کد خبر: ۲۳۱۱۵۴
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۰ - ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۸ - 2019May 05
اگر مدام به دنبال راضی کردن دیگران باشید و بخواهید همه را خرسند نگه دارید، در نهایت خشنود کردن دیگران برای‌تان دردسر می‌شود و خودتان در نارضایتی و ناراحتی فرو خواهید رفت.
شفاآنلاین>اجتماعی>رفتارهای سمی، طیف بسیار گسترده‌ای دارند که در اینجا نمی‌توان درباره‌ همه‌ آنها صحبت کرد. اما ما فهرستی از عادات و رفتارهای نابودگری را که معمولا از آنها غافلیم و وقتی متوجهشان می‌شویم که دیگر خیلی دیر شده است، تهیه کرده‌ایم. پس با این مقاله همراه باشید تا با هم برخی از این رفتارهای سمی و راه‌های مقابله با آنها را مرور کنیم.

به گزارش شفاآنلاین،اینکه بخواهید به دیگران لطف و آنها را شاد کنید خیلی خوب و تحسین‌برانگیز است و همدلی و توجه شما را نشان می‌دهد، اما همان‌طور که می‌دانید حفظ تعادل<the balance> در رفتار و اعمال امری ضروری‌ است. 

بنابراین اگر مدام به دنبال راضی کردن دیگران باشید و بخواهید همه را خرسند نگه دارید، در نهایت خشنود کردن دیگران برای‌تان دردسر می‌شود و خودتان در نارضایتی و ناراحتی فرو خواهید رفت. 

اگر بیش از حد برای راضی نگه داشتن اطرافیانتان تلاش کنید فرصت محقق کردن نیازهای خود را از دست می‌دهید و اگر سخت در تلاش باشید که دیگران را خوشحال کنید، در حالی‌که خودتان آشکارا ناراضی هستید، روحتان تخریب خواهد شد.

 اگر همیشه مشغله‌ شاد کردن دیگران را داشته باشید و تمام تکاپوی‌تان در این مسیر باشد، پس چطور می‌خواهید بفهمید که چه چیزی خودتان را واقعا خوشحال می‌کند؟ اجازه ندهید ترس از طرد شدن یا شکست، مسیر واقعی زندگی‌تان را تغییر بدهد چون با این کار فقط خودتان را خواهید رنجاند. 

از همه مهم‌تر، کسانی که همیشه به دنبال راضی<Satisfied> کردن دیگران هستند مشکلات زیادی برای خود ایجاد می‌کنند، استرس دارند، احساس بی‌ارزشی می‌کنند و معمولا در روابط‌شان مورد اجحاف قرار می‌گیرند. شما سزاوار شاد بودن هستید، پس از ته دل شاد باشید.

عجیب نیست که خود را با کسانی که می‌شناسید مقایسه کنید چون مقایسه کردن جزئی از طبیعت بشر است، گرچه درست و منطقی نیست. اما در مورد آنهایی که هرگز ملاقات‌شان نکرده‌اید چطور؟ چطور ممکن است یک نفر خودش را با کسی مقایسه کند یا به کسی حسودی کند که هرگز با او برخورد نداشته است؟ در فضاهای مجازی دیگر عملا این امکان وجود ندارد که باطن و واقعیت زندگی دیگران را ببینیم. 

شما تنها آن چیزی را می‌بینید که جلوی لنز دوربین قرار گرفته است و از واقعیت پشت آن بی‌خبرید. باید باور کنید که شادی در دسترس همه است، از جمله شما! مقایسه‌‌ کردن خودتان با دیگران احساس ناامنی و نارضایتی با خود به همراه دارد.

این را هم باید بدانید که بیشتر اوقات تصاویری که می‌بینید ممکن است نمودی از کامل و بی‌عیب بودن باشد، اما شاید واقعیت چیزی بسیار متفاوت باشد. فراموش نکنید کسانی که در این تصاویر می‌بینید مانند شما انسان هستند و فراز و نشیب‌هایی در زندگی‌شان دارند. پس به جای اینکه با دیدن این عکس‌ها احساس ناامیدی و ضعف کنید، از همین چیزی که هستید خوشحال و شاد باشید.

متاسفانه در جامعه‌ امروز پرمشغله بودن معادل کارآمد بودن و موفقیت تلقی می‌شود، در حالی‌که ابدا این‌طور نیست! اینکه مشغول باشید می‌تواند صرفا به این خاطر باشد که نمی‌خواهید در نظر دیگران تنبل جلوه کنید و برچسب بیکار و بی‌خیال بودن به شما نخورد، یا اینکه نمی‌خواهید با واقعیت زندگی روبه‌رو شوید. 

هر دوی اینها ناخوشایند هستند و به مرور زمان وقتی ببینید این مشغول بودن شما ابدا به کارتان نیامده و ثمره‌ای نداشته است، رضایت و شادی خود را نابود شده خواهید دید. چون آدمی هستید پر از استرس و نارضایتی و از نظر روحی و جسمی بیمار! دست از ظاهرسازی یا سردرگمی در مشغله‌‌های مختلف بردارید و روی چیزی تمرکز کنید که در آن کارآمد هستید و ثمره‌ای برای‌تان دارد. از وقت‌تان خوب استفاده کنید، کارهایتان را اولویت‌بندی کنید و هر وقت احساس نیاز کردید به خودتان استراحت بدهید.

نگرانی ناسالم را از خود دور کنید

نگرانی می‌تواند نقش مهمی در زندگی ایفا کند و لزوما قرار نیست مخرب یا بی‌نتیجه باشد. نگرانی و دلواپسی می‌تواند انگیزه‌ای باشد برای رفتارهایی که منجر به سلامت بیشتر، موفقیت بیشتر و رسیدن به شرایط خوشایندتر می‌شوند.

وقتی صحبت از نگرانی و دلواپسی می‌شود، عملکرد آن کاملا روشن است، توجه ما را به سمت این واقعیت معطوف می‌کند که شاید لازم باشد برای آماده شدن یا پیشگیری، کاری بکنیم و به ما انگیزه می‌دهد که درموردش کاری بکنیم.این شرایط می‌تواند به انتخابهای مهمی منتهی شود؛ اگر شما نگران تصادف کردن باشید، کمربند ایمنی را می‌بندید. اگر نگران سرطان پوست باشید، ضد آفتاب می‌زنید. نگرانی، شما را به سمت رفتاری سوق می‌دهد که شاید دردسرساز باشد اما محافظت‌کننده است.

اگر نگران مصاحبه‌ شغلی که در پیش دارید باشید، زمان بیشتری صرف آماده کردن خودتان می‌کنید. نگرانی به شما می‌گوید که موقعیت جدی و خطرناکی در پیش است و این را در ذهن شما برجسته می‌کند تا کاری بکنید.اگر ما هرگز نگران آینده نباشیم، خودمان را در معرض خطر و ریسکی جدی قرار خواهیم داد. 

حتی زمانیکه شما کنترلی روی چیزی که قرار است روی بدهد ندارید، نگرانی می‌تواند به‌عنوان یک حائل یا دفاع هیجانی عمل کند. احساس نگرانی آنقدر ناخوشایند است که دست کم، هر اتفاقی که در نهایت روی بدهد، در مقایسه با آن احساس نگرانی، حس بهتری خواهد داشت.

به طور کلی،‌ به اندازه نگران‌بودن بهتر از اصلا نگران نبودن است. البته عمل کردن به این توصیه کمی سخت است. همه‌ی ما نگرانی را به‌طور طبیعی در وجود خود داریم، اما اینکه چقدر به آن وابسته‌ایم و عادت کرده‌ایم؛ به ژنتیک، والدین، نگرش فردی و پیرامون‌مان برمی‌گردد.درست است که نگرانی جنبه‌های مثبتی هم دارد اما اگر زیاد از حد باشد مشکل ساز خواهد شد. تقریبا 85‌درصد از چیزهایی که درموردشان نگرانیم هرگز روی نمی‌دهند.

اگر نگرانی و دلواپسی‌های شما زندگی‌تان را مختل کند، اگر نتوانید تمرکز کنید، اگر مدام نگران‌بودن شما در مورد جریان امور باعث شود امروز و فردا کنید، اگر نگرانیهای همیشگی شما خواب و استراحت را از شما بگیرد، اگر در مورد موضوعی همیشه و همیشه نگران باشید و نتوانید آن را از خود دور کنید، این نگرانی مخرب است و به هیچ‌دردتان نمی‌خورد.اگر قرار باشد از موقعیت‌هایی که در زندگی‌تان پیش می‌آید فاجعه سازی کنید و بدترین حالتهای ممکن را به ذهن بیاورید و همین باعث شود بیشتر مضطرب و ناامید شوید، نگرانی برای‌تان چه کارکرد مثبتی خواهد داشت؟

یک فهرست برای نگرانیهای‌تان داشته باشید. از خودتان بپرسید: اگر نتیجه آنچه روی داد منفی بود، آیا از الان آماده هستم؟ چه کار می‌توانم بکنم تا آماده شوم؟ آیا کاری می‌توانم بکنم که احتمال نتیجه‌ مثبت را بیشتر بکنم؟اگر از تمام این احتمالات خسته شدید، تمام کاری که می‌توانید بکنید این است که حواس خودتان را پرت کنید. در بدترین حالت که کاری از دست شما ساخته نیست تا اقدامی انجام دهید، باید صبر کنید تا آن نتیجه‌ بد بیاید و بگذرد. مغز ما ابهام را دوست ندارد و ترجیح می‌دهد همه چیز برایش شفاف باشد.

سعی کنید برای خودتان «دوره‌ نگرانی» تعیین کنید یا زمانهایی را مشخص کنید و فقط در همان زمانها به خودتان اجازه بدهید که مثلا 15 دقیقه نگران باشید. هر وقت احساس نگرانی‌تان شروع شد به خودتان بگویید: باید تا ده صبح صبر کنم و آن وقت اجازه دارم به نگرانی‌ام بپردازم. با این کار کنترل‌تان روی احساسات‌تان بیشتر شده و به خودتان آموزش می‌دهید که فقط در زمانهای خاصی نگران باشید.آرمان 
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: