در ایران طبق گفتههای اخیر مسئولین وزارت بهداشت، بیماریهای قلبی و عروقی و همچنین سکته یا ایستهای قلبی با درصد فراوانی 7/13 عامل بیش از سه چهارم مرگهای ایرانیان است. پس از آن بیماریهای مغزی با 33/9 و تصادفات جادهای با 37/7 دومین و سومین علل مرگومیر کشور هستند.
شفا آنلاین: هر
کشوری با توجه به شرایط و موقعیت خود، علل مرگومیر متفاوتی نیز دارد.
بسته به مواردی مانند جنگ، زلزله، قحطی، مشکلات اقتصادی و بیماریهای شایع
در هر کشور نمیتوان به صورت دقیق گفت چه عاملی بیش از هرچیز باعث از بین
رفتن انسانها در دنیا است.
به گزارش
شفا آنلاین:به نقل از سپیدر ایران طبق گفتههای اخیر مسئولین وزارت
بهداشت، بیماریهای قلبی و عروقی و همچنین سکته یا ایستهای قلبی با درصد
فراوانی 7/13 عامل بیش از سه چهارم مرگهای ایرانیان است. پس از آن
بیماریهای مغزی با 33/9 و تصادفات جادهای با 37/7 دومین و سومین علل
مرگومیر کشور هستند. شاید علل اول و دوم سرمایهگذاریها و
سیاستگذاریهای بلندمدت میخواهد، اما تصادفات جادهای و پیشگیری از
رخدادهای مرگآفرین سادهتر و سریعتر است. در صورتی که آمار مرگومیر مردم
در این زمینه طی سالهای متمادی کاهش پیدا نکرده و در بخشهایی افزایش هم
داشته است.
اغلب
افرادی که در کشور دچار حادثه میشوند، جوان هستند و سرپرستی خانوار را به
عهده دارند. بنابراین تبعات این حوادث به لحاظ اقتصادی و اجتماعی بیش از
آنچه تخمین زده میشود، گریبان دولت و هزینههای احتمالی را میگیرد. طبق
آخرین آمارهایی که سال گذشته توسط سیاوش صحت، دبیر جامعه جراحان منتشر شد،
تروما و حوادث جادهای در کشور سالانه بیش از 12 تا 15 هزار میلیارد تومان
برای دولت هزینه بردار است و زمانی که این تصادفات ریلی و یا هوایی باشند،
این آمار حتی بالاتر هم میرود. تصادفات درونشهری و برونشهری ایران به
صورت کلی بیشترین آمار را در سطح منطقه دارد و این در حالی است که در حال
حاضر در خاورمیانه ناامنیهای منطقهای و جنگهای داخلی در حال وقوع است.
بنابراین این آمار باید بیشتر مورد توجه مسئولین قرار بگیرند.
طبق
آماری که ماه گذشته توسط سازمان پزشکی قانونی کشور منتشر شد، در هفت ماهه
نخست سال 95، 10 هزار و 257 تصادف رخ داده است که بیش از 2 درصد کاهش نسبت
به مدت مشابه سال قبل داشته است. در این آمار درصد آسیب زنان و مردان در
مصدومیت کاملاً متفاوت است و زنان با 55 هزار و 787 نفر و مردان 139 هزار و
370 نفر یک سوم مردان در تصادفات آسیب میبینند. این مسئله تبعات اقتصادی
و اجتماعی نیز دارد و دولت در صورت عدم رسیدگی به این مسئله با نسلی از
مردان جوان از کار افتاده مواجه خواهد بود که نه تنها توانایی فعالیت برای
امرار معاش خود را ندارند، بلکه خانواده تحت سرپرستی آنها نیز با مشکل
روبهرو میشود و به کمکهای دولتی احتیاج پیدا می کند.
علاوه
بر هزینههای درمانی و تبعات اقتصادی این تصادفات و حوادث، عوارض روانی آن
نیز بر دوش مردم سنگینی میکند. در کشور متاسفانه آمار دقیقی از اختلال
اضطراب پس از حادثه یا PTSD وجود ندارد. اما تخمین زده میشود از هر سه
مصدوم تصادفی حداقل یکی از آنها به این اختلال دچار میشود. توجه به این
اضطراب و رسیدگی به نگرانیهای افراد میتواند روند درمان را به لحاظ روانی
سریع کند و فرد به سرعت به روال طبیعی خود به لحاظ تفکر بازگردد. با این
همه بسیاری از مصدومین تصادفی در کشور به چنین درمان و مشاورهای دسترسی
ندارند و آثار این اضطراب امکان دارد برای آنها در بخشهای دیگر خود را
نشان دهد و حتی در وی ماندگار شود و فرد را از فعالیتهای اجتماعی طبیعی
باز دارد، ولو اگر به لحاظ جسمانی سالم به نظر بیاید.
تصادفات
تنها عامل ترومایی در کشور نیستند، اما در صورت بروز نیاز به حمایت و
رسیدگی دارند و چه بسا با سیاستگذاری درست و مناسب بتوان از نیمی از آنها
پیشگیری کرد.