کد خبر: ۱۸۱۵۳۸
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۹ - ۲۵ دی ۱۳۹۶ - 2018January 15
یادداشت -دکتر بابک زمانی-رئیس انجمن سکته مغزی
«بت‌سازی» از شخصیت پروفسور سمیعی بیش از هرچیز ساخته فرهنگ خاص خود ماست وگرنه کسی در یاد ندارد یا ندیده است که جناب پروفسور در داخل کشور رسما تبلیغ کرده یا عواملی برای ترغیب بیماران داشته باشد!

آقای مهندس از کارآفرینان موفق و صاحب سرمایه کشور است. در سنین بالای ٧٠ دچار کمردرد شدیدی شدند که دو سال پیش تحت عمل جراحی دیسک در داخل کشور قرار گرفتند. سال گذشته هم به دلیل عود علائم یک بار دیگر جراحی شدند. امسال به‌واسطه یک آشنایی قدیمی برای اظهارنظر به من که جراح نیستم، مراجعه کردند. بعد از معاینه عرض کردم که عمل جراحی کمر برای بار سوم تأثیر چندانی نخواهد داشت. با وجود اين با امکاناتی که داشتند، به پروفسور سمیعی در هانوور آلمان، مراجعه كردند و جراحی شدند. دیروز در حالی که از درد به خود می‌پیچیدند، یک بار دیگر به بنده مراجعه کردند تا فقط نام دقیق مسکنی را که همکاران پروفسور از آلمان تلفنی توصیه کرده بودند، روی نسخه بنویسم! این روزها بسیاری از هموطنان در سودای یافتن پروفسور سمیعی برای درمان بیماری مغز و اعصاب خود هستند. در این ارتباط باید به نکاتی چند اشاره کرد: 

- رابطه طبیب و بیمار یک رابطه عمیقا انسانی است که هیچ‌کس حق مداخله در آن یا حتی افشای این ملاقات را ندارد. هر انسانی حق دارد به هر طبیبی در هر جای دنیا مراجعه کند و از این بابت هیچ بیماری قابل سرزنش نیست، به‌خصوص آقای مهندس که امکانات مالی خود را با بیش از نیم‌قرن تلاش به دست آورده و حالا حق دارد از هر طریق خرج سلامتی خود کند. 
- «بت‌سازی» از شخصیت پروفسور سمیعی بیش از هرچیز ساخته فرهنگ خاص خود ماست وگرنه کسی در یاد ندارد یا ندیده است که جناب پروفسور در داخل کشور رسما تبلیغ کرده یا عواملی برای ترغیب بیماران داشته باشد! 
- بی‌تردید رشته مغز و اعصاب در کشور ما حتی پابه‌پای سایر رشته‌های پزشکی داخل کشور هم پیشرفت نکرده و نواقص بسیاری در این حیطه تا رسیدن به استانداردهای بین‌المللی وجود دارد، اما نقاط ضعف جدی ما در حیطه کاری پروفسور سمیعی یعنی جراحی مغز و اعصاب نیستند! اتفاقا در رشته جراحی مغز و اعصاب هم مثل سایر رشته‌هایی که در آنها یک کار عملی صورت می‌گیرد، استادان ما از نظر وسایل و تکنیک‌ها فاصله چندانی با کشورهای پیشرفته ندارند. نقطه ضعف ما در زمینه مغز و اعصاب بیشتر در زمینه‌های اورژانس، بیماری‌های داخلی مغز و به‌خصوص بیماری‌های پیچیده و مزمن است که هیچ‌کدام اینها با حیطه کاری و تخصص ایشان ارتباط مستقیمی ندارد. 
- معالجه در مرکز هانوور که یک مرکز خصوصی است دارای هزینه‌های بسیار سنگینی است. مردم آلمان در مراجعه به این مراکز احتمالا از بیمه‌هایی استفاده می‌کنند که مردم ایران به آن دسترسی ندارند. آقای مهندس ما هزینه‌های صد‌میلیونی پرداخته بود. پرداخت چنین هزینه‌هایی آن هم در اعمال جراحی اعصاب که هیچ نتیجه تضمین‌شده‌ای نمی‌تواند داشته باشد، ممکن است در صورت عدم موفقیت، برای کشور هزینه، برای خود بیمار ناامیدی مطلق بياورد و برای خود استاد و تیم ایشان که قطعا قبل از عمل عدم تضمین را توضیح داده‌اند، باعث تخریب آمار نتایج شود. 
- بهترین بخش‌های مغز و اعصاب دنیا آکنده از استادان مغز و اعصاب ایرانی به‌خصوص در زمینه‌های مورد نیاز کشور است. تعداد این استادان برجسته چندین برابر استادان داخلی در همان سطح است و بدتر از همه اینکه جریان مهاجرت بهترین محصولات دانشگاه‌های ما به بهترین مراکز دنیا هرروز ادامه دارد. بنده شهادت می‌دهم که این استادان هم هر جا که هستند، آنچه در توان دارند در خدمت به بیماران ایرانی انجام می‌دهند، اما تسهیل بازگشت یا اقامت و همکاری کوتاه‌مدت این استادان و در نتیجه تحکیم ارتباطات بین‌المللی که بزرگ‌ترین نقیصه ماست، یک وظیفه ملی است! 
- معلوم نیست ساختمان زیبای شبیه مغز غرب تهران که گویا قرار است بیمارستانی شبیه بیمارستان هانوور باشد با چه مکانیسمی به توده مردم در مسائل اساسی و اضطراری‌شان یاری خواهد رساند. آیا مثل بیمارستان هانوور خصوصی خواهد بود یا مثل بیمارستان‌هایی که چند دهه پیش برای قلب و اطفال و ارتوپدی و... ساخته شد (و تنها مغز از قلم افتاد) از طریق وزارت بهداشت به توده مردم، دانشگاه‌ها و دانشجویان پرشکی تعلق پیدا خواهد کرد؟ 
- انتظار جامعه متخصصان کشور از استاد پیش‌کسوت خود آن است که در کنار بیان موفقیت‌های خود و مرکزشان به مسائل اساسی مغز و اعصاب کشور و بخش‌های مغفول آن نیز توجه فرموده و آنچه در توان دارند در جهت گسترش همکاری متخصصان ایرانی خارج از کشور با همان بیمارستان مغز واعصاب غرب تهران یا سایر مراکز درمانی و آموزشی کشور به عمل آورند. 

نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: