جوامع جهان سوم به دلیل عدم تمایل به امرِ سخت اندیشیدن ترجیح می دهند فکر کردن را به دیگری بسپارند برای همین همواره سعی میکنند در بهترین حالت از خوانش و پذیرش امری تایید شده توسط ساختار حاکم بهره ببرند
شفا آنلاین>اجتماعی>امر ترجمه یک امر فنی و تخصصی است که باید شخص هم به زبان مبدا اشراف کامل داشته باشد هم به زبان مقصد، اما به طور کلی ترجمه برای جوامع فاقد تفکر امری مهم است. در کشورهای جهان اول هیچ گاه نام مترجم در کنار نام نویسنده قرار نمی گیرد.
اما در ایران همواره نام مترجم در کنار نام نویسنده بسیار مهم است. یک اثر را نویسنده با عرق ریزی روح پدید می آورد برای همین باید نام کتاب و صاحب اثر روی جلد باشد اما حضور نام مترجم در کنار نویسنده های بزرگ جهان نشان دهنده اهمیت مترجم در یک
جامعه جهان سوم است.
جوامع جهان سوم به دلیل عدم تمایل به امرِ سخت اندیشیدن ترجیح می دهند فکر کردن را به دیگری بسپارند برای همین همواره سعی میکنند در بهترین حالت از خوانش و پذیرش امری تایید شده توسط ساختار حاکم بهره ببرند. در سیستمهای بسته، جامعه به دلیل آموزشهای نادرست و بی تفاوتی نسبت به امر آگاهی نیازی به داشتن ارتباط با جهان اطراف نمی بیند برای همین از منابعی که از درون سیستم تایید و منتشر می شوند، استفاده می کنند.در این شرایط مترجمان مانند حلقه اتصال جامعه به جهان بیرون تبدیل به بخش مهمی برای تولید فکر میشوند. جامعه در عدم نیاز به فکر کردن از این حلقه اتصال بیشتر از همیشه استفاده میکند و این گروه به مرور جایی میان روشنفکران برای خود متصور می شود.
در جامعه ایرانی به دلیل ساختار فکری و زیستمانی، عاشق فردیتهای قدرتمند از خانواده تا جامعه است. در عرصه فرهنگ نیز این رفتار به پدید آوردن دیکتاتورهايی منجر میشود که هرکدام برای خود صاحب دار و دسته و مرام و مسلکی شده اند و جامعه هر بار با مرده باد و زندهباد به استقبال آنها میرود. چندی پیش رمان «هکلبری فین» از آثار نویسنده بزرگ «مارک تواین» با ترجمه ابراهیم گلستان توسط نشر کلاغ منتشر شد. طراحی جلد این کتاب شاهدی بر این مدعاست. نام ابراهیم گلستان در بالای صفحه و فونت بزرگ نوشته شده و نام مارک تواین در گوشه پایین صفحه به فونت ریزتر، گویی افتخاری است برای مارک تواین که ابراهیم گلستان که هیچ جایی در ادبیات جهان ندارد، اثر او را ترجمه کرده است. نیازی به قیاس نیست زیرا بزرگی مارک تواین در برابر کوچکی ابراهیم گلستان در ادبیات جهان نیازی به بحث ندارد. اما بسیار مضحک است که ناشر تا این اندازه بیسواد و متملق بوده که میخواسته با بزرگ کردن نام گلستان برای جامعه ایرانی که حوصله اندیشیدن ندارد فردی مانند ابراهیم گلستان را که همیشه در حال توهین و تحقیر دیگران است از مفاخر ادبیات جهان معرفی کند و جایگاهش به عنوان مترجم نه در پایین که بالای صفحه و با فونتی درشت تر نوشته، ترجمهای از ابراهیم گلستان، گویی یکی از بهترین رمان های جهان در برابر این نام حرفی برای گفتن ندارد. نویسنده و پدید آورنده کتاب مارک تواین است اما در جامعه ایرانی که علاقه ای به فکر کردن ندارد ترجمه آن توسط ابراهیم گلستان افتخاری است که باید فریاد زده شود. وقتی در نشر و فرهنگ یک جامعه چنین تفکر بیماری وجود دارد، دیگر از افراد عادی چه انتظاری می توان داشت؟ قانون
سامان پارسی