کد خبر: ۲۰۱۰۸۶
تاریخ انتشار: ۲۰:۵۷ - ۰۸ تير ۱۳۹۷ - 2018June 29
2 سال پیش خانم جوانی با حالتی پریشان خودش را به کلانتری ای در جنوب تهران رساند و به مأموران اعلام کرد که توسط چند جوان مورد تهدید و آزار و اذیت قرار گرفته است.
شفا آنلاین>اجتماعی.2 سال پیش خانم جوانی با حالتی پریشان خودش را به کلانتری ای در جنوب تهران رساند و به مأموران اعلام کرد که توسط چند جوان مورد تهدید و آزار و اذیت قرار گرفته است.

به گزارش شفا آنلاین:این زن به پلیس گفت: هفته گذشته جهت تهیه مقداری سنگ شنی که در زمینه تهیه وسایل تزئینی مورد استفاده قرار می گیرد به زمین های کشاورزی اطراف اتوبان تهران - قم رفته بودم. در آنجا چند جوان رهگذر و موتور سوار با مشاهده من داخل زمین های زراعی قصد ایجاد مزاحمت داشتند که با آنها درگیر شدم. در زمان درگیری با این افراد ناگهان سرنشیان دو دستگاه خودرو نیسان با سه سرنشین با مشاهده صحنه درگیری، به حمایت من آمدند و با استفاده از چاقو آنها را فراری دادند. پس از فراری شدن افراد مزاحم، راننده یکی از نیسان ها به بهانه رساندن من به داخل شهر پیشنهاد داد تا سوار ماشین شوم. من نیز با مشاهده حمایتشان از من در برابر آن چند مزاحم، به آنها اعتماد کردم و سوار یکی از ماشین های نیسان شدم اما در میانه راه ناگهان تغییر مسیر داده و به داخل بیابان های اطراف حسن آباد رفتند. در آن زمان بود که متوجه نیت واقعی آنها شده بودم اما دیگر هیچ کاری از دستم بر نمی آمد. در بیابان، فرد چهارمی نیز به این سه نفر اضافه شد و ....

در تاریکی شب آنها مرا در بیابان رها کردند و از محل دور شدند. هوا کاملا تاریک شده بود و من نیز هیچ شناختی نسبت به آنجا نداشتم.

با توجه به حساسیت پرونده، تیم ویژه ای از کارآگاهان مسئول رسیدگی به پرونده شد.
با توجه به اطلاعات به دست آمده در خصوص مشخصات یکی از خودروهای نیسان کارآگاهان موفق به شناسایی و دستگیری یکی از متهمان پرونده به نام "فرهاد" شدند.

این مرد  به ناچار لب به اعتراف گشود و ضمن اعتراف صریح به آزار و اذیت شاکی، سه نفر از بستگان خود به نام های محمد، میلاد و فرامرز را به عنوان سه همدست خود معرفی کرد.

فرهاد با تأیید اظهارات شاکی در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: "راننده خودرو نیسان در اتوبان تهران - قم هستم. در کیلومتر 65 اتوبان تهران - قم متوجه شدم که چند نفر جوان با یک خانم جوان درگیر شدند. وقتی این خانم مرا دید از من درخواست کمک کرد و من نیز با آن جوان ها درگیر شدم. در حین درگیری، میلاد و محمد نیز با مشاهده صحنه درگیری به کمک من آمدند و نهایتا آنها را فراری دادیم اما در ادامه تصمیم گرفتیم تا خودمان نقشه شوم را اجرا کنیم.

فرهاد در خصوص محمد در محل جنایت نیز به کارآگاهان گفت: طی تماس تلفنی با محمد موضوع و آدرس را به محمد دادیم و او نیز خود را به محل رساند.

با شناسایی محل سکونت میلاد و محمد در منطقه باقرآباد، ابتدا آنها در محل سکونتشان دستگیر و در ادامه فرامرز نیز در شورآباد دستگیر شدند. این سه متهم نیز پس از مواجه حضوری با شاکی پرونده و اطلاع از اعتراف صریح فرهاد، صراحتا به آزار و اذیت شاکی پرونده اعتراف کردند.


نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: