ما در روانشناسی واژهای به نام عطردرمانی نداریم و این ساخته افراد غیرمتخصص در حوزه روانشناسی است، اما بسیاری از بوها به دلایل مختلف میتوانند روی خلقوخوی انسانها تاثیر بگذارند.
مثلا تاثیر برخی از بوها به دلیل تداعیهایی است که در ذهن ما صورت میگیرد. بهعنوان مثال بوی عطر دوست یا فرد مورد علاقه شما برای همیشه در ذهنتان ثبت شده است و اگر سالها بعد از دوستیتان، بوی آن عطر به مشامتان بخورد در شما احساس لذت، شادی و نشاط را بهوجود خواهد آورد و این لزوما به دلیل بوی آن عطر نیست بلکه به علت تداعی خاطرات خوشی است که با دوست یا عزیزتان داشتهاید.
بعضی از عطرها مانند بوی نعناع، بوی گلها، اسطوخودوس، وانیل و... هم برگرفته از طبیعت هستند. این بوها هم میتوانند اندک تاثیراتی روی حالتهای روانی ما داشته باشند و مثلا باعث فرحبخشی، احساس شادمانی و... شوند.
معمولا بوهایی که در طبیعت باعث ایجاد احساس خوب در ما میشوند مانند بوی غذاها یا میوههای مفید و سالم و ... برای سلامت و بقای انسان نیز خوب و مفیدند و انسانها را به سمت خود میکشانند و هر بویی که احساس بدی در فرد ایجاد کند، مانند بوی حاصل از غذاهای فاسد شده یا تلخ و... برای سلامت و بقا مضر است و انسان آن را از خود دور میکند.
در واقع این حالت یک عکسالعمل طبیعی و بهنجار است که برای انسانهای اولیه که دوران غارنشینی را سپری کردند، بسیار مهم بوده تا قبل از مصرف هر مادهای ابتدا آن را بو و مزه کنند. اگر بویی در آنها حس خوبی ایجاد میکرد از آن ماده استفاده میکردند و اگر از بویی بدشان میآمد از آن دوری میکردند تا زنده بمانند.
این مساله در ساختار تکاملی و تکوینی ما باقی مانده و ما امروز نسبت به بعضی از مزهها یا بوها واکنشهای خاصی نشان میدهیم که میتواند هم در ناخودآگاه جمعی ما و هم در سیستم تکاملیمان ریشه داشته باشد اما از این بوها نمیتوان برای درمان کامل اختلالات روانی و تنشزدایی استفاده کرد زیرا آنها فقط برای لحظاتی به انسان حس خوبی میدهند و پایدار نیستند.