رسانهها را در یک تقسیمبندی کلاسیک میتوان به سه دسته رسانههای دیداری و شنیداری، مکتوب و رسانههای اجتماعی تقسیم کرد. هم رسانههای دیداری و شنیداری و هم رسانههای مکتوب به طور مشخص رسانههایی یکسویه هستند که فقط پیام تولید شده از سوی رسانه نگارهای حرفهای را به سمع و نظر مخاطبانشان میرسانند
شفاآنلاین>سلامت> حادثه سیل دو هفته اول آغازین سال 98 در استانهای مختلف ایران، برای چندمین بار طی یک دهه اخیر ثابت کرد که رسانههای اجتماعی جای رسانههای ارتباط جمعی را در فرآیند اطلاعرسانی گرفتهاند. پیشتر در رویدادهای سیاسی و اقتصادی، نقش برجسته شبکهها و رسانههای اجتماعی مشخص شده بود به طوری که بسیاری از سیاستگذاریهای کلان درباره این شبکهها و رسانهها ناشی از نقشی بود که برای آنها تصور میشد.رسانهها را در یک تقسیمبندی کلاسیک میتوان به سه دسته رسانههای دیداری و شنیداری، مکتوب و رسانههای اجتماعی تقسیم کرد. هم رسانههای دیداری و شنیداری و هم رسانههای مکتوب به طور مشخص رسانههایی یکسویه هستند که فقط پیام تولید شده از سوی رسانه نگارهای حرفهای را به سمع و نظر مخاطبانشان میرسانند. برای دسترسی به این رسانهها باید ابزاری بهنام رادیو و تلویزیون داشت که مستلزم امکاناتی مانند برق، دستگاه رادیو یا تلویزیون(در خوش بینانهترین حالت؛ رادیوی خودرو) است.
رسانههای مکتوب نیز الزامات خاص خود را دارند و هر مخاطبی به آن دسترسی ندارد ضمن اینکه در ایران رسانههای مکتوب از میزان نفوذ و تیراژ پایینی برخوردارند اما رسانههای فضای مجازی و به طور مشخص رسانههای اجتماعی(social) و پلتفرمهایی که همزمان چند رسانه و ابزار هستند از طریق موبایل که ضریب نفوذ بالایی دارد و خطوط مخابراتی قابل دسترس هستند.
در حوادث سیل اخیر که هنوز هم برخی استانهای جنوبی و غربی و شمالی کشور با آن دست و پنجه نرم میکنند، بازیگر رسانهای نقش اول، رسانههای اجتماعی مبتنی بر موبایل بودند.
تقریباً هر آنچه در حافظهتان از سیل مذکور به یاد میآورید و تصاویر انبوهی که مردم منتشر میکردند به وسیله مردم ثبت و ضبط و منتشر شده بود. این تصاویر و خبرها ممکن است خام و ادیت نشده به نظر برسد اما بکر و تکان دهنده و دست اول و دست نخورده بود.
حتی رادیو و تلویزیون ایران نیز به رغم مقاومت تاریخی خود برای استفاده از تصاویر ارسالی روی رسانههای اجتماعی، در میانه راه ناگزیر از انتشار این تصاویر روی گزارشهای روزانه خود شد.
شبکههای اجتماعی(Social Networks) امکان تبادل دوسویه اطلاعات میان مردم دارند و به همین دلیل علاوه بر اطلاعرسانی از پایین به بالا، گاهی این شبکهها نقش استمداد برای امداد و نجات را برای مردم نیز بازی میکردند.
از عجایب زمانه ما این است که به رغم اینکه گزارشهای رسمی نشان میدهد که تلگرام همچنان رسانه اول مورد استفاده ایرانیهاست و حتی میزان مراجعه و مصرف پهنای باند تلگرام در ایران نسبت به قبل از فیلترینگ تغییری نکرده، باز هم این رسانه فیلتر است.
هم تلگرام و هم توئیتر رسانههای اجتماعی مؤثری در اطلاعرسانی سیل اخیر بودند و عجیب اینکه حتی مسئولان عالی رتبه کشوری نیز از طریق همین رسانههای اجتماعی فیلتر شده به مردم اطلاعرسانی میکنند.
در مورد مطبوعات ایران و نقش آنها در این بحران نیز باید گفت این چندمین بار است که رسانههای مکتوب ایران در بحبوحه حوادث و رویدادهای مهم داخلی یا بینالمللی در حالت تعطیلی به سر برده و از قافله اطلاعرسانی عقب ماندهاند. درست در همان دو هفتهای که کشور از شمال تا جنوب درگیر سیلی مرگبار شده بود، مطبوعات ایران به طور دستجمعی به خواب و تعطیلی رفته بودند و شاید به تعداد انگشتان یک دست، خبرنگار مطبوعاتی در استانهای درگیر سیل حضور داشت، آن هم خبرنگارانی که نه برای مأموریت بلکه احتمالاً برای دیدار از موطن خود عازم شهرستانهای مختلف شده بودند.
در یک جمعبندی باید گفت سیل اخیر، نقش رسانههای اجتماعی در اطلاعرسانی بحران نقش اول و رسانههای دیداری و شنیداری در رتبه دوم قرار داشتند و مطبوعات کشور نیز با نتیجه صفر، میدان را به دیگر رسانهها واگذار کرده بودند.
اما واقعیت تأسف بار نیز این است که رسانه نگارهای ایرانی نیز به طور کامل و دقیق، فوت و فنها و تکنیکهای رسانه نگاری در بحران را نمیدانند. نقش رسانه در بحران، دمیدن در آتش خشم و نفرت و تحریک احساسات عمومی نیست. رسانه در بحران باید نقش امیدبخش، زندگی بخش و آرامش بخش داشته باشد. شاید لازم باشد یکبار بهطور کامل همه رسانههای ایران دورههای آموزشی استاندارد رسانه نگاری در بحران را فراگیرند و از آن مهمتر آموزش عمومی برای رسانه نگاری شهروندی در کشور است، چرا که هر شهروندی با داشتن یک موبایل و دسترسی به یک رسانه اجتماعی، خود یک خبرنگار است. حمید ضیایی پرور مدیر کل دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی