شفا آنلاین>اجتماعی>دبیر کمیسیون انجمنهای تخصصی گروه پزشکی وزارت بهداشت میگوید، انجمنهای علمی پزشکی میتوانند درکنار فعالیت علمی، کار صنفی هم بکنند اما فعالیت آنها باید محدود به ارائه «نظر مشورتی» باشد.
به گزارش
شفا آنلاین،به نقل از سپید او اما براین نکته تاکید میکند که
مسئولان وزارت بهداشت باید درمورد نپذیرفتن نظرات کارشناسی انجمنها،
پاسخگو باشند.
درکنار
تاکید بر پاسخگو بودن مسئولان، علیرضا استقامتی از رفتار برخی انجمنها که
بیشتر شبیه سهمخواهی است بهشدت گلایه میکند و فرق میان فعالیت صنفی با
سهمخواهی را در قالب توضیحاتی از فرهنگ گفتگو و دموکراسی شرح میدهد. بخش
دیگری از گفتوگوی ما با علیرضا استقامتی، دبیر کمیسیون انجمنهای تخصصی
گروه پزشکی را در ادامه بخوانید:
سهم هویت صنفی در شاکله انجمنهای علمی را چطور ارزیابی میکنید؟
دو
راه برای تعریف و بازشناسی نقش صنفی انجمنها وجود دارد. یک راه این است
که انجمنهای تخصصی پزشکی برای فعالیتهای صنفی خود از وزارت کشور مجوز
بگیرند و در قالب سازمانی تحت نظارت این وزارتخانه فعالیت کنند. این روش
هماکنون در کشور اجرا میشود. این روش تبعات خاص خودش را دارد و ممکن است
انجمنهای علمی و صنفی هرکدام به راه خود بروند و اختلافاتی ایجاد شود.
دیدگاه دیگری که من با آن بیشتر موافقم این است که به تمام انجمنهای تخصصی
با توجه به اینکه سبقه علمی دارند اجازه دهیم فعالیت صنفی هم بکنند. منتها
نباید تمام توجه و توان انجمنها به فعالیت صنفی محدود شود. اینکه یک
انجمن در طول سال در انتقال اطلاعات علمی به همکارانش نقشی ایفا نکند، اما
فعالیت صنفی کند و زمانی که موضوع تعرفه مطرح میشود، اعتراض کند،
قابلقبول نیست. درهرحال ما همیشه تلاش کردیم که نقش انجمنها بیشتر دیده
شود اما انجمنها هم باید بیایند و شروع به فعالیت کنند.
اما انجمنها میگویند که بارها نامه نوشتهاند و نظرات کارشناسی خود را
بهصورت داوطلبانه و درحالیکه کسی نظرشان را نپرسیده بود، ارائه کردند اما
پاسخی نشنیدهاند.
به
نکته بسیار خوبی اشاره کردید. شکل نوشتن نامه، لحن نامه، ادبیاتی که از آن
استفاده میشود بسیار مهم و در اثرگذاری خیلی مهم است.
گاهی
اوقات ممکن است یک نامه اعتراضی، تاثیرعکس بگذارد و بعدازاین اعتراض دیگر
از آن انجمن نظرخواهی نشود. بنابراین لحن نامه در رسیدن به نتیجه موردنظر
بسیار تعیینکننده است. درمورد لحن نامههایی که به دست ما میرسد(شخص خودم
را عرض نمیکنم) من نسبت به هرگونه انتقاد، اعتراض و توهینی خونسرد هستم و
معتقدم که اعتراض بکنند، انتقاد بکنند و توهین هم اگر بکنند من میگذرم
اما همچنان براین باورم که باید از انجمنها در برنامهریزیها کمک خواسته
شود. اگر از این ظرفیت استفاده نکنیم، غفلت کردهایم و یک پتانسیل مجانی را
ازدستدادهایم.
اما درمورد نقش صنفی انجمنها و نظرات مشورتی آنها به وزارت بهداشت، نکته
بعدی این است که اگر انجمنها نظرات خود را اعلام کردند حتما باید تایید و
عملیاتی شود؟
ممکن
است من بهعنوان انجمن برمبنای نظرات علمی بگویم همه ایرانیان باید از یک
عینک خاصی استفاده کنند اما اگر کشور اعتبار موردنیاز برای واردکردن آن
کالا را نداشته باشد، درنهایت مقامات مسئول برمبنای بودجه موجود و امکانات
تصمیمگیری میکنند و در این میان ممکن است نظرات کارشناسی آنها صد درصد
اجرا نشود. ما از انجمنها نظرخواهی میکنیم اما این به معنای اجرای کامل
آن نظر نیست. چون ممکن است مطالبات انجمنها قابلیت اجرا نداشته باشد.
بههرحال تدوین یک آییننامه بر شرایط شغلی هر صنف تاثیر میگذارد.
بله.
من هم این موضوع را قبول دارم و فکر میکنم در این شرایط بهتر است دلیل
تصمیمات خود را توضیح دهیم و بگوییم که چرا برخی نظرات را پذیرفتهایم یا
چرا برخی از نظرات را نپذیرفتهایم.
آیا پاسخی به انجمنها داده میشود ما براساس شنیدهها میگوییم در بسیاری موارد معمولا پاسخی داده نمیشود.
معقول
و منطقی آن است که پاسخ بدهیم اما مسئولان ما عادت نکردند که پاسخگو
باشند. این فرهنگ است. اگر عادت به پاسخگویی داشتند در دوران مسئولیت خود
شکل دیگری رفتار میکردند. اگر من بهعنوان یک مسئول بدانم که در قبال
تصمیماتم باید در دوره مسئولیت و حتی بعد از اتمام مسئولیتم پاسخگو باشم،
در رفتارهایم تجدیدنظر میکنم چون میدانم باید پاسخگو باشم.
اگر به پاسخگو بودن مسئولان واقفید و این را بهعنوان یک وظیفه میشناسید،
فکر نمیکنید باید برای افزایش نقش انجمنها در تصمیماتی که دیگر معاونین
وزارت بهداشت هم میگیرند، باید بیشتر تلاش کنید؟ در گفتگوی قبلی به ما
گفتید برای افزایش نقش انجمنها در موضوعاتی که به دیگر معاونین برمیگردد،
«دنبال ایجاد تنش نیستید.»
تلاش
با جنجال فرق میکند. این موضوع که انجمنها در تدوین راهنمای بالینی
مشارکت ندارد، را به شخص آقای هاشمی، وزیر بهداشت اعلام کردم و ایشان هم
تعجب کردند و قول پیگیری دادند اما من این موضوع را هر بار تکرار نمیکنم
تا جنجال ایجاد شود. مکلف بودم که اطلاع دهم و این کار را هم کردم.
نوع
برخورد ما به این موضوع برمیگردد که آیا ما مهم هستیم یا کاری که قرار
است انجام شود، مهم است؟ اگر آن کار مهم باشد، من هم نبودم مهم نیست ما که
محور تمام جهان نیستیم. جلب مشارکت همگان یک هنر است که تمامی مسئولان باید
آن را در رفتار و نوع مدیریت خود نهادینه کنند.
درهرحال
انجمنها در وهله اول علمی هستند. اگر این وظایف علمی را انجام دهند و
تنها بهعنوان نظر مشورتی درمورد موضوعات صنفی ورود پیدا کنند، ایرادی
ندارد، اما این صحیح نیست که به یک انجمن اختیار تعیین تعرفه داده شود.
انجمنها میتوانند ایراد بگیرند، انتقاد و اعتراض کنند و باید در وزارت
بهداشت گوش شنوا وجود داشته باشد.
آیا وزارت بهداشت حرفههای انجمنها را میشنود؟
وزارت
بهداشت باید نظرات انجمنها را بشنود. این لطف نیست بلکه یک باید و وظیفه
این نهاد است. ما هنر نمیکنیم اگر نظراتشان را میشنویم. وظیفه ماست که با
گروههای کارشناسی با زبان کارشناسی صحبت کنیم.
بنابراین پاسخگویی در قبال نپذیرفتن نظرات کارشناسی انجمنها هم وظیفه وزارت بهداشت است؟
بله.
باید این کار را بکنیم. مگر ما جدا از انجمنهای علمی خودمان هستیم. مگر
مقامات وزارت بهداشت از انجمنها جدا هستند؟
مشکل،
نبود تعامل و سهمخواهی است. زیادهخواهی و سهمخواهی وضعیت را به هم
میزند. وقتی من بهعنوان یک متخصص میگویم برای مثال تعرفه بیهوشی باید
اینقدر باشد و همه امکانات را برای رشته خودم میخواهم، این کار سهمخواهی
است، نه فعالیت صنفی. بنابراین مسئولان هم نمیتوانند به افرادی که
سهمخواهی میکنند؛ در حوزه مسئولیت خود بدون هیچ حساسیتی نگاه کنند و
مجبور میشوند مقابل سهمخواهی بایستند.
زمانی که در مجمع انجمنهای گروه پزشکی بودیم، شما در سخنرانی خود از بیاعتمادی جامعه پزشکی به دولتمردان گلایه کردید.
بله.
این موضوع فرهنگی است. زمانی که شما میخواهید با ایجاد یک سامانه
زیرساختی برای انتخابات سراسری انجمنهای تخصصی فراهم کنید که تمام افراد
بتوانند از حق قانونی خود استفاده کنند و به کسانی که علاقمند هستند رای
بدهند؛ چون فکر میکنند ممکن است این انتخابات در دولت مهندسی شود، با
برگزاری آن مخالفت میکنند و میگویند ما میخواهیم انتخابات در حضور ما
برگزار شود.
در این میان کدام طرف بیشتر مقصر است که سهمخواهی صورت میگیرد؟
نبود
فرهنگ دموکراسی و گفتوگو. ما یاد نگرفتیم بگوییم و بشنویم. بلکه
میخواهیم فقط بگوییم و با صدای بلند و همراه با توهین و تهمت بگوییم. هنر
خوب گفتن و خوب شنیدن نداریم. هنر انتقاد کارشناسی هم نداریم. این نیاز به
فرهنگسازی دارد. در کشوری که همهچیز برمبنای فرهنگ پدرسالارانه شکلگرفته
و قدرتمندان تنها زمان انتخابات به مردم رجوع میکنند، این فرهنگ به وزارت
بهداشت و دیگر بخشهای کشور هم سرایت میکند.