با شروع بحران کرونا در کشور، ابتدا مردم دچار استرس و اضطراب از شرايط سلامتيشان داشتند، اما بعد از گذشت دو ماه اين استرسها به سمت مسائل اقتصادي پيش رفته و ترس از آينده در جامعه کاملا نمايان است. در اين بين زنان بيشترين قربانيان افزايش سه برابري خشونت خانگي در زمان قرنطينه هستند. هرچند مديرکل مشاوره و امور روانشناختي بهزيستي از افزايش تماسها با خط مشاوره بهزيستي خبر داده و ميگويد: «50 درصد اين تماسها مربوط به کروناست. اما تماسگيرندهها در اين ارتباطات از نگرانيهاي خود براي اعضاي خانواده و ترس از مرگ سخن ميگويند.» بهزاد وحيدنيا ميافزايد: روزانه 4 هزار تماس با خط 1480 مشاوره گرفته ميشود که بيشتر آنها مربوط به استانهاي تهران و فارس و کمترين مربوط به استانهاي يزد و خراسان جنوبي است.» البته ناگفته نماند که اين امر مختص ايران نيست، تا جايي که دبيرکل سازمان ملل متحد از افزايش وحشتآور آن در دوران قرنطينه خبر ميدهد و از همه دولتها ميخواهد در آييننامههاي مبارزه با کرونا دستورالعملهايي را هم براي کاهش خشونت عليه زنان اعمال کنند. به نظر ميرسد فشار رواني و اجتماعي بحران سراسري کرونا در ايران پيامدهاي آن براي خانوادهها را تشديد کرده است.
بيتوجهي به مسائل روحي و رواني
در همين رابطه يک روانشناس ميگويد: شرايط جامعه ما که درگير بحران کروناست، به سمت استرس شديد پيش ميرود و در اين مدت مسئولان بيشتر به سلامت جسمي، رعايت بهداشت و درمان بيماران توجه کردهاند و از مسائل روحي و رواني جامعه غافل ماندهاند. مينا منظوري در ادامه ميافزايد: البته اين موضوع سابقه چندين ساله دارد و سالهاست که وزارت بهداشت تمرکز خود را بر روي بهداشت و درمان جسم مردم گذاشته و از درمان روح و روان مردم غافل مانده است. اگر ما آموزشهاي رواني و مديريت کنترل استرس را به مردم ياد ميداديم، حال با چنين مشکلي در جامعه روبهرو نبوديم. متاسفانه برخي از مردم مهارتهاي اجتماعي را نميدانند و بلد نيستند که در کنار يکديگر چطور زندگي کنند. زماني که جامعه دچار بحران کرونا شد، استرس از ابتلا به کرونا از يک طرف و عوارض ذهني همچون ضرر و زيانهاي اقتصادي و ترس از آينده از سوي ديگر بر روي زندگي مردم تاثيرگذار بوده است. ما بايد قبول کنيم بسياري از افراد جامعه از حقوق ثابت برخوردار نيستند و قدرت تامين مايحتاج زندگيشان را در اين شرايط ندارند. بسياري از مردان بايد هر روز به سرکارشان بروند و با همه استرسي که در خيابانها وجود دارد، قادر به کنترل ذهن در منزل نيستند و موجب افزايش مشکلات روحي و رواني ميشود. منظوري با اشاره به اينکه براي بسياري از مردم در خانه ماندن طولاني مدت آزار دهنده است، چون خانوادهها مخصوصا زن و شوهر نميدانند چطور در کنار هم خود را مشغول کنند و به امورات منزل برسند، او ميافزايد: همين امر موجب افزايش تنش در ميان آنها ميشود. جامعه ما در ابتدا دچار ترس از ابتلا به کرونا شد و حالا به مرحلهاي رسيدهايم که اين استرس به سمت مسائل معيشتي و آينده رفته است. وقتي جيب مردم خالي باشد، اقساط او عقب افتاده باشد، مرد خانواده درآمدي نداشته باشد و ذخيره مواد غذايش تمام شده باشد، اين عوامل به تنش خانوادگي دامن ميزند. بدون ترديد هيچ فردي با عصبانيت و فرياد در داخل خانه نميتواند وضعيتش را بهتر کند و اگر زن و شوهر با روي خوش با هم رفتار نمايند، در خانواده بسياري از مشکلات برطرف خواهد شد.
کرونا ضعفهاي ما را نمايان کرد
آمار خودکشي نيز در چند ماه گذشته نگران کنندهتر است، در چند روز گذشته سه خودکشي به دليل فقر در کشور به وقوع پيوسته که رسانهها به آن پرداختهاند. يک مادر و پسر در تهران پس از جانباختن پدر خانواده در اثر ابتلا به کرونا دست به خودکشي زده و جانشان را از دست دادهاند. بسياري از کارشناسان مسائل اجتماعي «عدم برگزاري مراسم سوگواري پدر»، «ناراحتي از برخورد اطرافيان» و افسردگي از عدم بازديد از خانوادهاش پس از فوت پدر را از جمله دلايل خودکشي پسر خانواده عنوان کرده است. روز شنبه نيز يک دختر 12 ساله ايلامي به دليل شرايط مالي و تنگدستي خانواده دست به خودکشي زد، رسانهها عدم توانايي خريد لباس عيد را دليل اين مساله عنوان کردهاند. دادستان ايلام وقوع اين حادثه به دليل فقر را تاييد کرده است. در ادامه به سراغ رئيس انجمن مددکاران اجتماعي ايران رفتيم تا نظرات او را در اين رابطه جويا شويم، سيدحسن موسوي چلک، به «آرمان ملي» ميگويد: بحران کرونا از جمله بحرانهايي است که عوارض پيش و پس از آن، به شکل استرس و اضطراب جدي در جامعه خود را نشان ميدهد. آنچه با افزايش مشکلات روحي و رواني در مقطع فعلي رخ ميدهد، يک شبه و همزمان با شناسايي ويروس کوويد 19 در کشور به وجود نيامده و اين خشونتها از قبل در جامعه وجود داشته است. بدون ترديد هيچ اتفاقي باعث نميشود که در دو ماه گذشته، خشونت خانگي و خودکشي در کشور بيشتر شود. موضوعات اجتماعي در کوتاه مدت رخ نميدهند و محصول کم توجهي مسئولان کشور به حوزه اجتماعي و مهارتهاي ارتباطي و اجتماعي است. وي در ادامه ميافزايد: ما در دوران کرونا متوجه شديم که خانواده بودن را بلد نيستيم، کرونا به ما ثابت کرد که مهارتهاي خود مراقبتي، مهارتهاي بين فردي را اصلا نميشناسيم و وقتي کرونا ما را مجبور کرد که دوماه در کنار هم باشيم، تازه متوجه نقطه ضعفهاي اجتماعيمان شديم. مردم ما سواد سالم نگاه داشتن سلامت روان و سلامت اجتماعي را بلد نيستند، يا در اين زمينه ضعفهاي بسياري دارند. در مورد چند خودکشي که در چند روز گذشته رخ داده نيز بايد بگويم که هر دو خانواده فقير بودند و همانطور که مسئولان وزارت بهداشت نيز اعلام کردهاند فقرا بيش ديگران در معرض بيماري و تنشهاي روحي و رواني هستند. موسوي چلک به وضعيت اقتصادي و ترس از آينده نيز اشاره ميکند و ميگويد: بياطميناني از وضعيت اقتصادي کشور که در شرايط عادي هم مساعد نبود، موجب افزايش تنشهاي اجتماعي شده است. عدم اطمينان از شرايط فعلي و آينده افتصادي بر روي رفتار مردم و روح و روانشان تاثيرگذار خواهد بود و چون چشمانداز روشني براي آينده از لحاظ اقتصادي وجود ندارد، اين نگرانيها با درگيري و خودکشي در خود را نشان ميدهد و باعث ميشود که مردم با اين رفتارها يا به خودشان لطمه بزنند يا به اطرافيانشان. تحليل ما از شرايط پسا کرونا اين است که شرايط جامعه بدتر خواهد شد و شاهد آسيبهاي اجتماعي بدتري در کشور خواهيم بود، مگر اينکه دولت به وضعيت اقتصادي مردم توجه بيشتري کند.آرمان