اما چقدر حضور هنرمندان در این پرونده ها تاثیر گذار است و آیا همیشه حضور ورزشکاران وهنرمندان می تواند مفید باشد یا اینکه برعکس گاهی مجرم را به دردسر می اندازد؟ رسانه ها در این میان چه نقشی دارند و با انتشار اخبار یک پرونده چه تاثیری در روند بررسی آن دارند؟
در همین زمینه میزگردی را با حضور عبدالصمد خرمشاهی وکیل دادگستری، شارمین میمندی نژاد موسس جمعیت امام علی و بهاره رهنما بازیگر برگزار کردیم. حاضران در این میزگرد یک عقیده مشترک داشتند، برخی از این تلاش ها البته به وخیم تر شدن اوضاع یک پرونده و عدم بخشش محکومان منجر می شود.
مشروح این میزگرد را می خوانید:
مدتی است که حضور هنرمندان و ورزشکاران در فعالیتهای مدنی
پررنگ شده است. این حضور به نظر شما چه تاثیری در روند پرونده ها می گذارد؟
خرمشاهی: سابقه من در
این چندین سال نشان می دهد برای برخی پرونده ها که افراد خیر و هنرمند
حاضر به کمک می شوند، فی نفسه خوب است، چون کار انسانی و خداپسندانه انجام
می دهند. اما زمانی مشکل ایجاد شود که هدف از کمک به فرد آسیب دیده نرده
بانی برای افراد باشد، حالا فرق نمی کند این شخصیت حقیقی یا حقوقی باشد .
حدود 17 سال پیش که پرونده افسانه نوروزی مطرح شد پدر مقتول تقاضای وکیل
کرد و خیلی از قضات اعلام آمادگی کردند، مدیر روزنامه ایران آن روزها به
فراست متوجه شد که ممکن است برخی قضات دفاع از او را نردبان ترقی خود کنند و
او ابزار شود، بنابراین گفت ما وکلایی را به این خانواده معرفی می کنیم که
تعرفه نگیرند، این اولین جرقه ای بود که در این کار زده شد.دمن در این 20
سال با افراد متعددی مواجه شدم، کسانی که قصد کمک دارند کاملا مشخص است و
کسانی که می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند هم معلوم هستند. بنابراین
هم می تواند مطلوب باشد هم نه. مثلا یکی از پرونده هایی که این حمایت ها
اثر معکوس داشت پرونده دلارا دارابی است. در داخل و خارج این پرونده خیلی
سر وصدا کرد و حتی باعث رقابت دو طیف سیاسی شد. اما مجموعه این رقابتها
باعث شد تا به ضرر او تمام شود.
میمندی نژاد: این خیلی خوب است که تمام افراد
اجتماع در مورد مسائل اجتماعی احساس وظیفه می کنند و به عبارت دیگر مسئولیت
اجتماعی برای خود تعریف می کنند. اما این حضور باید به جا، به موقع و
منطبق با نیازها باشد. برای مثال گاه دیده شده که هنرمندی برای رضایت گرفتن
به خانه فردی رفته است و آن فرد اصلا اهل هنر نبوده و او را نمی شناسد.
اولیاء دم به شدت حساس هستند، عزیزشان را دست داده اند و به دنبال انتقام
اند، بنابراین هر حرکت غلط که باعث جریحه دار شدن بیشتر آنها شود، کمکی به
حل مسئله نمی کند. این حرکت غلط مهم نیست که از طرف چه کسی انجام شود. پس
باید ابتدا دید خانواده اولیاء دم چه نیازی برای تسکین یافتن دارد و این
نیاز چگونه و به دست چه کسانی قابل انجام است. من مثالی برای شما می زنم،
در یکی از پرونده ها شاهد بودم که خانواده مقتول، وقتی دید دهها هنرمند
برای گرفتن رضایت رفته اند، تصور کرد همه از قاتل حمایت می کنند و او
تنهاست. برای جبران این حس، حکم را اجرا کرد. در مواردی هم حضور هنرمندی
بسیار موثر بوده و باعث بخشش شده است. در بعضی موارد اولیای دم اگر قصد
رضایت داشته باشد خواسته خود را مطرح می کند مثلا برخی دیه، برخی سفر حج و
برخی حضور هنرمندان را می خواهند که باید به آنها هم حق داد. در برخی
پرونده ها هم که رضایت می گیریم تا مدتها خواسته خانواده مقتول ادامه دارد.
اما گاه فردی با هر نوع حرکت و هر اقدامی راضی نمی شود و حکم را اجرا می
کند.
رهنما: متاسفانه موجی که الان
علیه حضور هنرمندان در فعالیتهای مدنی راه افتاده به نظر من یک موج حسادت
گرایانه است. چند سال پیش با آقای کیارستمی صحبت می کردم، ایشان درباره
مطالبی که علیه شان گفته می شد گفتند که در ایران حرفه اول همه مردم حسادت
است. من آن زمان تصور کردم که مزاح است اما الان کاملا آن را درک می کنم.
در این فعالیتهای مدنی استاد مشایخی، کیانیان و بسیاری از بزرگان هنر حضور
دارند که کلی مشغله دارند، چه نیازی دارند که با ورود به یک پرونده معروف
شوند یا خودشان را مطرح کنند؟ بنابراین کار آنها جنبه دلی است و برای
ارتباط با مردم این کار را انجام می دهند. در مورد پرونده ریحانه، خانواده
اولیای دم مقداری نسبت به بخشش گارد دارند اما هیچ گاه به کسی بی احترامی
نکردند. متاسفانه برخی روزنامه ها عنوان کردند که خانواده اولیای دم از
هنرمندان ناراحت هستند درحالیکه خودشان این نگاه را ندارند.به هرحال آنها
هم در این قضیه آسیب دیدند و باید برای حریم خصوصی آنها هم احترام قائل
بود. وقتی من و آقای کیانیان با این خانواده صحبت کردیم برای ما دلیل
خشمشان را توضیح دادند و ما کاملا به آنها حق می دهیم.
آقای خرمشاهی این قانونی است که خانواده مقتول بعد از رضایت هم خواسته خود را مطرح کنند؟
خرمشاهی: در
پرونده یا رضایت هست یا نیست، ما رضایت مشروط نداریم.گاهی خانواده اولیای
دم خواسته ای را مطرح می کند که شدنی نیست و همین یعنی عدم رضایت، چون سنگ
بزرگ نشانه نزدن است. مثلا 4 میلیارد تومان برای رضایت می خواهد که این
نشان می دهد قصد همکاری و رضایت دادن ندارد. اما اگر خواسته او تامین شد
باید رضایت بدهد. من یک پرونده داشتم که خانواده اولیای دم چندین شرط را
اعلام کرد و گفت اگر اجرا شود رضایت می دهد، خانواده مقتول هم تمام این
کارها را کرد، اما نهایتا رضایت ندادند که این خلاف اصول و اخلاق است.
میمندی نژاد: همانطور که آقای دکتر گفتند، قانونا این امکان وجود ندارد، اما وقتی شما پا در میانی می کنی و برای رضایت گرفتن ضامن می شوی، اخلاقا مسئولی. مثلا در خوزستان برای رضایت گرفتن رفتیم، اولیای دم گفتند به شرطی که خانه ، شهر و فامیل خود را تغییر دهد می بخشم. بعد از رضایت هم از ما می خواست که در شهر اعلام کنیم قاتل اعدام شده و درخواست های مالی دیگری داشت. این یک نکته است که در برخی روستا ها و شهرهای کوچک، اولیای دم با وجود میل باطنی خود قصاص می کنند، چون هم شهریان و هم ولایتی ها این نکته را به آنها تلقین می کنند که اگر قصاص نکنند، خون عزیزشان پایمال شده و آنها آدمهای ترسویی محسوب می شوند . گاهی کسی را که قصاص می کند تشویق می کنند. پس در این زمینه باید چاره اندیشی فرهنگی شود و البته مطمئنا این موج بخشش بی تاثیر نیست.
شما حضور هنرمندان را در چه زمانهایی مفید می دانید؟
میمندی نژاد:
هنرمندان در تاثیرگذاری بر روی افکار عمومی بسیار موثر هستند. وقتی در
مورد مسئله ای اظهار نظر می کنند یا حضور می یابند، همه به نوعی درگیر
مسئله می شوند. برای جمع آوری حق الرضایت حضور هنرمندان بسیار موثر است.همه
هنرمندان و فعالان می توانند حضور داشته باشند اما در گرفتن رضایت باید
دقت بیشتری به خرج داد و دید آیا مخاطب از حضور فلان فوتبالیست یا چهره
هنری در منزل خود راضی و خوشحال خواهد شد یا احساس می کند که چرا همه قاتل
را می بینند و هیچ کس توجهی به من که عزیزم را از دست داده ام ندارد. بهتر
است در این جا در خط مقدم، مددکار اجتماعی یا روانشناس باشد که با شناخت
روحیات افراد آسیب دیده و نیازهای آنها، خواسته آنها را برطرف کند. اما
لزوما نباید فکر کنیم که هنرمندان باعث می شوند خانواده داغدار آرام شود و
رضایت دهد. من فکر می کنم هنرمند واقعی که دارای احساسات و عواطف ناب باشد
از این منظر که می تواند به راحتی خود را جای فرد داغ دیده بگذارد و شرایط
او را درک کند، به او حق بدهد که خشمگین باشد و او را در فرو نشاندن خشمش
کمک کند. گاهی هم ممکن است حضور یک روحانی بیشتر کمک کند تا هنرمند.
بنابراین در مقوله گرفتن بخشش، باید کارشناسی خاص شود و بی گدار به آب
نزنیم. مثلا در یک مورد اولیای دم می گفت اگر آقای شجریان یک ربنا در تلفن
بگوید من می بخشم. خواسته ها متفاوت است و باید درست عمل کرد. باید
فیلمهایی ساخته شود که فرهنگ بخشش در جامعه ما جا بیفتد.
رهنما: من به عنوان سفیر انجمن حمایت از حقوق
کودکان در مورد اعدام کودکان زیر 18 سال که در تمام کشورهای مسلمان مطرح
است فعالیت می کنم. من خودم حقوق خواندم و در این زمینه آگاهی کامل دارم که
هم فرد مجرم و هم اولیا دم یکسری حق و حقوقی دارند اما در مورد کودکانی که
زیر 18 سال جرم یا قتلی را انجام می دهند باید تا حدی قوانین را اصلاح
کرد. هنرمندان بیشتر در این موارد بسیار فعالیت می کنند.
چرا خانواده ها کمتر تمایل به بخشش دارند؟
میمندی نژاد:
ما در اسلام موضوع قصاص و بخشش را داریم، اما گاهی اولیای دم اصلا بخشش را
قبول ندارند. جامعه ما متاسفانه به سمت خشونت پیش می رود، معمولا وجه بخشش
بسیار ضعیف است. ما از هر خانواده ای بخشش گرفتیم الان خوشحال نیست، چون
مثلا می بیند که شخص قاتل ازدواج کرده و راحت زندگی می کند و همین او را
ناراحت می کند. یعنی همه زندگی قاتل را با زندگی نداشته مقتول مقایسه می
کنند و همین او را پشیمان می کند. جالب اینجاست که در خیلی موارد اولیای دم
قصد قصاص ندارند اما وقتی متوجه می شوند خانواده قاتل آرام و راحت زندگی
می کنند، حکم را اجرا می کنند. بنابراین خشونت در جامعه ما نهادینه شده
است. متاسفانه بعضی از اولیای دم هم برای گرفتن چوبه دار با هم رقابت می
کنند تا زودتر قصاص را انجام دهند. یعنی حس انتقام قوی است و باید روی این
موضوع کار کرد تا موج بخشش در جامعه شکل گیرد. البته خلا قانونی هم بسیار
مهم است؛ یعنی ما در قانون دو وجه بیشتر نداریم، قصاص یا بخشش. اگرچه تا
صدور و اجرای حکم چند سال فاصله می افتد و در این چند سال قاتل، در زندان و
در شرایط کابوس اعدام به سر می برد، اما با بخشش، دیگر مجازاتی برای او
نیست و آزاد می شود و به جامعه بر می گردد. این دلیل بسیاری از رضایت ندادن
هاست. یعنی وقتی اولیا دم از خون مقتول گذشت، جامعه هیچ حقی ندارد و این
برای برخی از اولیای دم در قبال جامعه مسئولیت ایجاد می کند. مطمئن باشید
اگر اولیاء دم این را می دانستند که با بخشش آنها، قاتل بلافاصله آزاد
نخواهد شد، بلکه تنبیه و تادیب او ادامه خواهد داشت، بسیاری از آنان از
قصاص صرف نظر می کردند. متاسفانه بعضی افراد اگر به جامعه برگردند، عنصر
مفید و موثری برای جامعه نیستند و امنیت عمومی را تهدید می کنند. به نظر من
قانون باید اصلاح شود و جامعه را هم به عنوان صاحب حق مد نظر قرار دهد تا
شاهد اعدام های کمتری باشیم. در مواردی دیده شده فردی که به اتفاق در صحنه
قتل درگیر و حرکتش منجر به قتل شده ، در زندان همه از اخلاق و رفتار او
راضی هستند چون ذاتا آدم شروری نیست.
به نظر شما می توان بدون تغییر در قانون و تنها با گسترش فرهنگ بخشش، محکومان به اعدام را نجات داد؟
خرمشاهی: بعید
است که در قانون بازنگری شود و به نظر من، ما مشکلی از لحاظ قانونی
نداریم. به هر حال بر اساس حکم اسلام، قصاص حق اولیای دم است و در قرآن هم
آمده است که این حق اولیای دم است که مجرم، قصاص شود. در قرآن همچنین بر
اهمیت بخشش هم تاکید شده است. خداوند در قرآن فرموده است که اگر محکوم را
ببخشید، ما این عفو را کفاره گناهان شما قرار می دهیم. بنابر این موضوع
بازنگری در قانون قصاص منتفی است. اما باید این سوی قضیه یعنی بخشش محکومان
را مورد توجه قرار دهیم.باید به اشکال مختلف، بخشش را تبلیغ کرد. باید
کاری کرد که فرهنگ خشونت و انتقام گیری از جامعه حذف شود. دراین میان،
رسانه ها ،افکار عمومی و هنرمندان ابزاری هستند که می توان هم خوب استفاده
کرد و هم بد. نمی توان در این باره حکم کلی داد مثل چاقو هم که می تواند
ابزاری برای قتل باشد و هم برای پوست کندن میوه. اما رسانه ها باید توجه
داشته باشند رعایت اخلاق رسانه ای و حرفه ای مهم است. نباید از یک قاتل یا
مقتول بت درست کنند .مطبوعات اگر در چارچوب قوانین عمل کنند، می توانند
درانتقال اخبار پرونده ها کمک کنند و این در روند بررسی پرونده تاثیر خوبی
دارد.
رهنما: باید روی پرونده ها بررسی روان شناسی شود که چرا فرد این جنایت را انجام داده اما در ایران کمتر این فرصت داده می شود. مثلا خفاش شب یا بیجه در کودکی دچار آسیب شده بودند و یک خشم فرو خورده داشتند. پس می توان به این افراد آسیب دیده کمک کرد اما حق خانواده اولیای دم را هم باید در نظر گرفت. ما به به تمام احکام و قوانینی که داریم احترام می گذاریم. خانواده ها هم باید بدانند که در قرآن و دین ما به موضوع قصاص هم اشاره شده است. یعنی هرجایی که در قرآن به موضوع قصاص اشاره شده چند آیه قبل یا بعد، موضوع بخشش هم اعلام شده است.
در یکی دو ماه گذشته یک جریانی از بخشش ها اتفاق افتاده و
به نظر می رسد که این فرهنگ در حال نهادینه شدن است. حتی ما موردی داشتیم
که 3 دقیقه بعد از اعدام ولی دم او را بخشید.
خرمشاهی: با
توجه به اطلاعاتی که من از پرونده ها دارم باید بگویم بخش بزرگی از مصالحه
هایی که در جریان اجرای احکام قصاص روی می دهد، در برابر پرداخت مبالغ
کلانی از سوی خانواده های متهمان است. مبالغ گزافی که گاه حتی به ارقام
میلیاردی هم می رسد. در واقع باید گفت در این روند، بخشش محکومان به نوعی
"معامله" تبدیل شده است. در این شرایط دیگر حرف زدن از گذشت و ایثار بی
معناست. متاسفانه در چند پرونده ای که بنده وکالت آن را بر عهده دارم،
اولیای دم مبالغ هنگفتی را مطالبه کرده اند که تهیه آن برای خانواده قاتل
بسیار دشوار است. این درست که اولیای دم، از لحاظ قانونی اجازه دارند هر
مبلغی را برای مصالحه طلب کنند، اما باید این نکته را هم در نظر داشت که
خانواده های محکومان هم، پس از توقف حکم برای پرداخت این مبالغ هنگفت،
دچار زحمت فراوانی می شوند. بنابراین آن فرهنگ دیرینه مقابل به مثل، چندان
تغییری نیافته است. تنها تحولی که می توان از آن سخن گفت تبدیل اخلاق بخشش و
گذشت به "سوداگری" و "تجارت" است. باید به سمتی حرکت کنیم که نجات جان
محکومان به قصاص، به رفتاری بی چشم داشت تبدیل شود. گاهی هم خانواده مقتول،
هنگام طلب پول، شرط می کند که به هیچ وجه این خواسته در رسانه ها مطرح
نشود. رسانه ها آئینه تمام نمای واقعیت های جامعه هستند. ما نمی توانیم
خود را فریب دهیم. اما آنچه در برخی رسانه ها مطرح می شود با واقعیت زمین
تا آسمان فاصله دارد. کمتر خانوادهای بوده است که هیچ پولی را در مقابل
بخشش محکومان، مطالبه نکند.
رهنما: متاسفانه الان یک بازار سیاه در مورد دیه
یا همان حق الرضایه راه افتاده است که شاید به خاطر مشکلات اقتصادی
خانواده ها باشد. بعضی خانواده ها برای بخشش دیه های بالای 150 میلیون
تومان را درخواست می کنند و این اصلا درست نیست. گاهی هم اجرای احکام حکم
400 میلیون تومان را اعلام می کند که به خاظر فشار خانواده مقتول است، اما
نباید این بورس شود. ما روی این موضوع فعالیت می کنیم که دیه واقعی از
خانواده های محکومان گرفته شود. حتی بیانه ای در این باره تهیه کرده ایم و
من سعی می کنم که این بیانیه را به امضای تمام هنرمندان برسانم. هیچ
هنرمندی نباید وارد موضوع جمع آوری دیه بالای 150 میلیون تومان شود. اگر
گلریزان یا فروش فیلم است برای همان مبلغ حق الرضایه واقعی باشد. ما تصمیم
داریم در انجمن حمایت از حقوق کودکان این موضوع را پیگیری کنیم، البته
ممکن است جان چند نفر با دیه بالاتر نجات پیدا کند& اما ما این کار را
نمی کنیم تا این موضوع جا بیفتد.
میمندی نژاد: متاسفانه همانطور که خانم رهنما
گفتند خانواده ها رقمهای بالایی طلب می کنند که اصلا این درست نیست.البته
گرفتن دیه حق خانواده اولیا دم است اما باید فرهنگ سازی کرد تا در این
زمینه خواسته ها معقول باشد.
در مورد پرونده ریحانه جباری یک فضای عاطفی و سیاسی ایجاد
شد. قاضی اول پرونده اطلاعاتی داد که جدید بود. الان روند پرونده به گونه
ای شد که آبروی هر دو طرف رفته است. این به پرونده آسیب می رساند؟
میمندی نژاد: اینکه
قاضی اطلاعات پرونده را اعلام کرد کاملا اشتباه است، چون قاضی محرم اسرار
است و نباید اصرار زندانی را بگوید به خصوص که به دلیل همین مسائل در
پرونده، دادگاه علنی نبوده است. متاسفانه رسانه ها هم این موضوع را
دستاویز جنجال در این پرونده کردند. فعالیتهای زرد از زمان اصغر قاتل شروع
شد و از آن زمان ادامه داد. مثلا در مورد غلامرضا خوشرو (خفاش شب) می گفتند
که 5 زبان زنده را بلد است. دهها مجله در زمان او به دنیا آمدند و بعد از
اعدام او دیگر منتشر نشد. پرونده شهلا جاهد تا مدتها نقل محافل رسانه ای
بود و الان نباید اجازه دهیم موضوع ریحانه به آن نقطه برسد، نباید آبروی
کسی را برد.
خرمشاهی: تا یک جایی خوب است که پرونده رسانه ای
شود، چون در روند رسیدگی به آن تاثیر مثبت دارد اما نباید اجازه داد که
خیلی موج ایجاد شود. وکیل حدود 90 درصد پرونده های جنجالی من بودم. بخشی از
این جنجالها نتیجه معکوس می دهد. وقتی یک پرونده رسانه ای شد دیگر ما نمی
توانیم حد و حدود آن را مشخص کنیم ، یعنی ما نمی توانیم چارچوب مشخص کنیم
که افکار عمومی چگونه دخالت کنند. در مورد پرونده ریحانه جباری، متاسفانه
الان این پرونده یک وسیله و ابزار شده و همه می خواهند از آن استفاده کنند.
حتی برخی وکلا قصد دارند از این موج به نفع خودشان استفاده کنند. یعنی از
دست من خارج شده است. باید هدف وکیل، دفاع از موکلش در چارچوب قانون باشد
نه اینکه در مورد عادلانه یا غیرعادلانه بودن حکم با رسانه ها صحبت کند.
چون به این نظرم باید این موضوع را در قالب لایحه به دیوان عدالت کشوری و
دادگاه تجدید نظر داد. نباید در مورد ماهیت پرونده چیزی گفت و تنها باید
کلیات را مطرح کرد. این درسی برای وکلا است که نباید در مورد حکم صحبت
کنند، چون اگر اعتراضی است باید به مراجع قضایی مراجعه کنند. جالب است در
طول روند بررسی پرونده خود افکار عمومی هم شناختهایی پیدا می کنند، مثلا در
مورد پرونده شهلا جاهد، روزهای اول همه علیه او بودند اما 8 سال بعد
افکار عمومی از او حمایت کردند. بنابراین روند اطلاع رسانی بسیار مهم است.
برداشتی هم که برخی از سازمانها و تشکیلات در خارج از کشور می کنند و یک
پرونده را به حکومت و نظام ارتباط می دهند کار اشتباهی است. قصاص حکم شخصی
یک فرد است واگر دادگاه حکمی صادر می کند بابت جرم، باید اجرا شود. بر
مبنای همان حقوق بشر که آنها به آن استناد می کنند قصاص حق شخصی فرد است.به
هرحال خانواده مقتول هم حقی دارد و حقوق او هم باید رعایت شود.
شما پرونده ای داشتید که دخالت رسانه ها یه ضرر مجرم تمام شود؟
خرمشاهی: زمانی
که پرونده دلارا دارابی را قبول کردم به پدر و مادر او گفتم که این موضوع
در رسانه ها بازتاب پیدا می کند وآنها هم قبول کردند. من تا یک مقداری
موافق این بازتاب بودم چون فکر می کردم پرونده نواقصی دارد و باید برطرف
شود که همین هم شد. بازتابهای اولیه باعث شد تا دادگاه علنی برای او تشکیل
شود. تا این حد خوب بود، اما بعد که هنرمندان وارد شدند و یکسری به سمت
اولیای دم و یکسری به سمت دلارا آمدند، این موج مثل گوله برفی شد که تبدیل
به بهمن شد و کسی نتوانست جلوی آن را بگیرد. من نگران بودم اتفاق بدی
بیفتد که همینطور هم شد.
یعنی اگر این اتفاقات رسانه ای نمی افتاد امکان داشت دلارا اعدام نشود؟
خرمشاهی:
به نظرم حمایتهای اولیه کافی بود و نباید بیش از این دخالت می کردند.
پرونده او ابزار سیاسی شد و کار را خراب کرد. من فکر نمی کنم این پرونده ها
ابزار خوبی برای شعار دادن و مخالف خوانی ها باشد. چون مشخص نیست که در
این پرونده ها چه می گذرد. وقتی یک پرونده مختومه اعلام می شود یعنی تمام
مراحل قانونی خود را طی کرده است. من نمی خواهم بگویم مطلق این دخالتها خوب
است یا بد. مثلا پرونده افسانه نوروزی بازتاب پیدا کرد و حتی به گوش آقای
شاهرودی رسید، ایشان رسیدگی کردند و منجر به آزادی او شد. بنابراین بستگی
دارد که چگونه از این ابزار استفاده شود.
از طرفی برخی از رسانه ها هم عنوان می کنند که حضور هنرمندان در این فعالیتها بیشتر تبلیغ برای خودشان است؟
رهنما:
متاسفانه اینکه برخی رسانه ها عنوان می کنند که هنرمندان برای معروف شدن
این فعالیتهای مدنی را انجام می دهند اصلا درست نیست. در کدامیک از این
برنامه ها هنرمند درجه دو و سه بودند؟ اساتیدی مانند آقای کیانیان، خانم
بنی اعتماد حضور دارند که در سینمای ایران حرف اول را می زنند و شاید در
جمع آنها سطح من پایینتر از همه باشد. ما در انجمن حمایت از حقوق کودکان
بیشتر در مورد جوانان، کودکان کار می کنیم. البته ما در انجمن پی گیری می
کنیم که حضور هنرمندان نظامند و قانونمند باشد و همه با هم کار کنند.ما هم
از قوه قضاییه و مراجع قضایی درخواست داریم که تشکلی از کارشناسان و
روانشناسان تشکیل شود تا آنها بررسی کنند که در یک پرونده چگونه باید وارد
عمل شد، چون همانطور که دوستان گفتند گاهی حضور ما می تواند مشکل ساز شود.
در این تشکل روان شناس و وکیل و هنرمندان و ورزشکاران می توانند عضو باشند و
به طور هماهنگ با هم کار کنند. اصولا ما در پروندهایی وارد می شویم که قوه
قضاییه آن را به ما می دهد چون امکان می دهد راه صلح و سازش باشد. شما اگر
بررسی کنید متوجه می شوید که هیچ کس وارد پرونده هایی که مجرم چندین فقره
محکومیت دارد نمی شود.
اما مثلا در مورد خود پرونده ریحانه جباری اعلام شد که حضور هنرمندان این خانواده را ناراحت کرد.
رهنما: اصلا آنها از حضور ما ناراحت نیستند و این را رسانه ها اعلام کردند. آنها کاملا با احترام با ما برخورد کردند. ما در جلسه ای که با اولیای دم پرونده ریحانه داشتیم، فرد دیگری هم بود که گویا برادرش را با ضربات چاقو شبانه کشته بودند، او آنقدر تحت تاثیر حرف های ما قرار گرفته بود که قاتل برادرش را بخشید. بنابراین نباید این موج علیه هنرمندان باشد که بگویند برای معروفیت این کار را انجام می دهند. خود هنرمندان هم به این موضوع حساس هستند. من با دو سه هنرمند تماس گرفتم تا برای یک گلریزان باشند، گفتند ما کمکمان را می کنیم، اما نمی یاییم، چون ممکن است تصور شود برای معروف شدن حاضر شدیم. حتی ما یک شماره حساب جدا برای این کارها داریم تا این شبه ایجاد نشود که کسی حساب شخصی دارد. در این برخی از این مراسم خانواده شهدا هم خیلی به ما کمک کردند و این خیلی خوب است. من خوشحالم که همسران شهدای ما در این فعالیتها هستند، چون حضور آنها بیشتر از ما تاثیر می گذارد. من به عنوان یک زن حقوق دان از قوه قضاییه تقاضا دارم اگر حضور ما را در چنین پرونده هایی ضروری می دانند به این کار نظم بدهند
خبرآنلاین