به گزارش شفاآنلاین : هر چند هنوز آمارهای تازهای از میزان اعتیاد در کشور منتشر نشده تا نشان دهد قربانیان این بلای خانمانسوز افزایش یافته است یا نه، اما برخی قرائن و شواهد از بیشتر شدن این معضل اجتماعی حکایت دارد. افزایش اعتیاد خود به آسیبها و مشکلات دیگری دامن میزند که شاید یکی از مهمترین آنها افزایش تعداد کودکان بدسرپرست باشد.
بر
اساس آمار رسمی حدود یک میلیون و ۳۲۵ هزار نفر در کشور معتاد هستند و
بیشترین گروه سنی درگیر اعتیاد نیز افراد جوان در دهههای سوم تا چهارم
زندگی هستند که ممکن است تشکیل خانواده داده باشند. در این بین فرزندان
بسیاری هم درگیر این معضل شدهاند، تا جایی که آتش اعتیاد به جان آنان نیز
افتاده است. کودکانی که والدین آنها معتادند در مقایسه با کودکان دیگر با
مشکلات روحی و جسمی شدیدی روبهرو هستند، چون دائما در معرض خشونتهای
خانگی والدین خود قرار دارند. بنابراین ضروری است برای ادامه زندگی این
کودکان فکری اساسی شود، چراکه آنها ناخواسته در منجلاب اعتیاد والدین خود
غرق شدهاند. «در سال جاری، آمار کودکانی که به دلیل اعتیاد والدین تحت
حمایت بهزیستی قرار میگیرند، نسبت به سال گذشته افزایش خواهد داشت. به نظر
من باید در نقش مددکاران اجتماعی در بیمارستانها بازنگری اساسی شود تا
فراتر از وظایف کنونی، به موضوع آسیبهای اجتماعی نیز ورود جدیتر داشته
باشند و موارد آسیب را گزارش و ارجاع دهند». این اظهارنظر پنجشنبه هفته
گذشته توسط معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در نشست رسیدگی به وضعیت
نوزادان و مادران معتاد انجام شد. به گفته حبیبا... مسعودیفرید باید
ماموریتهای اورژانس اجتماعی را در این محدوده ها بازنگری کنیم و ببینیم
چه حجم ماموریت را میبایست انجام دهند و چه تعداد مراجعه دارند و آیا
تناسبی بین ظرفیت آنها و ارجاعات آنان وجود دارد یا خیر؟ این در حالی است
که اگر به نوزادان مادران معتاد رسیدگی نشود و از آنها حمایتی صورت نگیرد
در آینده عواقب جبرانناپذیری در انتظار آنهاست و حتی ممکن است به جرگه
کودکان کار نیز بپیوندند. بنابراین این مساله هماهنگی و همکاری دستگاههای
مختلف را بیش از پیش میطلبد. به گزارش مهر، فاطمه دانشور، عضو شورای شهر
تهران نیز با بیان اینکه بعضی از بیمارستانها هنوز از ابلاغ بهمنماه
وزارت بهداشت برای رسیدگی به نوزادان مادران معتاد اطلاع ندارند،
اضافه کرد: شاید معاونان درمان دانشگاهها این موضوع را به بیمارستانها
اعلام نکردهاند. بیمارستانهایی هم که اطلاع دارند، در خبر دادن به
اورژانس اجتماعی، دچار مشکل شدهاند و اظهار میکنند که اورژانس اجتماعی
برای تحویل گرفتن این نوزادان، تعلل دارد. گرچه هنوز در روند تحویل نوزاد
مادران معتاد از بیمارستان و سپردن آنان به بهزیستی مشکلاتی وجود دارد، اما
همکاری دستگاهها نسبت به گذشته بیشتر شده است. با وجود این، فرایند
شناسایی و واگذاری نوزادان نیازمند سرعت بیشتری داشته است، چرا که
خانوادههای بسیاری در صف انتظار فرزندخواندگی قرار دارند. پس چه بهتر است
تا کودک بدسرپرست به خانوادههایی سپرده شوند که آرزوی داشتن یک فرزند را
دارند تا به نوعی آینده این کودکان نیز تامین شود.
در تهران فرصت گدایی هست
«با همکاری سازمان بهزیستی کشور طی یک ماه اخیر نسبت به شناسایی و ساماندهی۴۰۰ کودک کار و خیابان اقدام شده و این کودکان به مراکز روزانه یا شبانه سازمان بهزیستی کشور ارجاع داده شدهاند». این اظهارنظر دیروز توسط معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور انجام شد. هر چند در تعریف کودکان کار آمده است که کودکان کار به کودکان کارگری گفته میشود که به صورت مداوم و پایدار به خدمت گرفته می شوند که این امر آنها را در بیشتر اوقات از رفتن به مدرسه و تجربه دوران کودکی بیبهره میسازد و سلامت روحی و جسمی آنها را تهدید میکند، اما در این میان نقش والدین نیز در بهرهکشی از این کودکان بیتاثیر نیست، تا جاییکه به گفته مسعودیفرید براساس مطالعات انجامشده و بررسی وضعیت کودکان کار و خیابان، مشخص شد که ۹۰ درصد از این کودکان دارای خانواده بوده و تنها ۱۰ درصد از آنها که بیشتر جزو کودکان اتباع بیگانه به شمار میآیند بیسرپرست هستند. به گزارش میزان، معاون امور و اجتماعی سازمان بهزیستی کشور تاکید کرد: خانوادههای محروم با هدف تکدیگری وارد شهر تهران شده و به این دلیل که فرصتها برای تکدیگری در پایتخت فراهم است، درآمد قابل توجهی نیز دارند. این در حالی است که برخی خانوادهها به جای آنکه تلاش کنند تا شرایط را برای فرزندان خود مهیا کنند به گونهای آنها را به استثمار میکشند تا از طریق آنها تنها به سود و درآمد بیشتری دست یابند.
بدسرپرستی با اعتیاد رابطه مستقیم دارد
یک پژوهشگر مسائل اجتماعی درباره والدین معتادمیگوید: بالای ۶۴ درصد معتادان متاهل هستند، اما درباره اینکه چه تعداد از این افراد صاحب فرزندند آمار مشخصی در دست نیست. در گذشته تا اسم اعتیاد میآمد ذهنها به سمت مردان می رفت، اما اکنون اعتیاد در زنان نیز در حال رشد است، چون بسیاری از آنها توسط شوهر خود معتاد می شوند. پس در ارتباط با والدین معتاد باید هر دو جنس را مدنظر قرار داد. ثریا عزیزپناه میافزاید: متاسفانه در شرایط کنونی مواد مخدر صنعتی جایگزین مواد مخدر سنتی شده و بسیاری از معتادان به این مواد رو آوردهاند که متاسفانه اثرات مخربی را بر مغز و توانایی ذهنی آنها میگذارد، چون مواد مخدر صنعتی به طور مشخص رفتارها را نشانه گرفته و هنجارها را مخدوش میکنند، طوریکه معتادان کنترل رفتار ندارند و دائما در توهم به سر میبرند. عزیزپناه بیان میکند: معتادان به اعمال مختلفی دست می زنند، حتی تصمیمگیریشان هم تحت تاثیر مواد مخدر صنعتی است. در نتیجه اصلا در برخورد با یک کودک تعادل روحی ندارند. او خاطرنشان میکند: معتادان اغلب بیکارند و جامعه هم به آنها اعتمادی ندارد، چون دقیقا مواد مخدر بر مغزشان تاثیر میگذارد و نمیتوانند از پس کارهای یدی و ذهنی برآیند. این پژوهشگر مسائل اجتماعی اظهار میکند: وقتی والدینی معتاد هستند دیگر به فکر رفتار مناسب با فرزندان خود نیستند، چون یا خمارند یا نشئه و جز دسترسی به مواد به چیز دیگری فکر نمیکنند. او ادامه میدهد: در واقع بدسرپرستی والدین با اعتیاد رابطه مستقیم، مخرب و معناداری دارد و والدین نمیتوانند مسئولیت خود را نسبت به کودکان ایفا کنند. او عنوان میکند: متاسفانه نمونههایی وجود داشته که والدین معتاد علاوه بر کودکآازاری، فرزندان خود را مجبور به تهیه مواد کردهاند و در شرایط حادتر تبعات بدتری نیز داشته است. برای مثال والدینی بودند که بر اثر استعمال شیشه حتی دست به جنایت هم زدهاند. گرچه آمارها درباره مادرانی که فاجعهآفرینند هنوز نامشخص است، اما باید گفت که نمی توان از والدین معتاد انتظار برخورد مناسب و مثبت با فرزند را داشت.آرمان