کد خبر: ۱۵۱۹۱۶
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۰ - ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - 2017May 13
کارشناس طب سنتی تشریح کرد
طی دهه گذشته شاهد رشد قابل توجه اقبال مردم کشورمان به طب سنتی و روشهای خاص پیشگیری و درمان طب سنتی بوده‌ایم به‌گونه‌ای که در حال حاضر بخش قابل توجهی از مردم در مواجهه با بیماریهای مختلف اعم از بیماریهای ساده یا صعب‌العلاج، ترجیح می‌دهند به‌جای مراجعه به طب کلاسیک و استفاده از روشهای نوین درمانی آن به طب سنتی و اساتید مجرب این حوزه مراجعه کنند و با روشهای درمانی طب سنتی، دوره درمان خود را دنبال کنند.
شفاآنلاین>سلامت>کارشناس طب سنتی با بیان اینکه اساس طب سنتی ایرانی بر «امید» است که متاسفانه این امید را از مردم گرفته‌اند، گفت: تزریق ناامیدی در طب کلاسیک، در ورود اقتصاد در طب ریشه دارد یعنی ابتدا ناامیدی و ترس را در بیمار ایجاد کرده سپس تمام دارایی وی را می‌گیرند.

به گزارش شفاآنلاین،طی دهه گذشته شاهد رشد قابل توجه اقبال مردم کشورمان به طب سنتی و روشهای خاص پیشگیری و درمان طب سنتی بوده‌ایم به‌گونه‌ای که در حال حاضر بخش قابل توجهی از مردم در مواجهه با بیماریهای مختلف اعم از بیماریهای ساده یا صعب‌العلاج، ترجیح می‌دهند به‌جای مراجعه به طب کلاسیک و استفاده از روشهای نوین درمانی آن به طب سنتی و اساتید مجرب این حوزه مراجعه کنند و با روشهای درمانی طب سنتی، دوره درمان خود را دنبال کنند.

قطعاً یکی از دلایل گسترش و ترویج طب سنتی طی سالیان اخیر بین توده مردم با وجود برخی تنگ‌نظریها، محدودیت‌ها و ممنوعیتهای اعمال شده بخش دولتی، نتایج درمانی بوده که مردم در درمان بیماری خود یا اطرافیانشان به‌عینه و به‌صورت ملموس شاهد آن بوده‌اند و اینکه بهترین تبلیغ در این سالها برای طب سنتی، قدرت درمانگری بالای طب سنتی در درمان بیماریهای مختلف صعب‌العلاج و حتی بیماریهای لاعلاج بوده و هرچه برخی در کوس ناتوانی طب سنتی برای درمانگری دمیده‌اند، مردمی که با چشمان خود، درمان بیماری خود و اطرافیانشان توسط بزرگان طب سنتی کشور با گیاهان دارویی و روشهای ساده طب سنتی را دیده‌اند، ذره‌ای از این تبلیغات منفی و هجمه‌های سنگین متأثر نشده‌اند.

برای بررسی برخی از چالشها، مشکلات و دلایل اعمال محدودیتهای مختلف از سوی برخی از بخشهای دولتی برای جلوگیری از گسترش و بالندگی بیشتر طب سنتی و طب ایرانی ـ اسلامی، مسئله حجامت و اثرات مفید درمانی آن در افراد با مزاجهای مختلف، پشت‌پرده برخی مخالفتها و کارشکنی‌ها با هدف جلوگیری از گسترش و ترویج بیشتر حجامت، چرایی سرعت بسیار کُند و برخی انحرافات امروز در تربیت متخصصان طب سنتی، مقوله قدرت شگرف درمانگری طب سنتی و ... گفت‌وگویی با دکتر مهدی فهیمی؛ از متخصصان نام‌آشنا و مجرب طب سنتی کشورمان داشتیم.

در ادامه مشروح این مصاحبه تقدیم مخاطبان ارجمند شده است:

 آقای دکتر فهیمی! طی سالهای اخیر شاهدیم که «حجامت» به‌عنوان یک روش بسیار موثر پیشگیری و درمان در بین عموم مردم، جایگاه خود را یافته و بدون حمایت بخشهای دولتی و به‌اصطلاح متولی طب سنتی، توانسته با اقبال بسیار گسترده مردم مواجه شود اما هر از چندگاهی شاهد برخی حرکتهای مذبوحانه برای جلوگیری از توسعه حجامت در کشور هستیم و در این میان برخی افراد با لوگوی متخصص(؟!) و البته به اسم طب سنتی، نهایت تلاش خود را برای ترساندن مردم از حجامت و سیاه‌نمایی از آن انجام می‌دهند که نمونه اخیر آن مصاحبه یکی از اعضای انجمن طب سنتی ایران علیه حجامت بود که این فرد در اظهارات خود مدعی مضر بودن حجامت به اندازه فست‌فود شده بود! نظر حضرتعالی درباره دلایل چنین تحرکات، ادعاهای بی‌پایه و اساس و پشت پرده آن چیست؟

اگر بخواهیم درباره هر پدیده و هر شاخه‌ای از علم صحبت کنیم باید ابتدا آن علم  و پدیده را بشناسیم، بفهمیم و روابطش با سایر علوم را درک کنیم و میزان کاربردی بودن آن را مسلط شویم تا بتوانیم حداقل یک قضاوت اولیه درباره آن علم و پدیده داشته باشیم.

ما در اینجا درباره یک پدیده کلان به اسم «طب» صحبت می‌کنیم و در این بحث، شاخه تخصصی به نام «طب سنتی» وجود دارد که در غرب از آن به عنوان «طب جامع‌نگر» یا «طب جایگزین» یاد می‌شود؛ شاید غربیها ماهیت این طب را نمی‌دانند که از آن به عنوان طب جایگزین یاد می‌کنند و نمی‌دانند که این طب چقدر وسیع و گسترده است.

مثلاً پیشینه علمی امریکا چقدر بوده که بتواند درباره طب سنتی صحبت کند؟ وقتی به چین نگاه می‌کنیم، آنها از طب سنتی خود به عظمت یاد می‌کند؛ آنها معتقدند که چرخ اقتصادی کشورشان در 10 سال آینده توسط طب سنتی می‌چرخد و به همین اندازه به طب سنتی به‌عنوان عامل مولد پول و ثروت برای کشورشان نگاه می‌کنند.


ما در ایران، ثروتی بزرگتر از طب چینی داریم؛ مبنای طب چینی سوزن‌درمانی یا وارد کردن سوزن به نقاطی از بدن بوده که بتواند یک پیام عصبی را تشدید یا بلاک کند یا سیستم عروقی را باز کند یا ببندد اما وقتی وارد طب سنتی ایران می‌شویم، بحث موضوعی مختصر نداریم و یک بحث کلان مدنظر قرار می‌گیرد مثلا بحث بیوتراپی (استفاده از زالو، ماهی‌ها، گزشِ زنبور، زهرِ مار، مگسهای خاص برای درمان بیماریها) در دنیا به‌عنوان یک رشته کلان مطرح بوده و در طب سنتی ما به‌طور مختصر به آن اشاره شد و فقط زالودرمانی به‌عنوان یک بحث کلان درمانی و اقتصادی در خارج از کشور مورد توجه قرار گرفته است.

زمانیکه ما وارد بحث حجامت می‌شویم، خراش‌زدن یک مبحث کلان درمان و پیشگیری است و اگر کتاب «رابینز» را بخوانیم که درباره آسیب‌شناسی صحبت می‌کند، درباره خراشها تاکید شده که می‌تواند از ابتدا تا انتهای فاز خود (فاز ایجاد خراش، فاز التیام، فاز بهبودی) باعث تقویت سیستم ایمنی بدن، بهبود زخمها در بدن شود و تمام این صحبتها یعنی با ایجاد خراش بیش از 100 عامل ایمنی در بدن به هیجان می‌آید و در خدمت سیستم عمومی بدن قرار می‌گیرد.

مثلاً اگر حجامتی انجام شود که تعداد تیغهای آن زیاد باشد، فاکتورهای ضد التهاب و ترمیم‌کننده در بدن ترشح می‌شود و زمانیکه بدن برای التیام خود، این مواد ترمیم‌کننده را می‌سازد حتی اگر در دستگاه گوارش هم زخمی داشته باشیم، این ماده ترمیم‌کننده می‌تواند زخم دستگاه گوارش را نیز ترمیم کند.

ایران از ثروتمندترین کشورها در زمینه منابع علمی طب سنتی

در بخش گیاهان دارویی کوه «دِنا» به اندازه تمام کوه‌های اتحادیه اروپا گیاهان دارویی(Medicinal Plants) دارد؛ در بخش منابع و کُتب، ایران یکی از ثروتمندترین کشورها در زمینه کتب و داشته‌های علمی در طب سنتی است که امروزه این منابع به غارت می‌رود؛ امروز دستور کار نظام درمان امریکا «پرسنال مدیسین» است؛ چیزی که رئیس‌جمهور پیشین امریکا دستورش را نوشت و در حال حاضر رئیس‌جمهور فعلی ملزم به اجرای آن است و این یعنی پزشکی بر اساس شرایط شخص و بر اساس مزاج شخص است و این یعنی برگشت دنیا به این سمت‌ و سو قرار گرفته است.

در بخش فَسد می‌گویند گرفتن خون می‌تواند به درمان بسیاری از بیماریها از جمله بیماریهای کبدی (Liver disease)کمک کند؛ اینکه از کدام دست و کدام پا خون گرفته شود یا کدام رگ، کدام دست، چه نقشی در درمان دارد در کتابهای طب سنتی ما آمده است؛ نه تنها به استفاده از گیاه برای درمان بسیاری از بیماریها رسیده‌ایم بلکه به این رسیده‌ایم که با ترکیب معنادار چند گیاه می‌توانیم بیماریهای خاص را درمان کنیم.

«طب سنتی» گنج ایران

کلیت طب سنتی در کشور ایران، کلیت غریبی استمانند اینکه ما در یک خانه‌ای در یک روستای فقیر زندگی کنیم که در آن روستا بیماران زیادی وجود دارند که علاوه بر فقر، علمی هم برای درمان آن بیماریها ندارند اما گنجی زیر زمین این روستا وجود دارد که می‌تواند علاوه بر درمان بیماریها، باعث ثروت و ایجاد شغل برای اهالی آن روستا شود؛ گنج زیر زمینیدر ایران«طب سنتی»است؛ جای تاسف است که هرکس بنا بر سلیقه‌اش قصد دسترسی به این گنج را دارد و هرکس بنا بر توانش می‌خواهد قسمتی از این گنج را بردارد.


 گنجینه طب سنتی ایرانی ما چه ظرفیتهایی برای ایجاد اشتغال در کشور دارد؟

قدرت بی‌کران «طب سنتی ایرانی» برای ایجاد اشتغال و ثروت

بهتر است یک بازبینی در کشور به وجود آید و بگوییم این گنج (طب سنتی) یک گنج ملی است؛ این گنج می‌تواند علاوه بر ایجاد ثروت در کشور باعث ایجاد اشتغال هم شود؛ این گنج می‌تواند بیماریهایی که مردم در درمان آن عاجز مانده‌اند را درمان کند و به دلیل اینکه منابع طب سنتی بر اساس چهار اقلیم جهان هستی نوشته شده، نه تنها برای مردم ایران بلکه برای تمام دنیا مفید است.

درباره دلیل نوشتن منابع طب سنتی بر اساس چهار اقلیم، باید بگوییم دلیل این کار، چهار اقلیم بودن کشور است؛ کشورهای چین، مصر و هند، چهار اقلیم نیستند بنابراین ما یک ذخیره بزرگی از علوم قدیمه هستیم که ناشناخته‌ مانده‌ایم و مثل همان مردم روستایی هستیم که فقیر، بیمار و بیکار هستند در حالی که گنج زیر پای آنها قرار دارد.

ما امروز باید مردم را آماده کنیم و به سمت‌و سویی ببریم که این گنج (طب سنتی) را بدون شکستن از زمین بیرون بیاوریم و دلیل این کار، این است که اگر به انسانهای گرسنه (فرصت‌طلب) اجازه داده شود، این گنج را شکسته و از بین خواهند برد.

در درون این گنج (طب سنتی) اشتغال وجود دارد؛ فقط کافیست گفته شود ما می‌توانیم با استفاده از غذاهای طب سنتی مثلا رنگ پوست افراد را تغییر دهیم یا کافیست گفته شود ما توانمندی افزایش ضریب هوشی افراد را با استفاده از غذاهای طب سنتی داریم، پس از آن از سراسر دنیا برای این درمان به ایران خواهند آمد؛ آیا تا به امروز بر روی این ظرفیتها مانور داده‌ایم؟

 آیا ما با تأسیس دانشکده‌های طب سنتی توانسته‌ایم جایگاه خود در طب سنتی را ارتقا دهیم و آیا این امر منجر به توسعه و ترویج طب سنتی در کشورمان شده است؟

بعد از حدود 12 سال از راه‌اندازی دانشکده طب سنتی، هنوز 100 نفر آموزش‌دیده در این دانشکده‌ها وجود ندارند؛ دانشکده طب سنتی یک مدل فرمایشی است و این یعنی فقط یک دانشکده ایجاد شده که بگویند ما یک دانشکده در این زمینه داریم؛ چند نفر از افرادی که در آن دانشکده فارغ‌التحصیل شدند، می‌توانند بیماران را درمان کنند؟

پیشکسوتان طب سنتی چه دانشکده رفته یا نرفته و چه باسواد و بی‌سواد در درمان بیماران موفق‌تر هستند.

 دانشکده‌های طب سنتی طی این سالها که از فعالیت آنها گذشته آیا توانسته‌اند با جذب پیشکسوتان طب سنتی کشورمان از ظرفیتهای گسترده آنها در امر آموزش این دانشکده‌ها استفاده کنند؟

تنها اساتید پیشکسوتی که از ظرفیتهای آنها در دانشکده طب سنتی استفاده شده، اساتیدی نظیر عبادیانی و ناظم بوده‌اند؛ دانشکده طب سنتی ابتدا از دانشگاه تهران شروع شد که آنها پزشکان را آموزش دادند و آن پزشکان به بقیه آموزش دادند که غیر‌پزشک در اساتید وجود نداشت.

در همایشی که در شیراز برگزار شد مامائها و شکسته‌بندان قدیمی برای تقدیر دعوت شدند؛ مامائی که سواد خواندن و نوشتن ندارد در آنجا حاضر شد که 100 متخصص زنان و زایمان نمی‌توانند کارهایی که او انجام داده را انجام دهند؛ ثروت طب سنتی، اینها هستند که از هیچ تحصیلات پزشکی نیز برخوردار نیستند و بعد از مدتی دیگر بین ما دیگر نخواهند بود.

در حال حاضر عده‌ای از مسئولان حوزه بهداشت و درمان کشور اصرار دارند که کار درمان بیمار حتی در حوزه طب سنتی فقط باید توسط «پزشک» انجام شود؛ با این اوصاف، تکلیف انبوه اساتید و پیشکسوتان طب سنتی کشورمان که اتفاقا در درمان بیماریهای لاعلاج و صعب‌العلاج از بسیاری از پزشکان و فارغ‌التحصیلان دانشکده‌های طب سنتی نیز موفق‌تر بوده و هستند، چه می‌شود؟

این دید بسیار غلط است؛ کسی که دچار شکستگی یا دررفتگی مفصل شود، چه مشخص شود چه مشخص نشود که دررفته در بیمارستان پای وی را آتل یا گچ می‌گیرند؛ افرادی در کشورمان به نام رگ‌گیر بوده و هستند که زمانیکه پا پیچ می‌خورد با لمس رگها و مانور دستهای خود بر روی پای آسیب‌دیده، آن را جا می‌انداخته‌اند اما در حال حاضر این افراد در جامعه ما مجرم هستند!

«تجربه» مادر علوم است؛ ما در طب سنتی یک طب مردمی داریم که این بخش گاهی با قویترین کُتب و منابع ما برابری می‌کند.

آیا مسئولانی که داعیه انحصار مقوله درمان در پزشکان را دارند، طب سنتی حاکم بر عشایر قشقایی کشورمان را بررسی کرده‌اند؛ عشایر گاهی اوقات سه ماه در کوچ هستند و در این اوقات گاو خود را زایمان می‌کنند؛ پای گوسفندشان آسیب می‌بیند، خودشان درمان می‌کنند؛ مار، پای اسبشان را نیش می‌زند، خودشان درمان می‌کنند؛ عشایر گیاهان دارویی را بهتر از فرزندانشان می‌شناسند چون باید برای زنده ماندن این شناخت را داشته باشند.

چقدر طب قشقایی، طب کویر و ... را می‌شناسیم

من در درمانگاهی طبابت می‌کنم که شرایط سخت تهدیدم نمی‌کند اما عشایر در شرایطی زندگی می‌کنند که خودشان و زند‌گیشان همیشه تهدید به مرگ می‌شوند بنابراین مجبور می‌شوند از طبیعت یاد بگیرند؛ عشایر انسانهای با ادب خلقت خداوند هستند نه من که فقط دانشگاه رفته و کتاب خوانده‌ام.

ما چقدر طب قشقایی‌ها و زاهدانیها را شناخته‌ایم؟ آیا من که کتاب غربیها را خوانده‌ام، چند خط درباره طب کویر یاد گرفتم؟ مردم حاشیه کویر می‌توانند درباره کویر صحبت کنند و غربیها توانایی اظهارنظر در این رابطه را ندارند.

دیدن «طب سنتی» از کانال «طب غربی» خطای کامل

ما کشور چهار اقلیم و کشور ثروتمند اقلیمی، جغرافیایی و فرهنگی هستیم که تمام این مؤلفه‌ها طب سنتی را تشکیل داده و امروزه طب سنتی را می‌خواهند از انتهای سوزن دانشکده طب سنتی رد کنند و این یعنی تکه پاره کردن طب سنتی و امروز می‌خواهند طب سنتی را از کانال طب غربی ببینند و این به معنی خطای کامل است.


اگر از ظرفیت طب سنتی و مردمی کشورمان در دانشکده‌های طب سنتی استفاده می‌شد، چه اتفاقی می‌افتاد؟

اگر این اتفاق می‌افتاد، اولاً از سراسر دنیا دانشجو برای فراگیری این علم در کشور داشتیم و ثانیاً کشور ما به‌عنوان نقطه انتشار این علوم در دنیا معرفی می‌شد و ثالثاً بلایی که بر سر مردم کشور به دلیل ندانستن این علوم در بیمارستانها می‌آمد به حداقل می‌رسید.

کشورهایی مثل کویت که جمعیت پیری دارند در بخش درد مفاصلی دچار مشکل هستند و ما می‌توانیم بهترین آموزشهای «دَلک» و ماساژ را به آنها داده و کارشناسی که از طرف انجمن طب سنتی چنین مصاحبه‌ای(مصاححبه علیه حجامت) کرده هنوز معنی دلاک را نمی‌داند؛ علم دَلک، علمی در دانشگاه جندی‌شاپور بوده است و بعد از نابودی این دانشگاه، این افراد به حمامها پناه بردند و اسمشان دلاک (کسی که صاحب علم دَلک است) شد؛ این علم به دلیل اینکه از محل دانشگاهی خارج شد، رقیق شد و به دست کسانی افتاد که در حمامها کیسه‌کش بودند و بعد از تخریب حمامها در ایران کلاً این علم برچیده شد.

اگر به طب سنتی، مردمی و بومی خود و اندوخته‌های علمی و داشته‌های نقد کشورمان احترام گذاشته شود ما یک منبع عظیم طب در دنیا خواهیم بود.

 قطع به یقین هزینه درمان در طب سنتی بسیار پایین‌تر از درمان در طب نوین است البته درمان با روشهای طب سنتی این حُسن را نیز دارد که با هزینه کمتر و بدون عوارض، نتایج بسیار بهتری در درمان بیمار حاصل می‌شود؛ می‌توانید به چند نمونه از بیماریهایی که به‌راحتی در طب سنتی قابل درمان هستند و هزینه‌‌های درمانی آنها نیز بیسار پایین است، اشاره کنید؟

به عنوان مثال بیماری که دچار زخم روده‌ای (معمولا این بیماری به علت هیجانها و به هم ریختگی دستگاه گوارش ایجاد می‌شود) شده که در ایران به شدت رو به افزایش است و تمام مؤلفه‌های درمانی آن در طب نوین از غرب می‌آید و این داروها را داروخانه‌ها سهمیه‌بندی کرده‌اند و تمامی داروهای این بیماری وارداتی است؛ یک بیمارستان با بیمارانی که زخم روده‌ای دارند را در اختیار من بگذارند و یک بیمارستان از این بیماران را در اختیار طب کلاسیک بگذارند و ببیند که بدون هیچ وارداتی از خارج کشور، بیماران را سالم تحویل می‌دهم و طب کلاسیک هم اگر می‌تواند، آن بیماران را سالم تحویل دهد!

از زمانهای قدیم، تفکر ایرانیها بر اساس امیدبخشی بود؛ وقتی حرف از امیدبخشی می‌آمد‌، می‌گفتیم چینی‌بندزن آمده یعنی اگر چینی شکست، آن را بند می‌زند؛ شکسته‌بند چه کاری انجام می‌دهد؟ یعنی اگر پا شکست آن را بند می‌زند و این یعنی واژه امید در این کلمه جریان دارد؛ همه طب سنتی (ایرانی) بر اساس امید است که متاسفانه این امید را از مردم گرفته‌اند؛ در حال حاضر پایی که در طب کلاسیک دچار آرتوروز شده، تعویض می‌شود؛ قلب مشکل دارد، پیوند قلب پیشنهاد می‌شود؛ کبد خراب است، پیوند کبد پیشنهاد می‌شود؛ همه این بحث ناامیدی است.

 آیا این تزریق «ناامیدی» در طب نوین، ریشه در ناتوانی طب کلاسیک دارد؟

«ریشه ناامیدی بیماران» در «ورود اقتصاد در طب»

ناامیدی بیماران در طب کلاسیک، ریشه در ورود اقتصاد در طب دارد یعنی ابتدا ناامیدی و ترس را در بیمار ایجاد کرده سپس تمام دارایی بیمار را برای خود می‌کنند.

در انتها هم بسیاری از بیماریها در طب کلاسیک، درمان نمی‌شود چون پزشکی که درمان می‌دهد، می‌گوید تو درمان نمی‌شوی؛ یک پزشک متخصص در ایران نام ببرید که بیمار ام.اسی ببیند و بگوید، این بیمار درمان می‌شود؛ بنده 80 درصد مدت ابتدای ویزیتم برای یک مریض ام.اسی را برای افزایش روحیه وی صرف می‌کنم و می‌گویم شما خوب می‌شوید.

85 هزار میلیارد تومان بودجه بخش درمانی ما در سال 96 خواهد بود؛ چنانچه 10 درصد این مبلغ وارد کانال طب سنتی با نگاه ملی شود، اولاً در ابتدا کشاورزی استراتژیک ما تقویت خواهد شد (کشاورز چه چیزی کشت کند) و بعد کارخانه‌های فرآوری تقویت می‌شوند (این گیاه چگونه فرآوری شود.)

بعد از آن داروخانه‌های سنتی تقویت خواهند شد و کلینیکها خوب تغذیه می‌شوند و مردم خوب درمان می‌شوند و در انتها سال بعد نیاز به این بودجه در بخش بهداشت و درمان کشور به یک سوم و یا یک دوم خواهد رسید.تسنیم


نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: