شفاآنلاین>اجتماعی>٩٣درصد سقط های عمدی در چارچوب خانواده انجام شده است؛ سقطهایی که آمارها تأکید دارند بیشتر در میان زنان با تحصیلات دانشگاهی، متمول و مناطق بالای شهر دیده میشود.
به گزارش شفاآنلاین:بر اساس آمارهای اعلامی وزارت بهداشت، سقطهای غیرقانونی سال ٩٨ به حدود ٢٥٠هزار سقط در سال میرسند در حالی که یکی از مسئولان وزارت بهداشت این عدد را تا حدود ٦٠٠هزار در سال عنوان میکند.
آمارهایی تأملبرانگیز که پای عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به میان میآوردند تا به چرایی این پدیده پاسخ بدهند. هر چند بعضیها بر این باورند راهاندازی مهدکودکها در ادارات و مراکز دانشگاهی، تأمین امنیت شغلی برای بانوان شاغل بعد از فرزندآوردن و مرخصی زایمان، اعطای مشوقهای اقتصادی و تهیه بستههای فرهنگی راهکارهای کاستن این آمارهاست. اگر چه به گفته کبری خزعلی، رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان با کمک مجلس شورای اسلامی در حال پیگیری این موضوع است. او از ورود کمیسیون اصل ٩٠ به موضوع سقط جنین و مراکز غیرقانونی خبر داده بود. البته در این زمینه به باور رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان وزارت بهداشت، سازمان نظام پزشکی و معاونت درمان وزارت بهداشت باید در خصوص کمکاری در نظارت بر فعالیت مراکز غیرقانونی سقط جنین پاسخگو باشند.
مادرنشدنهای خودخواسته
«م.ن» دو سال پیش تصمیم گرفت خود را از حس مادری محروم کند. تصمیمی که به همین راحتیها نبود. تصمیمی که به گفته خود «م.ن» با آگاهی کامل بوده است. «نمیدانم چطور میشود راجع به سقط جنین صحبت کرد اما عوامل مختلف را در نظر نگرفت. منظورم این است ممکن است زنان یا مردانی که با این قضیه مواجه نشدهاند قضاوت برایشان ساده باشد.» سقط برای «م.ن» هم همچون تمام زنانی که چنین تجربهای داشتند طعم دلشوره و نگرانی گرفته بود. دلشورهای که در تصمیمگیری، اقدام و درنهایت در عوارض جسمانی و روانی این تجربه دست از سر او برنداشت.
وقتی از سقط جنین سخن به میان میآید اغلب ذهنها میرود به سمت تصور زنی فقیر که از درد نان شب و نانخور اضافه به پستوهای کثیف پزشکانی که سقط میکنند، سرک میکشد در حالی که «م.ن» و خیلی از زنان دیگر با جایگاه اجتماعی و اقتصادی مناسب تن به چنین تصمیمی میدهند. او مدرس دانشگاه است و سقط را تصمیم حاشیهدار برای زنان میداند و معتقد است این تصمیم در چارچوب خانواده از آسیب و عوارض تهی نیست چه رسد به زنی که چنین تصمیمی را به دلیل فشارهای اجتماعی میگیرد. سقطهایی بیرون از عرف خانواده اتفاق میافتند. به باور او سقط را نمیتوان در دلیل محصور کرد. «فرزند دوم برایم به معنای تعطیلکردن کارم برای چند سال بود. فرزندآوری تنها به دنیاآوردن یک فرزند نیست. کودک تربیت و آموزش میخواهد، البته نمیخواستم نقش اجتماعی و کاری خودم را نادیده بگیرم.» بارداری به معنای حذف حقوق یکی از زوجین است؛ آن هم در شرایط اقتصادی کنونی. دلیلی که بسیاری از زنان و مردان را به بیفرزندی ترغیب میکند. «متأسفانه راههای دورزدن قانون مثل سایر مسائل در این زمینه زیاد است و شما هر زمانی که بخواهید میتوانید در زمینه سقط اقدام کنید.» بنفشه هم بعد از هفت سال زندگی هنوز طعم مادرشدن را نچشیده. «یکی از تصمیمات ابتدای زندگیمان مهاجرت بود و متأسفانه هنوز کاملا محقق نشده است.» زندگی در شرایط متفاوت از آنچه در کشورمان رواج دارد رویای زوجها و جوانان بسیاری است. آدمهایی که برای رسیدن به این رویا پا روی بسیاری از خواستههای خود میگذارند. «در این هفت سال دو بار باردار و مجبور به سقط شدم.» داشتن فرزند یعنی پیچیدهشدن مسیر مهاجرتی که بعد از سالها کمی برای بنفشه و همسرش هموار شده است. «خیلی سختی کشیدیم، نمیخواستم هوس مادرشدن همه آنها را بر باد بدهد.»
آسیبها و تعارضهای روانی که دامن زنان را میگیرد
سقط جنین پدیدهای است که ابعاد روانی و اجتماعی مختص به خود را دارد. پدیدهای که بیشترین ابعاد روانیاش را بر زنان تحمیل میکند. سقط گاهی به دلیل فرزند ناخواسته صورت میگیرد؛ پدرومادری که دلایل پزشکی موجهی برای سقط قانونی ندارند و به سمت سقط غیرقانونی سوق داده میشوند. سقطهایی هم حاصل مسائل شرعی و عرف اجتماعی است؛ زوجهایی که قبل از شروع زندگی مشترک بچهدار میشوند و به اجبار فشارهای اجتماعی دست به سقط میزنند. سقطهایی که هرکدام میتوانند آثار اجتماعی و روانی خاص به خود را داشته باشند؛ تأثیراتی بر زنان و مردان. هر چند تأثیر روانی این پدیده همیشه در زنان بیش از مردان است.
عزیزالله تاجیکاسماعیلی، عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی، معتقد است که تجربههای مادرانه با جنین مختص زنان است و مردان درک درستی از این تجربه ندارند. به باور این روانشناس اغلب زنان پذیرای فرزندان ناخواسته میشوند اگر از عوامل و عواقب اجتماعی این پذیرش نترسند. اسماعیلی بعضی سقطها را نتیجه فشار روانی مرد بر زن میداند؛ فشاری که در اغلب منجر به سقط جنین میشود هر چند درنهایت این زن است که با فشارها و آسیبهای روانی این سقط دست به گریبان میشود. «پدیدهای نادرست اجتماعی روبه افزایش است؛ پدیده بیفرزندی و نامادریهای ناخواسته.» چرا باید انسانی را به دنیا بیاورم و درگیر مشکلات زندگی کنم؟ چرا باید با فرزندآوری خودم را گرفتار کنم؟ و... دلایل مختلفی که زوجها را به سمت بیفرزندی سوق میدهد. زوجهایی که با این انتخاب هم گاهی نمیتوانند باروری را کنترل کنند و فرزند ناخواسته محصول این ناتوانی در کنترل است و منجر به سقط میشود. «اینگونه باورها محصول رسوب باورهای سخت و غلط در ذهن زوجین است و در اغلب مواقع سقط را گزینه نهایی میدانند.» به گفته این روانشناس در این سقطها زنان دچار تعارض روانی میشوند حتی زمانی که سقط موفقیتآمیز است؛ چون این زوجها و بهخصوص زنان مسیر غیرطبیعی در زندگی انتخاب کردهاند و بر آن پافشاری هم دارند. «این دست از انتخابها موجب تعارض روانی میشوند که نتیجه خلأهای عاطفی است. زوجهایی که برای پرکردن این خلأ عاطفی حیوانات خانگی را انتخاب میکنند یا به شکل افراطی روابط اجتماعیشان را گسترش میدهند؛ چون به دنبال جایگزیناند.» سلامت روان مقولهای مهم و اساسی است که در کنار سلامت جسم منجر به تشکیل جامعهای نرمال و سالم میشود. بیفرزندی پدیده اجتماعی جدیدی است که بیپروا میان زوجین رواج پیدا میکند غافل از اینکه کسی نگاهی به آسیبهای این پدیده بر سلامت روان زنان و مردان داشته باشد. انسانها ذاتا تمایل به جاودانگی و تداوم حیات دارند؛ تمایلی که فرزندآوری جوابگوی آن است و فرد به این میاندیشد که بعد از مرگ، فرزندش ادامه حیات اوست. «افرادی که به لحاظ اجتماعی و اقتصادی به جایگاه خوبی رسیدهاند بعد از پنجاه سالگی به دنبال معنایی برای استمرار زندگیشان هستند. اینکه بعد از مرگ چه خواهد شد؟ آدمهایی که جوابی تمایل برای استمرار حیاتشان پیدا نمیکنند.» این عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی بیفرزندی را معضلی روبه رشد میداند؛ معضلی که یکسری دغدغههای روانی را با خود به ارمغان میآورد.
بالاترین میزان سقط جنین در جهان مربوط به کدام کشور است؟
براساس آمار سازمان بهداشت جهانی، هر ساله در جهان ۴۰ تا ۵۰میلیون سقط جنین اتفاق میافتد. اتحاد جماهیر شوروی (١٩١٩)، ایسلند (١٩٣٥) و سوئد (١٩٣٨) از نخستین کشورهایی بودند که برخی یا همه اشکال سقط جنین را قانونی کردند. در آلمانِ نازیِ ١٩٣٥، قانونی تصویب شد که بهموجب آن سقط جنین برای کسانی که «بهطور ارثی بیمار» تلقی میشدند، مجاز شمرده میشد، درحالی که زنانی که به نژاد آلمان تعلق داشتند، بهطور ویژه از سقط جنین منع میشدند!
با اینحال هم اکنون، سقط جنین در ٥٨ کشور از ١٩٣ کشور عضو سازمان ملل قانونی است! براساس گزارش «worldpopulationreview» یکی از کشورهایی که بالاترین میزان سقط جنین را دارد، روسیه است. طبق گزارش سازمان ملل، میزان سقط جنین در روسیه ٥٣,٧ است؛ بهعبارت دیگر، از هر یکهزار زن بین ١٥ تا ٤٤ سال، ٥٣.٧ نفر سقط جنین داشتهاند.کشور دیگر با میزان سقط جنین بالا کوباست، طبق دادههای سازمان ملل، در سال ٢٠٢٠ میزان سقط جنین در کوبا ٢٤.٨ بوده است؛ بر اساس گزارش سازمان ملل، قزاقستان میزان سقط جنین بالایی دارد. میزان سقط جنین در این کشور ٣٥ است. گرجستان نیز با عدد ١٩.١، دارای میزان بالایی است. میزان سقط جنین در رومانی ٢١.٣ است و براساس دادههای سازمان ملل، سوئد آخرین کشور با میزان سقط جنین بیش از ٢٠ است.در ایالات متحده آمریکا، جایی که تقریبا نیمی از بارداریها ناخواسته است و از هر ١٠ مورد چهار مورد با سقط جنین خاتمه مییابد، بیش از ٣هزار سقط جنین در روز اتفاق میافتد و ٢٢درصد از کل بارداریها در ایالات متحده آمریکا (بهاستثنای سقط جنین) به سقط جنین ختم میشود!این درحالی است که در اروپا، سوگند دانشجویان پزشکی در یونان باستان، آنها را از انجام سقط جنین منع میکرده است و متون پزشکی مربوط به طب بقراط، حاوی یادداشتهایی مربوط به خطرات ناشی از سقط جنینِ ناامن است. در مسیحیت سقط جنین بدون در نظر گرفتن اینکه در چه مرحلهای از حاملگی باشد، قتل محسوب میشود! و مخالفت با سقط جنین تا قرن ١٩، سرسختانه ادامه داشت.در سالیان اخیر و پیرو تغییر نوع نگرش و سبک زندگی خانواده ایرانی، التزام نداشتن برخی پزشکان به رسالت قانونی و اخلاق حرفهای و همچنین سهلالوصول بودن برخی داروهای غیرمجاز، آمار سقط جنین درمانی و جنایی در ایران بهطور نگرانکنندهای افزایش یافته است که بهمعنی جامع نبودن و بازدارنده نبودن قانون و دستورالعملهای موجود است.
شهروند