در شرایطی که با کمبود جدی کادر درمان برای مقابله با کرونا مواجه هستیم، حدود 20 تا 40 هزار پزشک غیرفعال داریم که عطای طبابت را به لقایش بخشیدهاند.
شفاآنلاین>سلامت>این روزها تاب و توان کادر درمان به نقطه بحرانی رسیده است. در شرایطی که نظام سلامت برای درمان بیماران مبتلا به کرونا با کمبود جدی نیرو مواجه است، اما در همین حال هزاران پزشک عمومی داریم که عطای طبابت را به لقایش بخشیدهاند و کلا از نظام سلامت، فاصله گرفتهاند. یعنی در حالی که جامعه پزشکی برای درمان بیماران مبتلا به کرونا به تجدید قوا و بکارگیری نیروهای جدید نیاز دارد، اما در همین شرایط با چندین هزار پزشک عمومی فارغ شده از نظام سلامت مواجه هستیم که هر کدام از آنها میتوانست بار بزرگی از دوش کادر درمان بردارد.
به گزارش
شفاآنلاین: بر اساس آمارهایی که بارها انجمن پزشکان عمومی منتشر کرده است و همچنین بر اساس اظهارنظر برخی از نمایندگان کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، حداقل حدود 40 هزار پزشک عمومی بیکار داریم که عطای طبابت را به لقایش بخشیدهاند.
به طور مثال، پیشتر نیز بهروز بنیادی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس هشدار داده بود: «هماکنون ۴۰ هزار پزشک عمومی بیکار یا شاغل در حِرَف دیگر وجود دارند که اغلب آنها تمایلی به حضور در سایر مناطق کشور ندارند، این در حالی است که در بسیاری از شهرستانها و بخشها، تعداد معدودی پزشک عمومی در حال ارائه خدمت هستند.»
البته ایرج خسرونیا، رئیس انجمن متخصصان داخلی ایران، آمار پزشکان عمومی بیکار را خیلی بیشتر از 40 هزار
پزشک عمومی میداند و میگوید: «50 تا 60 هزار پزشک عمومی داریم که از آنها استفاده نمیشود. تعدادی از این پزشکان به دلیل اینکه کار وجود ندارد، کار طبابت را رها کرده و به کار دیگری میپردازند. این در حالی است که در کشورهای دیگر از پزشکان در مدارس، ایستگاههای مختلف قطار و هواپیما استفاده میکنند، اما متاسفانه در ایران، پزشکان بیکار زیادی داریم و این آمارهای ما بیش از کشورهای دیگر است.»
اما آمارهای وزارت بهداشت از پزشکان عمومی غیرفعال با این آمارهای غیررسمی متفات است. وزارت بهداشت تاکید دارد که حدود 20 هزار پزشک عمومی غیرفعال داریم. چندی قبل نیز حمید اکبری، قائم مقام معاونت آموزشی وزارت بهداشت با اشاره به آمار پزشکان عمومی غیرفعال، به رسانهها توضیح داد: «شماره نظام پزشکی که عدد دقیق پزشکان ما را ثبت میکند، اکنون آمار ۱۷۶ هزار پزشک در کشور را نشان میدهد که این تعداد پزشک از ابتدای کار پذیرش دانشجوی پزشکی و آغاز به کار نظام پزشکی، فارغ التحصیل شدهاند. به این تعداد در هر سال بین پنج تا شش هزار نفر افزوده میشود که اکنون این عدد در حال رسیدن به ۱۸۰ هزار پزشک عمومی فارغالتحصیل است که شماره نظام پزشک عمومی دریافت کردهاند و اکنون وارد بازار کار شدهاند.»
اکبری ادامه میدهد: «از تعداد ۱۸۰ هزار پزشک عمومی فارغ التحصیل شده در کشور حدود ۴۶ هزار نفر متخصص شده و یا فوق تخصص گرفتهاند. در ادامه ۱۶ هزار نفر از این تعداد پزشک عمومی در حال تحصیل در دوره دستیاری تخصصی هستند و دانشجوی تخصصی محسوب میشوند که اگر مجموع این تعداد از آمار ۱۸۰ هزار نفر کم شوند، در نتیجه ما به عدد ۱۲۰ هزار پزشک عمومی فعال و فارغالتحصیل میرسیم. در مجموع میتوان گفت ۲۰ هزار نفر از مجموع ۱۲۰ هزار پزشک عمومی فعال و فارغالتحصیل شده به دلیل فعالیت در امور غیر پزشکی، خروج از کشور، فوت، عدم تمدید پروانه و ... از جمع پزشکان عمومی فعال کشور خارج شدند. درواقع، اکنون از مجموع ۱۲۰ هزار پزشک عمومی فارغالتحصیل شده حدود ۱۰۰ هزار پزشک فعال عمومی در بازار کار داریم.»
با این حال چه آمار پزشکان عمومی بیکار را 40 هزار نفر و چه 20 هزار نفر در نظر بگیریم، واقعیت این است که چندین هزار پزشک عمومی که برای تربیت تک تک آنها سرمایههای هنگفت آموزشی هزینه شده است، هم اکنون در خدمت نظام سلامت ایران نیستند و به نوعی، بخش قابل توجهی از این سرمایهگذاری به هرز رفته است.
پیششرطهای جذب پزشکان غیرفعال در دوران کرونا
کادر درمان برای نبرد با کرونا از جان و دل مایه گذاشته است، اما باید پذیرفت که آنها هم انسانهایی هستند با تواناییهای مشخص و محدود. فشار کاری بیش از حد میتواند باقیمانده انرژی آنها را به قهقرا بکشاند. در وضعیتی که نظام سلامت بیش از هر زمان دیگری به جذب کادر درمان برای مقابله با کرونا نیاز دارد، در این شرایط جذب پزشکان عمومی غیرفعال میتواند ورق را به نفع کادر درمان برگرداند.
محمدعلی غلامیان، پزشک عمومی و کارشناس نظام سلامت نیز به روزهای سخت کادر درمان در دوران بحران کرونا اشاره میکند و میگوید: «پزشکان عمومی در کنار پرستاران و سایر کادر درمان در خط مقدم مقابله با کرونا قرار دارند. آنها بسیار بیشتر از توان بدنی و روانیشان در حال خدمت به بیماران هستند. واقعیت این است که تداوم این وضعیت در بلندمدت، امکانپذیر نیست. نمیشود از کادر درمان انتظار داشت که ماههای طولانی، همزمان به جای چند نفر کار کنند و در شیفتهای طولانی مدت باشند. هماکنون ضرورت جذب نیرو در مراکز درمانی، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.»
او با اشاره به پیششرطهای جذب پزشکان غیرفعال در دوران بحران کرونا، خاطرنشان میکند: «حضور بیشتر پزشکان عمومی میتواند میزان مرگ و میرها بر اثر کرونا را کاهش دهد. در این شرایط اگر پیشزمینههای حضور پزشکان عمومی غیرفعال نیز فراهم شود، قطعا قدرت نظام سلامت برای مهار کرونا نیز افزایش پیدا خواهد کرد، اما تحقق این شرایط به پیششرطهای مهمی نیاز دارد. سالهای سال است که هزاران پزشک عمومی به دلیل نادیده گرفتن جایگاه مهم طب عمومی از طبابت فاصله گرفتهاند و در مشاغلی غیرمرتبط با پزشکی کار میکنند. حالا اینکه انتظار داشته باشیم که این پزشکان در زمان سخت کرونا به میدان خدمت بازگردند، مستلزم این است که مشوقهای جدی برای حضور مجدد آنها در میدان کار فراهم شود.»
غلامیان خاطرنشان میکند: «تعیین دستمزدهای منطقی و منطبق با جانفشانی کادر درمان، تامین امنیت شغلی و توجه جدی به جایگاه طب عمومی میتواند بخشی از پزشکان عمومی غیرفعال را به میدان خدمت بیاورد. یعنی بجای اینکه کلی در دوران کرونا تلاش کنیم تا نیروهای جدید را تربیت و جذب کنیم، میتوانیم با تامین نیازهای معیشتی پزشکان عمومی غیرفعال، از داشتههایمان بهره ببریم و شرایطی را پیش بیاوریم که پزشکان عمومی با میل و رغبت به محل کار بازگردند.»
او یادآور میشود: «اگر در طول سالهای متوالی، برنامه نظام ارجاع و پزشک خانواده در نظام سلامت، نهادینه میشد، حالا امروز پزشکان عمومی در جایگاه واقعی خودشان قرار داشتند. در صورتی که پزشک خانواده به طور کامل و علمی اجرا میشد و دستمزدهای عادلانه نیز به پزشکان عمومی پرداخت میشد، الان تعداد نیروهای کادر درمان برای مقابله با کرونا، بسیار بیشتر از تعداد فعلی بود. البته هیچ وقت نباید برای اصلاح شرایط فعلی ناامید شویم. هماکنون نیز اگر شرایط قانونی و معیشتی را تسهیل کنیم، بسیاری از پزشکان عمومی غیرفعال با میل و رغبت به نظام سلامت بازمیگردند.»
انگیزه، معیشت و احترام؛ پزشکان غیرفعال را بازمیگرداند
وقتی شاگرد اولهای کنکور که بهترین سالهای عمرشان را صرف یادگیری دروس دشوار پزشکی کردهاند، به کلی از نظام سلامت جدا و ناامید میشوند، این اتفاق یک زنگ هشدار جدی است که در طی چند دهه به این هشدارها توجه نشد.
حمید طهماسبی پور، دبیر کمیته تشکیلات انجمن پزشکان عمومی ایران نیز به جایگاه لرزان پزشکان عمومی در ایران اشاره میکند و میگوید: «بسیاری از سیاست کلی دولتها در حوزه سلامت به گونهای است که در بلندمدت دنبال نمیشود. مثلا سیاست ثابتی در حوزه سلامت نداریم که طی دو دهه دنبال شود. در نظر بگیرید که مثلا برنامه پزشک خانواده را از سال 84 از روستاها شروع کردند که نصفه و نیمه رها شد. بعد برنامه پزشک خانواده شهری را به شکل پایلوت در دو استان فارس و مازندران آغاز کردند، اما بعد از گذشت حدود 12 سال از اجرای این طرح جدید، معلوم نیست نتیجهاش چطور شد و چه دستاوردی به دنبال داشت. الان هم که نظام ارجاع را در شبکه بهداشت و درمان دولتی راهاندازی کردهاند که حالا باید منتظر بمانیم و نتیجه آن را ببینیم، اما باز این سوال پیش میآید که بخش خصوصی در این نوع نظام ارجاع، کجا دیده شده است؟ به هر حال واقعیت این است که این برنامههای کوتاه مدت، منطقهای و بدون نگاه به آینده نمیتواند به اجرای علمی نظام ارجاع و افزایش اشتغال پزشکان عمومی کمک کند.»
او یادآور میشود: «شاهد هستیم که با تغییر مدیران دولتی، بسیاری از برنامههای نظام سلامت به دست فراموشی سپرده میشود. در این حوزه نیز الگوی ثابتی برای اجرای نظام ارجاع نداریم. نتیجه این سیاستهای گذرا به نارضایتی مردم و کادر درمان منجر میشود. حتی در این بین خود دولت هم متضرر میشود، زیرا ثمره برنامههایش را نمیبیند. اجرای ناقص نظام ارجاع و برنامه پزشک خانواده، علاوه بر اینکه جایگاه پزشک عمومی در نظام سلامت را خدشهدار کرده، به افزایش هزینههای نظام سلامت نیز دامن زده است.»
به گفته او «پزشکان عمومی فعال در نظام ارجاع، هم در برنامه پزشک خانواده روستایی و هم در پزشک خانواده شهری دچار مشکلات مالی جدی هستند. وقتی یک پزشک خانواده روستایی، پنج میلیون تومان دریافتی دارد و در ازای این دستمزد باید 24 ساعته در روستایی خدمت کند که گاهی امکانات اولیه زندگی هم در آن وجود ندارد، این اتفاق باعث دلسردی پزشک عمومی میشود. همین پزشک عمومی میتواند با زحمتی بسیار کمتر، همین حقوق و حتی بیشتر از آن را در بخشهایی غیر از نظام سلامت به دست بیاورد. در نتیجه به دلیل همین سیاستها، پدیده پزشک عمومی بیکار به وجود میآید.»
همچنین فرزاد فرقان، نایب رئیس شورای عالی نظام پزشکی کشور هم از جایگاه فعلی پزشکان عمومی انتقاد میکند و میگوید: «با توجه به شرایط فعلی نظام سلامت و برنامه پزشک خانوادهای که هماکنون اجرا میشود، بخش زیادی از پزشکان عمومی به حال خود رها شدهاند، در حالی که سرمایههای زیادی برای آموزش آنها صرف شده است. در همین دوران مقابله با کرونا، فداکاری پزشکان عمومی ما مثالزدنی بوده است. اگر پزشکان عمومی در خط اول مقابله با این بحران قرار نداشتند، قطعا عمق این بحران خیلی بیشتر میشد، ولی در حاضر یک نوع بیانصافی در حق آنها دیده میشود و جایگاه آنها چندان در نظام سلامت دیده نمیشود.»
او تاکید میکند: «هیچ سیستم و استراتژی تعریف شدهای نیز برای ساماندهی و بهرهبرداری حداکثری از توان علمی پزشکان عمومی در کشور وجود ندارد. خیلی اوقات آنها خودشان دست به کار میشوند و در شاخههایی مثل زیبایی، درمان اعتیاد و یا درمان دیابت، حضور فعال پیدا میکنند.»
در حالی که بسیاری از پزشکان عمومی در خط مقدم مقابله با کرونا قرار دارند، اتخاذ سیاستهای علمی و کارشناسی میتواند آن گروه غیرفعال از پزشکان عمومی را هم برای ارائه خدمات درمانی تشویق کند. این اتفاق در نهایت میتواند توان پاسخگویی نظام سلامت در دوران کرونا را افزایش دهد و سرمایههای انسانی خاموش را به نظام سلامت بازگرداند.
روزنامه سپید