بسياري از رسانههاي جهان با انتشار تصاويري از اين خانواده ايراني به موضوع پناهجويان واکنش نشان دادند. نشريات انگلستان، از اين اتفاق با تيتر «پول خون» مطالبي را منتشر کردند و به مشکلات و عدم نظارت بر قاچاقچيان و رفت و آمد پناهجويان انتقاداتي داشتند. نشريه گاردين در اين رابطه نوشت: «رسول ايراننژاد يک کارگر با دستمزد پايين که به همراه خانواده خود ايران را ترک کرده بود. آنها ابتدا از ترکيه با قايق به ايتاليا رفته و از آنجا خود را به فرانسه رسانده بودند. بر اساس اين گزارش، اين خانواده پولي را که به قاچاقچيان انسان دادند، از اقوام خود قرض کرده بودند». به گزارش گاردين، دادستاني منطقه دانکرک در نزديکي محل حادثه در شمال فرانسه در حال تحقيق و تفحص در اين مورد است. نشريه هافينگتن پست بريتانيا نيز گزارش داد که سازمانهاي خيريه بريتانيا در واکنشهاي خود از دولت اين کشور خواستهاند تا براي ايجاد امکان ورود قانوني پناهجويان به بريتانيا اقدامات عملي درپيش بگيرد. مقامات فرانسوي نيز اين حادثه را پرتلفاتترين حادثه واژگوني قايق در شمال فرانسه خواندهاند. يکي از نشريات انگليسي زبان در مطلبي با عنوان « پري دريايي در اقيانوس خانه کرده»، به پيدا نشدن جسد فرزند 15 ماهه اين خانواده اشاره کرد.
توهم بالاي مهاجرت در ايران!
هر ساله شماري، ايران را به مقصد کشورهاي ديگر براي پناهندگي ترک ميکنند. در کنار طيف گستردهاي از دلايل که پناهندهها براي ترک کشور از آنها نام ميبرند، روشهايي است که در ايران براي اين کار موجود است و موجب سوءاستفاده قاچاقچيان از کساني که قصد ترک کشور را دارند ميشود. راههايي که در بررسي هاي انجام شده و به گزارش پناهنده بسيار در دسترس است و در بيشتر موارد توسط برخي از آژانسهاي مسافربري که قرار است مسافران را از طريق قانوني از کشور خارج کنند صورت ميگيرد. پولهاي کلاني که در اين ميان به جيب واسطههاي ميان آژانسهاي مسافربري و قاچاقچيان ميرود و حاکي از عدم نظارت بر اين مراکز است. در اين ميان ترکيه، آلمان، استراليا و انگلستان، جزو مقاصد اصلي پناهندگان و مهاجران ايراني به حساب ميآيد. اما ماجراي نگرانكننده براي ايران اين است كه در طول دو دهه گذشته پناهندهها و مهاجران ايراني موفق به گرفتن پناهندگي يا مهاجرت به کشور استراليا نشدهاند و درخواستهاي خود را مجددا صادر كردهاند. تركيه، آلمان، استراليا، انگلستان، سوئد و اندونزي بيشترين مقاصد ايرانيان براي قدم گذاشتن در اين رابطه بوده است. همانطور که در سال گذشته بهرام صلواتي، مدير رصدخانه مهاجرت و عضو هيات علمي موسسه مطالعات جمعيتي کشور اعلام کرده بود: «30 درصد جمعيت ايران تمايل به مهاجرت دارند، به اين معنا که شايد به دلايل خاص برنامه قطعي براي مهاجرت نداشته باشند. آمار موثقي درباره اينکه چه تعداد از تحصيل کردهها يا افراد متخصص يا عادي از کشور خاج شدهاند نداريم. آماري هم که وجود دارد نتيجه بررسي کشورهاي گيرنده است که آمار مهاجرتهاي کلي کشورهاي مختلف را به دست آورده و رتبه ايران را 33 اعلام کردهاند. در حال حاضر 260 ميليون مهاجر در دنيا وجود دارد که سهم ايرانيان از آن 16 ميليون نفر است.»
تبعات رواج مهاجرت براي کشور
در اين رابطه يک جامعه شناس ميگويد: مهاجرت از لحاظ جمعيت شناسي، اقتصادي، نيروي مولد کار و حتي روانشناسي اجتماعي براي جامعه تبعاتي بسيار جدي دارد. سعيد معيدفر در ادامه ميافزايد: يک شهروند از لحظه تشکيل نطفه تا زمان مرگ هزينه سرانهاي دارد که اجتماع آن را پرداخت ميکند و وقتي مهاجرت صورت ميگيرد، صرف نظر از اينکه کشور نيروي متخصص و ماهر که براي رشد و توسعه اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي بسيار موثر و کارساز است، از دست ميدهد، هزينههاي او نيز براي تربيت شهروند نابود ميشود. در کشور ما براي اينکه يک نفر ليسانس بگيرد 170ميليون تومان هزينه ميشود، افراد معمولي و کارگر نيز حدود 30ميليون تومان هزينه سرانه آنهاست، پس پرورش هر فرد براي کشور هزينه دارد. وي در ادامه ميافزايد: پديده مهاجرت بر غناي فرهنگي، سياسي، اقتصادي تاثير منفي ميگذارد و نشانگر آن است که فضاي سياسي جامعه مناسب نيست. وقتي فضاي اجتماعي مشکل داشته باشد و بيکاري و فقر در جامعه بيداد کند و اختلاف طبقاتي و دهها پديده ديگر وجود داشته باشد پديده مهاجرت به حد خود ميرسد و کشورهاي پيشرفته روز به روز غنيتر و کشورهاي کمتر توسعه يافته ضعيفتر ميشود. متاسفانه در سالهاي گذشته پديده مهاجرت از کشورهاي کانادا، آمريکا و آلمان به کشورهاي همسايه مثل ترکيه، ارمنستان، امارات و قبرس که وضعيت بدتري نسبت به کشور ما دارند، کشيده شده و بايد پرسيد که چه کسي هزينه فرار نخبگان را از کشور پرداخت خواهد کرد، در حالي که رفتن هر نخبه مانند خاموش شدن يک چاه نفت براي کشور هزينه در بر خواهد داشت.آرمان ملی