تومورهاى پلک :
اغلب
تومورهاى پلک ضايعاتى خوش خيم هستند هرچند گاهى تغيير ماهيت مى دهند
.چندين نوع تومور بدخيم نيز در پلکها وجود دارد که برخى کند رشد بوده ولى
برخى با تهاجم به ساير نقاط بدن مرگبارند . از اين بين به سه تومور بدخيم
شايعتر پلک اشاره مى کنيم .
1- BCC :
اين تومور
شايعترين تومور بدخيم پلک است و بيش از نود درصد موارد را شامل مى شود .
رشد کندى داشته و قابل کنترل است و مرگ و مير ناشى از ان حدود سه درصد
است.در افرادى که پوست روشن دارند ، در مقابل نور افتاب قرار مى گيرند و
سيگار استفاده مى کنند ، شايعتر است . در سنين بالا ديده مى شود هر چند
بنده موارد متعددى را در سنين جوانى مشاهده کرده ام . از لحاظ ظاهرى به
صورت توده اى مزمن که سطح ان زخمى شده و گاهى دچار ترشح و خونريزى مى شود
،بروز کرده و به ارامى رشد مى کند .گاها نيز تومور ديده نمى شود و صرفا سفت
شدگى يا چرمى شدن پوست پلک ديده مى شود . در ناحيه کناره داخلى چشم رفتار
تهاجمى ترى داشته و پيش اگهى بدترى دارد . در صورت عدم درمان، ارام ارام به
داخل کاسه چشم و سپس مغز راه مى يابد . درمان اصلى جراحى وسيع در مراحل
اوليه است . راديوتراپى نيز در درمان نقش دارد ولى صرفا براى کسانى که
جراحى ممکن نيست نگاه داشته مى شود.
2-SCC :
اين
تومور کمتر از ده درصد موارد را شامل مى شود . ظاهر ان ، عوامل خطر و سن
درگيرى شبيه تومور قبلى است ولى به مراتب مهاجمتر مى باشد و مى تواند حتى
در اندازه هاى کوچک از طريق اعصاب حسى داخل حدقه گسترش يابد و خود را به
مغز برساند.همچنين مى تواند به غدد لنفاوى يا ارگانهاى دوردست تهاجم
کند.مواردى از تهاجم تومور به بافت ديگر ،سالها پس از جراحى تومور اوليه
گزارش شده است که باعث افزايش مرگ و مير ان مى شود .
3-SAC :
اين
تومور کمتر از يک درصد موارد را شامل مى شود . بسيار مهاجم است و متوسط
سنى در اين تومور به مراتب بالاتر از دو تومور قبلى است . تشخيص ان مشکل
است زيرا گاهى به صورت يک گل مژه مزمن بروز مى کند يا گاها به صوت التهاب و
قرمزى طول کشنده ملتحمه بروز مى کند . تشخيص ان نياز به شک بالينى قوى و
نمونه بردارى مناسب دارد . مرگ و مير تومور در صورت به تعويق افتادن تشخيص
،بيش از شش ماه ،تا چهل درصد ميرسد و متاسفانه اين عدم تشخيص محتمل مى
باشد.
تشخيص تومورهاى پلک :
تشخيص براساس ظاهر توده از نظر بالينى و گاها نمونه بردارى مى باشد.
درمان :
در
هر سه مورد ، درمان مناسب وابسته به تشخيص زودرس است . روش اصلى درمان ،
برداشت وسيع تومور است به طوريکه معمولا چند ميلى متر از بافت سالم اطراف
تومور نيز برداشته مى شود . پس از تاييد پاک بودن کناره هاى نمونه از سلول
بدخيم ، بازسازى پلک شروع مى شود که براساس اندازه تومور و وسعت جاى خالى و
نقص ناشى از ان ،روشهاى مختلفى وجود دارد .هر چه اندازه تومور بزرگتر باشد
بازسازى محل سختتر بوده و نتيجه از نظر زيبايي و عملکردى ضعيفتر است . در
مورد تومورهاى دوم و سوم ممکن است نمونه بردارى از غدد لنفاوى گردن و حتى
بررسى کل بدن ضرورى باشد .
در صورت تهاجم تومورها به بافت حدقه و درگيرى چربى ان تخليه کل محتويات حدقه شامل چشم ، عضلات، پلکها و چربى ضرورت مى يابد حتى گاهى بافتهاى مجاور مانند سينوسها نيز لازم است برداشته شوند . راديوتراپى کمکى نيز در صورت وسيع بودن تومور با عدم امکان جراحى تجويز مى گردددر مجموع بهتر است هر توده غير طبيعى پلک که اخيرا ايجاد شده است توسط متخصص چشم ديده شود زيرا نتايج جراحى و عوارض حاصله در مراحل اوليه بيمارى به هيح وجه قابل مقايسه با عوارض و نتايج جراحى ديررس نمى باشد .
پزشک آنلاین