مختلفی از پیشرفتهای واکسن کرونا در ایران و جهان میرسد عزم عدهای برای مخالفت با واکسیناسیون چه از نوع ایرانی آن و چه نوع خارجی آن جزم میشود. اگرچه واکسنگریزی فقط در ایران مطرح نیست و در برخی کشورهای دیگر نیز وجود دارد، چنانکه بازگشت برخی بیماریها مانند سرخک در اروپا ناشی از همین واکسن گریزی است. اما آنچه بیش از هر چیزی در این روزها نگرانکننده است، نخست استفاده از اعتقادات مذهبی مردم و دوم ممانعت از دسترسی عموم مردم به واکسنی است که برای کرونا تولیده شده و میتواند با تبلیغات سوء جان مردم را به خطر انداخته و بیماری را همچنان در جامعه نگهدارد. اولین مخالفت با واکسن زدن
به گزارش شفاآنلاین: ادوارد جنر، پزشک و دانشمند انگلیسی نخستین کسی بود که اولین تزریق واکسن را با موفقیت در سال ۱۷۹۶ به سرانجام رساند. بسیاری ادوارد جنر را پدر علم ایمنیشناسی میدانند و بر این باورند که نتیجه کار او بیش از هر فردی به نجات جان انسانها کمک کرده است. اما مخالفت با واکسن از این زمان آغاز نشد بلکه پیش از اولین تزریق واکسن صورت گرفت و در واقع زمانی که محققان در پی مطالعه و ابداع این روش بودند، رواج داشت. این مخالفتها تا به امروز ادامه دارد، اما در ابتدای قرن بیستم از شدت آن کاسته شد. واکسنگریزی در جهان جدید
از دهه ۷۰ میلادی جنبشهای جدیدی علیه واکسیناسیون در کشورهای غربی به طور علنی شکل گرفت. دلایل اصلی این مخالفتها را میتوان به ظهور شایعاتی از جمله غیرضروری بودن واکسنها، مبارزه با قدرت گرفتن شرکتهای داروسازی و شایعاتی درباره ارتباط میان واکسن و برخی بیماریها دانست. یک نظرسنجی نشان میدهد که بلغارستان، لتونی و فرانسه بیشترین میزان واکسن گریزان را در میان کشورهای اروپایی دارند. واکسن گریزان به افرادی گفته میشود که به دلایل اعتقادی، مذهبی و یا باورهای غیرعلمی و یا خرافی در مقابل دریافت واکسن برای خود یا فرزندانشان مقاومت و مخالفت نشان میدهند. در حال حاضر حدود ۴۰ درصد جمعیت کشورهایی، چون فرانسه، لتونی و بلغارستان با تزریق واکسن به کودکان خود مخالفت میکنند.
واکسن گریزی در ایران
نخستین واکسیناسیونها در دوره فتحعلیشاه صورت گرفت و چندان هم موفق نبود چراکه از طرف خارجیها انجام شده بود و ایرانیها نسبت به کارهایی که خارجیها در بلاد اسلامی انجام میدادند، مشکوک بودند. این واکسیناسیون برای مقابله با آبله توسط انگلیسیها انجام شد، اما فقط خانواده عباسمیرزا فرزند فتحعلیشاه خود را در برابر آبله واکسینه کردند. در دوره امیرکبیر و هنگامی که همهگیری آبله رخ میدهد، در سال ۱۲۶۶ هجری قمری به دستور امیرکبیر آبلهکوبی یا به تعبیری واکسیناسیون صورت میگیرد. این کار با دستور امیرکبیر اجباری شد، اما مردم همچنان مسئله آبلهکوبی را دسیسهای از جانب کفار میدانستند و با باورهای عامیانه خود از انجام آبلهکوبی سر باز میزدند. امیرکبیر به ناچار جریمهای پنج تومانی را برای کسانی که از آبلهکوبی سر باز میزدند مقرر کرد؛ با این حال مردم دوباره از انجام آن امتناع کردند و بسیاری از آنان حاضر شدند به جای واکسن زدن جریمه پنج تومانی را بپردازند. در این میان داستانی نیز نقل میشود: «یک روز هنگامی که امیرکبیر به خاطر مرگ کودکانی که بر اثر آبله مرده بودند، گریه میکرد میرزا آقاخان نوری او را میبیند و دلیل گریه امیرکبیر را از او میپرسد و متوجه میشود که این گریه به خاطر مرگ کودکان از آبله است. او میگوید اصلاً نباید آدمی مثل شما به خاطر مرگ کودکان عوام گریه کند. امیر ناراحت میشود و میگوید ما مسئول مرگ اینها هستیم. میرزا میگوید تقصیر شما نبود، آنها چون نادان و جاهل بودند، مردند. امیرکبیر میگوید ما مسئول جهالت آنها هم هستیم.»
واکسن گریزی در ایران معاصر
اما از دورهای که واکسیناسیون در ایران عمومی شد کمتر این مخالفتها ابراز میشد و یا اینکه مجالی برای بیان آن وجود نداشت. طی سالهای اخیر که این جریان با زنده شدن طب سنتی، فرصت را برای خود مهیا دانسته و چندین بار به بهانههای مختلف بر طبل واکسنهراسی کوبیدهاند. این جریان در ماههای اخیر و همزمان با شیوع کرونا نخست با تبلیغ داروهای عجیب و غریب گیاهی و سنتی بدون مجوز به مخالفت با شیوههای مبارزه با کرونا برخواستند که حتی مواردی از آن نیز به بازداشت افراد مبلغ این جریان شد. همزمان با خبر تولید واکسن کرونا در جهان و تلاشهای ایران برای تولید آن نیز بار دیگر جریانهای مختلفی از واکسن هراسی عمدتا در فضای شبکههای اجتماعی در حال تبلیغ است. این جریانها گاه مذهب را بهانه کرده و گاه برای خود دلایل علمی میآورند.
یکی از مشهورترین این افراد عباس تبریزیان است که چندین بار توسط دادگاه ویژه روحانیت محکوم و از دخالت در امر درمان منع شده است اما برای خود حواریونی دست و پا کرده است، این حواریون وی را در جایگاه مرجعیت و صدور فتوا گذاشته و از او در رابطه با بهرهگیری از واکسن کرونا استفتا گرفتهاند. وی که سال گذشته اقدام به آتش زدن کتاب هاریسون کرده بود بارها مخالفت خود را با طب مدرن و پروتکلهای بهداشتی مقابله با کرونا اعلام کرده، در کانال خود مطلبی را منتشر کرده است. در این مطلب شخصی از او پرسیده است که با توجه به دغدغه مقام معظم رهبری و هشدر ایشان نسبت به داروها و واکسنهای خارجی و اهداف و مضرات بیولوژیک، نظر حضرت عالی در رابطه با واکسیناسیون چیست؟ جواب داده است: «از نظر اینجانب با وجود داروی امام کاظم استفاده از واکسن حرام است.»
یک خاطره از فرمان رهبری به واکسیناسیون فلج اطفال
در حالی برخی مخالفان پزشکی مدرن و واکسیناسیون بهانههای مذهبی و حمایت از طب سنتی یا آنچه که به نام طب اسلامی خوانده میشود برای مخالفت خود ابراز میکنند که پیش از این مقام معظم رهبری در پاسخ به استفتایی مبنی بر اینکه انجام دادن تحقیق و پژوهش در مورد حجامت، فصد و سایر موضوعات پزشکی مشابه که در روایات موجود است، مطابق با استانداردهای علمی بینالمللی و بررسی آماری نتایج حاصل از آن، از نظر شرعی چه وجهی دارد؟ فرموده است: «با رعایت اصول و موازین پزشکی روز بلامانع میباشد.» رهبری در پاسخ به استفتای دیگری با این مضمون که برخی از داروهای ضروری و حیاتی از منابع حرام یا نجس مثل اعضای انسان یا حیوان و غیر آنها تهیه میشوند و معمولاً اینگونه داروها از کشورهای خارجی و غیر مسلمان وارد میشوند، حکم شرعی مصرف اینگونه داروها برای انسان و نیز معامله بر روی آنها چیست؟ پاسخ دادهاند : «اگر معالجهی بیماری متوقف و منحصر در آن باشد اشکال ندارد.» در زمینه حمایت رهبری از پزشکی مدرن و واکسیناسیون عکسی از خوراندن قطره واکسن فلج اطفال توسط ایشان به کودکان در پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای با شرح نوشت علیرضا مرندی وزیر اسبق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منتشر شده است.
حضرت آیتالله خامنهای در روز چهارم تیرماه ۱۳۶۷، زمانی که رئیسجمهور ایران بودند، به درخواست علیرضا مرندی، در مراسم افتتاح طرح «بسیج سلامت کودکان» شرکت کردند و پس از سخنرانی در آن مراسم، با خوراندن قطرهی فلج اطفال به چند کودک، فاز عملیاتی این طرح را افتتاح کردند. ایشان در آن سخنرانی، از کودک به عنوان یک ذخیره ارزشمند و بیبدیل برای آینده جامعه یاد کردند که خانوادهها و مسئولان و مدیران جامعه باید نسبت به سلامت جسمی و روحی آن اهتمام ویژه داشته باشند. مرندی خاطرات خویش از این رویداد را در قالب عکسنوشت روایت کرد و در ادامه به ماجرای فرمان رهبر انقلاب به فرماندهان نیروی مقاومت بسیج در سال ۱۳۷۳ برای اجرای طرح «بسیج واکسیناسیون فلج اطفال» پرداخت.
مرندی در شرح این عکس که در سال 92 منتشر شده است؛ نوشت: «در تیر ماه سال ۱۳۶۷ از آیتالله خامنهای که آن موقع رئیسجمهور بودند، تقاضا کردم طرح «بسیج سلامت کودکان» را ایشان افتتاح کنند. هدف از اجرای این طرح یکهفتهای، رشد و ارتقاء شش شاخص در حوزهی سلامت کودکان بود. مراسم افتتاحیه در بیمارستان فیروزگر تهران بود. آیتالله خامنهای آمدند و من گزارشی از روند کارها ارائه دادم. ایشان هم در آن جلسه سخنرانی کردند و پس از اتمام سخنرانی، خواهش کردیم که برای افتتاح عملی این طرح، به چند کودک قطرهی فلج اطفال بخورانند و اینگونه فاز عملیاتی طرح بسیج سلامت کودکان را رسماً افتتاح کردند. در سال ۱۳۷۲ که بنده دوباره وزیر بهداشت شدم، تصمیم گرفتم طرح ریشهکنی فلج اطفال را اجرا کنم. مقدمات کار شروع شد تا سال ۷۳ که برنامهریزیها صورت گرفت و نهایتاً قرار شد طرح «بسیج واکسیناسیون فلج اطفال» را اجرایی کنیم. با رهبر معظم انقلاب مکاتبه کردم و از ایشان خواستم که نیروهای بسیجی در این طرح به ما کمک کنند. ایشان هم به مسئولان ذیربط در نیروی مقاومت بسیج نامه نوشتند و توضیح دادند که این کار بسیار خوب است. همچنین به آنها نوشتند که با وزارت بهداشت در این باره همکاری کنند.البته در اجرای این طرح بزرگ، نهادهای دیگری مانند شهرداریها هم به ما کمک کردند. در نتیجه این طرح با مشارکت ۶۰۰ هزار بسیجی انجام گرفت. نیروهای اجرایی از بسیج یا وزارت بهداشت به درب تکتک منازل مردم مراجعه کردند و به هر کودک زیر پنج سال، واکسن فلج اطفال خوراندند. به این ترتیب، بیش از ۹ میلیون کودک در ظرف کمتر از ۱۲ ساعت در اقصینقاط کشور واکسن فلج اطفال را دریافت کردند. طی آن برنامهی ۱۲ساعته مقدمه ریشهکنی فلج اطفال فراهم شد تا اینکه تدریجاً به طور کلی این بیماری در کشور ما ریشهکن شد. این کار بزرگ در حوزه سلامت با دستورها و تشویقهای رهبر معظم انقلاب انجام گرفت و ایشان هم به واسطه این کار به ما خیلی اظهار لطف کردند. در ضمن فرمانده وقت بسیج هم از انجام یک فعالیت غیر نظامی توسط بسیج پس از پایان جنگ بسیار اظهار خرسندی میکرد.»
موافقت طب سنتی با واکسیناسیون
برخی از افراد نیز برای مخالفت خود منابع طب سنتی را ذکر میکنند، در حالیکه متخصصان طب سنتی برخلاف این افراد چنین اعتقادی نداشته و خود نیز با واکسن زدن موافق هستند.
مرتضی مجاهدی، دبیرکارگروه نظام سلامت در اسلام دفتر طب ایرانی وزارت بهداشت با بیان اینکه منع کردن مردم از واکسیناسیون از هیچ منطق علمی و دینی برخوردار نیست، اظهار کرد: «وقتی در حوزه پزشکی صاحبنظران با یک منطق عقلی تعریف شده به یک نتیجه میرسند که کاری باید انجام شود، در نظر فقه شیعه نیز آن کار ضرورت دانسته شده و باید انجام گیرد. اگر به بزرگان دین و مراجع تقلید مراجعه کنیم و منطق حاکم بر واکسیناسیون را مطرح کنیم، آنها هم بر این نکته تاکید میکنند که این واکسیناسیون باید انجام گیرد و عدم انجام آن نیز ممکن است مورد اکراه این مراجع بزرگوار قرار گیرد. مراجع بزرگواری مانند آیات عظام مکارم شیرازی و سبحانی هم در این رابطه نظر خود را داده و فتاوایی در این رابطه دارند. مطالب منتسب به دین را به ویژه در حوزه بهداشت و سلامت باید از علمای بزرگ و مراجع دینی کسب اطلاع کنند.» وی افزود: «در محافل دانشگاهی طب سنتی و در میان متخصصان این رشته که تسلط کاملی بر طب قدیم دارند، هیچ نکتهای مبنی بر عدم واکسیناسیون ذکر نشده است در این منابع بعضی از مصونیتها در برابر بیماریهای مختلف ذکر شده است؛ لذا با توجه به منطقی که بر پزشکی رایج و اصول پیشگیری و درمان طب سنتی حاکم است، هیچ منعی برای واکسن زدن نداریم. از سوی دیگر عموم متخصصان طب سنتی بر اجرای به موقع واکسیناسیون و پروتکلهای خاص تاکید دارند.»
خاستگاه مشترک واکسن هراسی
وقتی رهبری، متخصان طب سنتی، منابع دینی همه همصدا با پزشکی مدرن بر ضرورت واکسیناسیون به موقع تاکید دارند این مخالفتها باید ریشه در جایی دیگر داشته باشند که این موضوع را کیانوش جهانپور، مدیرکل روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت بهداشت چندی قبل در توئیتی چنین اعلام کرد: « یکی از خاستگاههای اصلی جریانات انحرافی ضد ماسک و ضد واکسن، بروکلین، نیویورک و البته خرده فرهنگهای یهودی افراطی و وابسته به برخی محافل صهیونیستی است.ادبیات همه این جریانات ضد سلامت، مشترک است، کپی برابر اصل!»
سپید