در ايران، ميانگين پرستار به تخت ۹/۰ درصد است، يعني دو برابر کمتر از استاندارد جهاني، حال آنکه حداقل ۲۰ هزار پرستار بيکارند
شفاآنلاین>سلامت>بحث بر سر معادلات و نامعادلات راديکال و قدر مطلق و پيچيدگيهاي آن نيست، بلکه کشمکشي ساده و قابل فهم بر سر اعمال رفتارهاي دوگانهاي است که سيستم وزارت بهداشت مسبب آن بوده است.
به گزارش شفاآنلاین،گويا ناز پزشک را با جان و دل ميخرند و قهر و عتاب پرستار را به منظور دفاع از مطالبات خويش برنميتابند. بيترديد تدوين «آييننامه براي جذب پرستاران وارداتي» برهمين اصل به ظاهر ساده استوار است.
اين ماجرا به اوايل شهريورماه امسال بازمي گردد که معاون پرستاري وزارت بهداشت از تدوين پيشنويس اوليه آييننامه جذب پرستاران<nurses> جوياي کار اتباع بيگانه سخن گفت و بعد از آن، نوبت به نقادان رسيد تا اين آيين نامه را به باد انتقاد بگيرند و با استناد به آمارها، يادآوري کنند، «در ايران، ميانگين پرستار به تخت ۹/۰ درصد است، يعني دو برابر کمتر از استاندارد جهاني، حال آنکه حداقل ۲۰ هزار پرستار بيکارند.»
در اينجا بايد به خودمان بگوييم، چشم مان روشن، چطور بعد از«سنجاق قفلي» و «سنگ پا» و «فندک چيني»، نوبت به واردات پرستار خارجي رسيد؟
پاسخ ها متناظر و متناقض است و محل بحث آن، در مقدمه کلام نيست، اما دستکم، چنين اتفاقي باعث شد، زخم کهنه مطالبات بر زمين مانده پرستاران، يک به يک سر باز کند؛ ازجمله اينکه در تمام ساليان گذشته، بي پولي دولت هايوقت، يکي از بهانههاي طلايي بود تا وزارت بهداشت را در عدم پاسخگويي به مطالبات پرستاران بر مسند حق بنشاند، اما جامعه پرستاري همواره نسبت به حجم فشار کاري متحمل شده و دريافتي ناقابل، معترض بوده و اين اعتراض، حق مسلم آنان است.
هر پرستار به طور متوسط، ۲۰۰ الي ۳۰۰ ساعت در ماه کارمي کند و شايد ميزان دريافتي اش در خوشبينانه ترين حالت ممکن، ماهيانه۲ تا ۳ ميليون تومان باشد و اين بار اضافي که بر دوش ناوگان بهداشت و درمان از جمله پرستاران تحميل شده به کاهش کيفيت بهره وري انجاميده است.
بي ترديد قانون تعرفه گذاري خدمات پرستاري، متضمن جبران تمام کاستيهاي تعرفه اي براي خدمات پرستاري بود و مي توانست در بهبود وضعيت شغلي پرستاران شاغل کشور مؤثر واقع شود، اما به دليل عدم اجرا، پرستاران نه تنها انگيزه اي براي ماندگاري در موقعيت شغلي خود ندارند بلکه پس از اثبات بي رغبتي وزارت بهداشت به اجراي اين قانون و تغيير مثبت در وضعيت شغلي آنان، تعداد بي شماري دست بهخانه نشيني و مهاجرت از کشور زده اند.
البته آمارها چندان دقيق نيست، اما سالانه حدود ۵۰۰ پرستار با خروج از کادر درمان، جلاي وطن مي کنند. طبق آخرين برآورد انجام شده از سوي خانه پرستار، بيشترين درصد مهاجرت از سوي گروه هاي پزشکي توسط پرستاران صورتمي پذيرد و بعضا فارغ التحصيلان اين رشته که در يافتن شغل ناکام مانده اند به ليست مهاجران افزوده مي شوند.
با اينحال در کشاکش و جدال ميان مطالبات پرستاران و خواست و نظر وزارت بهداشت، «تدوين پيشنويس اوليه آييننامه جذب پرستاران خارجي»، ما را در بهت و حيرت تاريخي فرو برد، هرچند معاون پرستاري وزارت بهداشت آن را از اساس تکذيب کرد، اما انگار اين تکذيب، نمادين بود و به نوعي اصل ماجرا را تأييد مي کرد.
«مريم حضرتي» معاون پرستاري وزارت بهداشت، با بيان اين عبارت که «در استانهاي مرزي تقاضا براي پرستار وجود ندارد»، نخستين چراغ سبز را نشان داد و تأکيد کرد: «چنانچه پرستار بيگانه در اين مناطق تقاضاي کار کند ما مجوزهايش را صادر خواهيم کرد.» اما پس از اينکه با واکنش افکار عموميروبه رو شد، به منظور دفاع از حقون پرستاران ايراني، حق آنان را در جذب و استخدام محفوظ دانست و تدوين اين آييننامه را اقدامي در جهت رفع موانع قانوني براي جذب پرستاران خارجي عنوان کرد. ناظر بر سخنان حضرتي، «اگر در يک منطقه هم پرستار ايراني جوياي کار داشته باشيم هم پرستار خارجي، اولويت با ايرانيان است، هرچند که در اين آييننامه جديد نيز پرستاران اتباع بيگانه جذب استخدام رسمي دولت نميشوند.»
*حقوق پرستاران در ساير کشورهاي جهان
با اين همه، سخناني از گوشه و کنار به گوش مي رسد که شائبه بهکارگيري نيروي کار ارزان قيمت در مناطق محرومي همچون ايرانشهر، جيرفت و شهرهاي استان هرمزگان را تقويت ميکند.
«حيدرعلي عابدي»، نماينده مردم اصفهان در مجلس شوراي اسلامي گفته است: «مطابق پيشنويس آييننامه اگر ايرانيها در فراخوان جذب پرستار، مناطق محروم را انتخاب نکنند، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي ميتواند دانشآموختگان افغانستاني جوياي کار را بهکارگيري کند.»
شايد هم قرار است به رسم هميشه از پرستاران که بالغ بر ۸۵ درصد اعضاي کادر درماني را شامل مي شوند و در صف اول ارائه خدمات درماني قرار دارند، زهرچشمي گرفته شود تا همچنان با همان اندک حقوق و مزايا بسوزند و بسازند. حال آنکه در اغلب کشورهاي دنيا پرستاران از درآمد نسبتا خوبي برخوردارند، اما تعدادي هم هستند که براي پرستاران پرداختي بسيار بيشتري نسبت به ديگر کشورها قائل ميشوند.
«ميانگين حقوق براي پرستاران تازه کار در بلژيک، ۲۷هزار دلار بوده و ممکن است اين مبلغ براي پرستاران با تجربه به ۵۵هزار دلار برسد. حقوق پرستار در نيوزيلند تا حدودي رقابتي است و از ۳۲هزار دلار در سال شروع مي شود و درآمد پرستاران با تجربه به ۴۷ هزار دلار در سال مي رسد. پرستاراني که در انگلستان شاغل هستند در ابتدا شروع به کار حدود ۳۰هزار دلار در سال درآمد دارند.
اين مقدار درآمد براي پرستاراني که تازه شروع به تجربه مي کند تا سالانه به ۴۳هزار دلار افزايش يابد. حقوق و دستمزد پرستاران در دانمارک بين ۳۸هزار تا ۵۰ هزار دلار است. متوسط دستمزد پرستاري در استراليا با ۲۸ دلار در ساعت شروع مي شود. حقوق و دستمزد پرستاران با تجربه بيشتر از ۱۰ سال و کار در بيمارستان هاي برتر، بالغ بر ۶۰هزار دلار در سال است. محدوده حقوق و دستمزد پرستاران در کانادا بين ۴۸هزار تا ۵۵هزار دلار در سال است که بالاترين ميزان در جهان است و البته پرستاران با تجربه بالغ بر ۶۵هزار دلار در سال به دست مي آورند.»
*هيچ پرستار خارجي حاضر نيست در ايران فعاليت کند
«محمود عميدي»، معاون پشتيباني سازمان نظام پرستاري کشور، باتوجه به دريافتي بالاي پرستاران در ساير کشورها اذعان مي کند، هيچ پرستار خارجي حاضر نيست در ايران فعاليت کند. او در گفت و گو با«رسالت»، عنوان مي کند:
« بيشترين حقوقي که به پرستاران براي ۲۰۰ ساعت کار در بيمارستانهاي خصوصي تهران پرداخت مي شود، ۴ تا ۵ ميليون تومان است، بنابراين هيچ پرستار خارجي حتي از افغانستان و پاکستان هم در ايران کار نمي کند.» با اين حال، معاون پرستاري وزارت بهداشت در روز انتخابات شوراي عالي نظام پرستاري از تدوين آيين نامه ايدر مورد بهکارگيري پرستاران خارجي خبر داد و بعد ضمن تکذيب اين خبر، مدعي شد، تعداد کمي پرستار خارجي را به کار مي گيريم.
به زعم او، تصميمات اينچنيني از نگرش استثماري وزارت بهداشت و نظام پرستاري حکايت دارد؛ «مصداق آن در حوزه پزشک خانواده قابل مشاهده است، براين اساس به پزشکان عمومي براي کار پاره وقت در مناطق محروم بالاي۱۰ ميليون تومان حقوق مي پردازند آنگاه براي فرستادن پرستار به مناطق محروم، به جاي ايجاد مزايا و مشوق هاي لازم، با تدوين پيش نويس آيين نامه براي جذب پرستار خارجي، به نوعي از نيروهاي داخلي زهرچشم مي گيرند، بنابراين اعتقاد دارم استفاده از نيروي خارجي، جوسازي بوده و اين امر منتفي است.
در واقع مي خواهند پرستاران را تحت فشار قرار دهند تا آنها نسبت به موقعيت خود معترض نباشند، قطعا هيچ پرستار خارجي حاضر نمي شود با ۵/۱ تا ۲ ميليون تومان حقوق در مناطق محروم کار کند. اما اين ديدگاه استثماري همواره نسبت به جامعه پرستاري وجود داشته، در همين تهران، بيمارستان هايي وجود دارد که ۴۰ بيمار توسط دو پرستار مراقبت مي شوند. اين اقدام به منزله تعدي همزمان به حقوق مردم و پرستاران است.»
عميدي، از ديگر نشانه هاي تعدي به حقوق پرستار را بيکاري۲۰ هزار نفر از آنان مي داند اما اين آمار مربوط به دو سال گذشته است، درحال حاضر ساليانه ۱۰ تا ۱۲ هزار پرستار از دانشکده فارغ التحصيل مي شوند، قرار بود امسال ۹ هزار پرستار استخدام شوند که اين رقم به ۴هزار و ۶۰۰ پرستار تنزل يافت. حتي اگر ساليانه همان ۱۰ تا ۱۲ هزار پرستار را استخدام کنيم، تازه توانستهايمفارغ التحصيلان را بهکارگيري کنيم و آن ۲۰ هزار پرستار بيکار، همچنان بلاتکليف باقي مي مانند و سرانجام همه اين عوامل، شانه به شانه يکديگر، مقدمه مهاجرت پرستاران را فراهم مي سازد.
عميدي مي گويد: «پرستاران مهاجر در ابتدا به عنوان بهيار و کمک بهيار فعاليتمي کنند اما آنچه بسيار مهم بوده، احترامي است که در سيستم درمان براي آنان قائل هستند. در کشور ما مديران بالادستي و مسئولان اجرايي هيچ ارزشي براي جامعه پرستاري قائل نيستند از اين رو به کشورهايي مي روند که از حقوق و مزاياي خوبي بهره مند بوده و مورد احترام اند.
ضمن اينکه پرستاران در ساير کشورهاي جهان، رده بندي شده و در حيطه وظايف خودفعاليت مي کنند درحاليکه در کشور ما، کسي که دکتراي پرستاري دارد با فرد داراي ديپلم بهياري، تفاوتي ندارد.
از سوي ديگر، مبلغ دريافتي پرستاران در کشوري مثل آلمان براي حدود ۱۴۰ ساعت کار است ولي در ايران، مبلغ دريافتي براي فعاليتي بالاتر از ۲۰۰ ساعت کار است، حتي حجم کار در کانادا و آلمان بسيار کمتر است و هيچ گاه بيشتر از ۶ بيمار را به يک پرستار نمي سپارند، حال تصور کنيد که پرستار ما براي ۳۹۲ ساعت کار در سيستم دولتي، حدود ۲ تا ۵/۲ ميليون تومان دريافت مي کند و اين ميزان در کشورهاي پيشرفته و نسبتا پيشرفته بالاي ۱۲ ميليون تومان است.»
به روايت، «محمد شريفيمقدم»، دبيرکل خانه پرستاري، بسياري از پرستاران ما در پايتخت زير ۳ ميليون تومان دريافتي دارند اما در کشورهايي مثل کانادا و استراليا، باتوجه به رده بندي هاي مرسوم، به طور ميانگين بين ۴تا ۸ هزار دلار، حقوق پرداخت مي شود و حال با چه اعتماد به نفسي آيين نامه اي براي جذب نيروي خارجي، تدوين شده؟
او پيش از پاسخ به اين پرسش، در گفت و گو با «رسالت»، حقوق ۴ هزار دلاري را معادل ۴۰ ميليون تومان مي داند و از شأن و احترام اجتماعي بالاي پرستاران در ساير نقاط جهان به عنوان نقطه مثبت و دلگرم کننده ياد مي کند. اما در مقام مقايسه، پرستاران در ايران، نه احترامي دارند و نه مزايايي، ماهيانه ۲۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان کارانه دريافت مي کنند که گاهي بيشتر از ۱۰ ماه پرداخت آن به تعويق مي افتد و تأسف بارتر اينکه، در يک بخش، براي ۳۰ بيمار، يک پرستار مي گذارند و اين مسئله باعث تشديد خطاهاي پرستاري و از دست رفتن جان بيمار مي شود.
حال با اين وصف، براي جبران کاستيهاي موجود، با تدوين پيشنويسآيين نامه به دنبال جذب پرستار خارجي هستند! شريفي مقدم معتقد است: «معاون پرستاري به دليل اينکه تحت فشار افکار عمومي قرار گرفت، نسبت به اين خبر، حساسيت زيادي نشان داد و مدتي بعد اين خبر را از اساس تکذيب کرد اما تکذيب او به نوعي، حکم تأييد را داشت، چرا که در متن خبر با صراحت ذکر شده بود،پيش نويس اين آيين نامه تهيه شده و بهکارگيري پرستاران خارجي، از تعداد انگشتان يک دست هم فراتر نمي رود.»
*تکذيبي که مثل تاييد است
اين تصميم حتي اگر عملي هم نشود، بازهم براي جامعه<Society> پرستاري جاي سؤال است، وقتي ميخواهيم تخصصي را وارد کنيم، طبيعتا متخصص بايد در کشور وجود نداشته باشد.
درحال حاضر حداقل آمار پرستاران بيکار ۲۰ هزار نفر است و سالانه حدود ۱۲ هزار نفر در اين رشته فارغ التحصيل مي شوند و وزارت بهداشت ظرفيت پذيرش دانشجويان پرستاري را طي ۴ سال گذشته دو برابر کرده است. آنطور که دبيرکل خانه پرستاري مي گويد: «تعداد دانشکده هاي پرستاري به ۲۰۰ مورد رسيده و در واقع دانشکده هاي پرستاري، بالاترين تعداد دانشکده هاي گروه هاي مختلف را به خود اختصاص داده اند، با اين حال، چرا به جاي جذب آنها، به دنبال استخدام پرستار خارجي هستيم؟»
پر واضح است که مردم نه تنها خدمات مورد نياز درماني را دريافت نميکنند بلکه خسارتهاي جاني و مالي ميبينند، اما آيا راهکار رفع چنين بحراني، استخدام پرستار خارجي است؟ وزارت بهداشت هيچ گونه ارادهاي براي حل مشکلات پرستاران ندارد و نيروهاي تازه نفس را به کار نمي گيرد و تدوين پيش نويس آيين نامه براي جذب اتباع بيگانه، حاصلي جز تضعيف و تخريب حرفه پرستاري ندارد.
«مريم حضرتي»، معان پرستاري وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي در گفت و گو با «رسالت»، به اين مسئله واکنش نشان داده و موضوع را از اساس تکذيبمي کند، اما در عين حال از جذب چند پرستار متقاضي کار افغان که تربيت شده ايران هستند و در اين کشور تحصيل کرده اند، خبر مي دهد. براين اساس پيش نويسآيين نامه مکتوب شده و هنوز هيچ پرستار خارجي استخدام نشده زيرا چنين مسائلي بايد از قوانين کشوري تبعيت کند.
به رغم اين سخنان، «رامين عوضپور»، مشاور معاون پرستاري وزارت بهداشت در امور دانشگاههاي علوم پزشکي کشور، گفته است: «تهيه پيشنويس آيين نامه به اين معنا نبوده است که ما تاکنون پرستار فعال غيرايراني در سيستم بهداشتو درمان ايران نداشتهايم.
قبلا به صورت غيررسمي اين اتفاق ميافتاد. گاهي با ما مکاتبه ميشد و در جاهايي که اتباع ايراني نبودند و صلاحيت فرد مورد نظر تأييد ميشد و با ذکر همه شرايط، مجوز داده ميشد.
با توجه به اينکه ديديم درخواست گروهي از افرادي که در ايران مقيم ميشوند را ميتوانيم پاسخ دهيم، تصميم گرفتيم که اين پيشنويس را تهيه و اين دغدغه اتباع مقيم کشور مرتفع شود، اما اينکه به نتيجه برسد يا نه و اينکه کي به ثمر بنشيند همه به قوانين کشور بستگي دارد و مهمتر اينکه وقتي بحث اتباع بيگانه است بحثهاي امنيتي هم مطرح ميشود.»
* وزارت بهداشت طي چهار سال، پرستاري استخدام نکرده!
مريم حضرتي در ادامه سخنانش، تأکيد مي کند که اين آيين نامه هنوز نهايي شده و فقط در حد پيشنويس است و در عين حال بيکاري ۲۰ هزار پرستار را تکذيب کرده و مي گويد: «در حال حاضر ۵ هزار پرستار استخدام شده اند و اگر ۹ هزار نفر ديگر براي سال آينده استخدام شوند تا سال ۱۴۰۴ به آمار مطلوبي از لحاظ تعداد پرستار خواهيم رسيد.»
«شريفي مقدم»، با نپذيرفتن اين گفته ها، به فارغ التحصيلي ۱۲ هزار پرستار در سال اشاره دارد که طي ۵ سال، ۶۰ هزار پرستار را شامل مي شوند، «حال بايد پرسيد، وزارت بهداشت، چقدر از اين تعداد را جذب کرده است؟ ما در طي۵ سال گذشته ۵۰ تا ۶۰ هزار پرستار فارغ التحصيل داشته ايم و ميزان جذب آنها در وزارت بهداشت، کمتر از ۱۰ هزار تاست.
حتي اگر ۲۰ هزار جذب هم داشته باشيم بازهم ۳۰ تا ۴۰ هزار پرستار بيکار مي مانند. ما سه سال است که درگير جذب ۲۰ هزار پرستاريم که ابتدا قرار بود ۲۰ هزار نيرو در سال جذب شوند و دوباره گفتند اين تعداد بايد ظرف ۲ سال جذب شوند.
بعد گفتند سالي ۱۰ هزار و اين رقم به ۹ هزار جذب تقليل يافت و در اقدامي حيرت برانگيز، اين آمار ۲۰ هزار نفري را به حدود ۴ هزار جذب کاهش داده اند در صورتي که تعداد زيادي پرستار هم بازنشسته مي شوند، اکنون ۴ سال است که وزارت بهداشت، هيچ پرستاري استخدام نکرده و اگر پرستاري هم جذب شده براي بيمارستان ها و تختهاي جديد بوده است.»
او تصريح مي کند، «معاون پرستاري به اين بهانه که در برخي از نقاط کشور ما بيمارستان هايي بدون پرستار وجود دارد، اقدام به تدوين آيين نامه براي جذب پرستاران خارجي کرده است، حال آنکه تنها يک بيمارستان در مرز ايرانشهر و جيرفت چنين شرايطي را دارد و تنها به ۵ يا ۶ پرستار نياز دارد، آيا براي اين تعداد انگشت شمار بايد دستورالعمل تهيه کرد؟ بي ترديد اهداف ديگري پشت سر اين ماجرا بوده است.
پرستاران ما از ايران به كانادا مي روند و هواي سرد و سختي هاياين منطقه را تحمل مي کنند، به خاطر اينکه وضعيت پرداختي آنجا مناسب است و ۳ تا ۴ هزار دلار مي پردازند. اگر در همين مناطق محروم که کمبود پرستار وجود دارد، به جاي حقوق ۵/۲ ميليوني، ۵ ميليون تومان بپردازند، پرستاران ما استقبال خواهند کرد.»
مطابق استانداردهاي جهاني، در کشورهاي اروپايي به تعداد جمعيت، پرستار رامي سنجند، به عبارت ديگر به ازاء هر هزار نفر جمعيت، حداقل ۱۰ پرستار دارند. شاهد مثال آن، بلژيک و سوئد است که به ترتيب داراي ۱۱ و۱۰ پرستارند و اين رقم در آمريکا ۹ نفر را شامل مي شود. معمولا ميانگين متوسط جهاني، ۶ پرستار و پايين ترين آن ۳ پرستار است. يعني اگر مردم ما بخواهند حداقل مراقبت را دريافت کنند،بايد به ازاء هر هزار نفر جمعيت، ۳ پرستار داشته باشيم که در حال حاضر اين ميزان، ۵/۱ است. «شريفي مقدم» بر اين مسئله اذعان مي کند که «اگر جمعيت پرستاري ما دو برابر شود، تازه مردم ما حداقل مراقبت را دريافت مي کنند.
کشورهايي مثل ارمنستان و گرجستان به ازاء هر هزار نفر جمعيت، ۸ پرستار دارند يعني داراي استاندارد متوسط جهاني هستند. به همين دليل مردم ما زيان مي بينند و معاونت پرستاري اگر مي خواهد دستورالعمل تهيه کند و به فکر تأمين نيروست، حداقل از همان جمعيت۲۰ هزار بيکاري استفاده کند که در انتظار شغلاند.
وقتي در يک بخش، با ۲۵ بيمار به جاي ۴ پرستار، ۲ پرستار مي گذارند، يعني فاجعه اتفاق افتاده، اين پرستار تا يک مدتي مي تواند حداکثر انرژي اش را بگذارد، بعد از مدتي مستهلک مي شود و حاصل آن مهاجرت نيرو است، يعني درست وقتي باتجربه مي شوند به دليل فشارکار مضاعف و ناکافي بودن حقوق و مزايا، به کشورهايي نظير دانمارک و آلمان مهاجرت مي کنند.
ناگفته نماند که کشورهاي حوزه خليج فارس، اروپا و کانادا و ژاپن به دليل نداشتن پرستار و براي اينکه شاخصه هايشان را در حد استاندارد نگه دارند، اقدام به جذب پرستار مي کنند. همان طور که اشاره داشتم در سوئد، به ازاء هر هزار نفر جمعيت، ۹ پرستار وجود دارد و تلاش مي کنند اين ميزان را به ۱۰ پرستار برسانند و از آنجايي که نيرويي براي جذب ندارند، با ارائه مشوق هاي لازم، از نيروهاي خارجي بهره مي برند.».رسالت