شفا آنلاین>اجتماعی> مسئله کودکان معتاد اخیراً بیشتر مورد توجه جامعه ما قرار گرفته است. وقتی مسئله کودکان معتاد مطرح میشود ما باید بپذیریم که هر فرد معتاد بخشی از خانواده جامعه ما است.
معمولاً در کودکان معتاد پدر و مادر هر دو اعتیاد
دارند و یکی از زوجین عامل اعتیاد دیگری شده است. وقتی درباره کودکان معتاد
صحبت میکنیم باید کودکان معتاد را از والدین جدا ندانیم و باید ببینیم
علت چه بوده که این معلول پیش آمده است. در هر جامعهای مهمترین دلایل
اعتیاد فقر مالی، فقر اجتماعی، پایین بودن شعور جمعی اجتماع، عدم آگاهی
مردم در مورد نوع برخورد با افراد معتاد و نگرش سازمانهای ذیربط به فرد
معتاد است.
در ایران وقتی صحبت از فرد معتاد میشود این فکر وجود دارد که
معتاد باید دستگیر شده و زندانی شود، در حالی که این برخورد نمیتواند
کمککننده باشد. وقتی یک زوج معتاد کودکی را به دنیا میآورند این کودک
علاوه بر اینکه دچار اعتیاد است به دلیل فقر مالی که دارند در شرایط مالی
مطلوبی نیز قرار نداشته و تغذیه خوبی هم ندارد، تحت مراقبتهای ویژه پزشکی
یا تحت مراقبهای روانی هم قرار ندارد؛ بنابراین دومین آسیب اینجا وارد
میشود. اغلب کودکی که معتاد به دنیا میآید والدین او نیز فقر مالی دارند،
مشکلات فرهنگی دارند، مشکلات جامعهای دارند و وقتی کودکی را به دنیا می
آورند در همان شرایط و در همان محیط رشد میکند.
محیطی که این کودکان در آن
قرار دارند موجب میشود مسائل آنها تشدید شود چون وقتی والدین مصرفکننده
هستند افرادی که در کنار آنها هستند هم تحت تاثیر مواردی قرار میگیرند که
مصرف میکنند. آمارها نشان میدهد که سن اعتیاد پایین آمده است. مفهوم این
مسئله این بوده که آمار اعتیاد بالا رفته است. وقتی آمار اعتیاد بالا برود
یعنی تعداد نوزادانی که در معرض اعتیاد قرار دارند هم افزایش پیدا میکند.
در اینجا سوالی که پیش میآید این است که کدام سازمان متولی تشخیص و
شناسایی این کودکان است و راههای درمان آنها چیست؟
در عمل میبینیم چنین
چیزی وجود ندارد. نوزادانی که در معرض اعتیاد هستند علاوه بر اعتیاد با
بیماریهای دیگری نیز روبهرو هستند، مانند HIV. من هیچ جا ندیدهام که
سازمانی خود را متولی این نوزادان بداند. تنها اخیراً سازمانی در شهرداری
مسئول چنین مسائل اجتماعی است و سعی میکند به این مسائل رسیدگی کند؛ اما
همین سازمانها هم به امر درمان نمیپردازند. تنها به این نوزادان کمکهای
مالی و غذایی میکنند. پس ما باید اعتیاد را بشناسیم و تلاش کنیم پدر و
مادری را که معتادند، درمان کنیم و وقتیکه این افراد را درمان میکنیم بار
دیگر در شرایط گذشته قرار ندهیم.
حتماً باید زیرپوشش یک سازمان باشند،
برای آنها ایجاد کار شود و از محیطی که در آن قرار دارند، خارج شوند. یکی
از دلایل اعتیاد این افراد این است که با خریدوفروش مواد زندگی خود را
میگذرانند. انگشت اتهام مطلقاً نباید به سمت این افراد گرفته شود.
سازمانهایی که ذیربط هستند باید نوزادی را که با اعتیاد به دنیا آمده است
از محیطی که در آن قرار دارد خارج کرده و بهراحتی میتوانند آن نوزاد را
درمان کنند و در این زمینه هیچ مشکل پیچیدهای وجود ندارد. این کودکان
تغذیه خوب ندارند و عمدتاً از شیر مادری تغذیه میکنند که دچار اعتیاد است.
کسی که اعتیاد دارد قطعاً بهصورت مکرر در حال مصرف دخانیات بوده و این
مسئله برای این افراد بسیار عادی است و همان دود دخانیات هم کودک را دچار
ضایعه میکند. نوزاد در چنین محیطی بهآرامی رشد میکند بدون اینکه هیچ
چارچوب صحیحی برای ساختار شخصیت او وجود داشته باشد. افرادی که با والدین
این کودکان رفتوآمد میکنند اغلب دچار اعتیاد هستند و بعد میبینیم که
کودک بهمحض اینکه اندکی توانایی پیدا میکند بدون اینکه والدین بخواهند از
تهمانده مصرف آنها استفاده میکند. ما بارها شاهد این مسئله بودهایم.
منصور بهرامی
روانشناس و عضو انجمن بینالمللی تحلیل رفتاری