پشت این فرهنگ که زنها را قربانی نشان میدهد، نظریهای به نام «تقاطع»
خوابیده است. این نظریه میگوید که نژادپرستی، تبعیض جنسیتی، طبقات اجتماعی
و... همه و همه به هم متصل هستند و همپوشانی و تقویتکنندگی دوطرفه دارند.
اینها با هم «موتور فشار» را تشکیل میدهند. این موتور مرئی نیست چون آن
را با پوششی از «مفاهیم جعلی» پنهان کردهاند. مثلا دم از دلایل و شواهدی
میزنند که عینیت ندارند و با این وسایل کار را به جایی میرسانند که گروه
ظاهرا رانده شده به حاشیه (مثلا زنها) هر طور دلشان خواست رفتار کنند و
گروههایی که به ظاهر برخوردارتر (مثلا بعضی مردها) هستند، باید ساکت
بمانند.
این تئوری ملغمهی عجیب و غریبی است. با تبعیض نژادی و جنسیتی میجنگد اما
برای اینکه حریف را در این جنگ مشخص کند، خودش از طبقهبندی بر اساس جنس و
نژاد استفاده میکند! امتیازات نژادی و جنسیتی را نکوهش میکند، گرچه خودش
از یک جنسیت طرفداری میکند! اما متاسفانه این نظریه رواج دارد.
الان زنهای کشور ما و خیلی از کشورهای دیگر در دانشگاهها وضعیت ممتازی
دارند اما طرفداران این نظریه چیزهای دیگری در گوششان میخوانند. نتیجتا
این افراد مدام نگران هستند و ضمن زندگی در یک فضای ذهنی سرد و تاریک با هر
مانع کوچکی در هر زمینهای که مواجه شوند، ضمن حمله به دیگرانی که بیجهت
آنها را مقصر میدانند به زن بودن خودشان اهانت میکنند.