بیماران که به دلیل هزینههای بالادرمان را رها میکنند
درسالهای اخیر با تغییر سبک زندگی و کمتحرکی جامعه به علاوه افزایش آمار
معلولیتهای ناشی از تصادفات رانندگی و نیز رشد معلولیتهای مادرزادی نیاز
به گسترش و حمایت از خدمات توانبخشی بیش ازپیش احساس میشود، اما با وجود
همه اینها توانبخشی از بیمهری و بیتوجهی مسئولان و سیاستگذاران نظام
سلامت رنج میبرد. رنجی که میتوان آن را به راحتی در چهره مردم نیازمند به
این خدمات مشاهده کرد. بیمارانی که علاوه بر تحمل درد باید هزینههای
سنگین توانبخشی را نیز از جیبشان پرداخت کنند. هزینههایی که در بیشتر
موارد به قدری سنگین میشود که دیگر ادامه دریافت این خدمات و مراجعه به
مراکز توانبخشی را غیرممکن میکند.
احمد یکی از همین افراد است، یکی از هزاران بیمار نیازمند به خدمات توانبخشی که با تجویز پزشک باید یکسال فیزیوتراپی انجام دهد، اما احمد بیش از دوماه نتوانست از پس این هزینهها برآید. او دراینباره میگوید: «من سال گذشته با موتور تصادف کردم و دست راستم چندبار جراحی شد، پس از بازکردن دستم پزشکان به من گفتند ما هرکاری که میتوانستیم برای بازگرداندن دستت به شرایط طبیعی انجام دادیم، از اینجا به بعد درمانت را باید با فیزیوتراپی و ورزش دنبال کنی، جراح دستم یکسال برای من فیزیوتراپی نوشت و من هم به مرکزی در نزدیکی خانهمان رفتم ولی آن مرکز با بیمه قرارداد نداشت و بابت هرجلسه باید ٤٠هزارتومان پرداخت میکردم. بعد از یک هفته به توصیه یکی از دوستانم به یک مرکز ارزانتر رفتم.»
او صحبتهایش را اینگونه ادامه میدهد: «در این مرکز تقریبا بابت هرجلسه ٢٠هزارتومان پرداخت میکردم، ولی این هم برای من زیاد بود، روزی ٢٠هزارتومان برای یکسال، آن هم درشرایطی که نمیتوانم مانند گذشته کار کنم، پول زیادی است، به همین دلیل هم بعد از دوماه که کمی حرکت انگشتانم بهتر شد، درمان را رها کردم، فیزیوتراپ آن مرکز به من گفت که هنوز دستم کار دارد، ولی من دیگر پولی برای ادامه درمان نداشتم.»
احمد مانند بسیاری از بیماران نیازمند به خدمات توانبخشی با وجود داشتن دفترچه بیمه از دریافت خدمات ارزانقیمت توانبخشی محروم است، او دراینباره میگوید: «من بیمه هستم ولی نمیدانم این دفترچه به دردی میخورد، ٢٠سال حق بیمه دادم که اگر روزی زمینگیر شدم، خیالم از هزینههای درمانی راحت باشد.»
کفی طبی از ٢٠ تا ١٥٠هزار تومان
اما بیمه احمد و هزاران نفر مثل او پوششی برای خدمات توانبخشی ندارند یا
اگر هم دارد، به قدری ناچیز است که عملا هزینههای توانبخشی از جیب بیماران
پرداخت میشود. موضوعی که به گفته پرهام پارسانژاد عضو هیأتمدیره انجمن
فیزیوتراپی بزرگترین مشکل خدمات توانبخشی درکشور است. او در توضیح بیشتر میگوید: «بیمهها هیچ یک از خدمات توانبخشی را پوشش نمیدهند و
این عمدهترین مشکل بیماران نیازمند به توانبخشی است.
بیمه تنها خدمات فیزیوتراپی برای مدت محدود (برای مثال ۱۰ جلسه درماه) را پوشش میدهد. برای خدمات بستری هم این مشکل وجود دارد. ما و سایر همکارانمان هر روز بیمارانی را میبینیم که با وجود نیاز به خدمات توانبخشی به دلیل بالابودن هزینهها، درمان را رها میکنند، درحالی که این کار عواقب بدی برای سلامتی آنها دارد.»
او ادامه میدهد: «البته پیگیریهایی ازسوی معاونت درمان بهزیستی با وزارت بهداشت انجام شده تا حدودی هزینههای توانبخشی تحت پوشش بیمه قرار گیرد، اما هنوز مشکلات برطرف نشده و در نهایت سنگینی بار مالی بیشتر روی دوش خانوادههاست که این سنگینی بر بار روانی بیماری اضافه میشود و فشاری ایجاد میکند که این فشار سبب صرفنظرکردن از ادامه درمان میشود.»
به گفته پارسانژاد یک جلسه فیزیوتراپی از ٣٥ تا ٢٥٠هزارتومان بسته به نوع خدمات مورد نیاز برای بیمار هزینه دارد، درحالی که این خدمات برای جواب گرفتن نیاز به استمرار دارد: «خدمات توانبخشی هم گران است و هم مستمر و زمانبر، به همین دلیل هم در بیشتر موارد بیماران تا انتها روند درمان را ادامه نمیدهند، وقتی یک کفی طبی از ٢٠ تا ١٥٠هزارتومان در مراکز مختلف ارایه میشود و هیچ نظارتی هم بر این روند نیست، چگونه میتوان انتظار داشت توانبخشی درکشور ما سروسامان پیدا کند. درحال حاضر قیمت این خدمات به دلیل نداشتن تعرفه مشخص از مرکزی به مرکز دیگر متفاوت است. این شرایط کار را برای بیماران سختتر میکند. دلیل اصلی این وضع هم بیتوجهی مسئولان نظام سلامت به حوزه توانبخشی است.»
بیتوجهی به توانبخشی و پزشکسالاری در نظام سلامت
او اضافه میکند: «این درحالی است که سازمان بهداشت جهانی درچند سال اخیر
به توانبخشی بهعنوان خط مقدم پیشگیری از امراض و بیماریهای غیرواگیر نگاه
میکند. نگاهی که به نظر نمیرسد چندان در بین متولیان نظام سلامت ما
خریدار داشته باشد.
در تمام دنیا برای پرداخت هزینههای خدمات توانبخشی، معمولا ٣ راه وجود دارد: دولت، مردم و بیمهها. اما در ایران به علت شرایطی که پیش آمده، هزینهها فقط از جیب خانوادهها پرداخت میشود و دولت و بیمه هیچ مشارکتی نمیکنند.»
عضو هیأتمدیره انجمن فیزیوتراپی در توضیح دلایل اصلی بیتوجهی به حوزه توانبخشی میگوید: «متاسفانه باید گفت زور رشتههای توانبخشی در محافل تصمیمساز کم است. به همین دلیل هم این حوزه نه بودجه خوبی دارد و نه از خدمات آن حمایت میشود.
نگاه پزشکسالار حاکم بر نظام سلامت کشور باعث شده تا سایر خدمات و حوزههای نظام سلامت همواره درکشور ما مورد بیمهری قرار بگیرد. واکنش رشتههای غیرپزشکی به رفتار و سیاستگذاریهای متولیان نظام سلامت به راحتی گویای همه چیز است. به همین دلیل هم تاکنون فکری اساسی برای حمایت از خدمات توانبخشی نشده است.»
فروش خانه برای تامین هزینههای توانبخشی
اما سایر خدمات توانبخشی هم چندان حال روز خوبی ندارند و حتی وضعشان بدتر
از خدمات فیزیوتراپی است. هربار پانسمان زخم بستر حدود ٢٠٠هزارتومان هزینه
دارد، هزینه وسایل هربار استفاده از سرویس بهداشتی برای معلولان حدود ٥ تا
٦هزارتومان است، قیمت ویلچر بسیار بالاست، درمجموع هزینههای درمانی این
معلولان ضایعات نخاعی، چیزی بیش از ٢ونیممیلیون تومان در ماه است.
درحالی که هیچ حمایتی از این بیماران نمیشود. اینها را علی ضرابی مدیرعامل انجمن ضایعات نخاعی ایران میگوید. او با اشاره به هزینههای بالای توانبخشی و مشکلات بیماران نیازمند به این خدمات میگوید: «معمولا در همه جای دنیا این خدمات به دلیل هزینهبربودن و مدت زمان طولانی ازسوی دولتها حمایت میشود. این خدمات مانند سایر بخشهای درمانی نیست، چون که هزینههای زیادی دارد و دربیشتر موارد بیمار به خدمات طولانیمدت نیاز دارد، تأمین هزینهها از عهده افراد عادی و خانوادهها خارج است.»
او ادامه میدهد: «از بیماران نیازمند به کاردرمانی، آبدرمانی، گفتاردرمانی، درمان زخم بستر هیچ حمایتی نمیشوند. بررسیهایی که ما از زندگی این افراد انجام دادهایم، وقایع تلخی را نشان میدهد. بیشتر آسیبدیدگان نخاعی که در شهر زندگی میکنند، به مرور زمان، محل زندگیشان را تغییر میدهند.
از شمال شهر به مرکز شهر و از آنجا به جنوب شهر نقلمکان میکنند. اگر صاحبخانه هستند، به اجبار خانههایشان را میفروشند تا از پس هزینههای درمانی برآیند. اگر اجارهنشین هم هستند که دیگر واویلا. بسیار دیدهایم که حتی این افراد برای زندگی، از محدوده شهر خارج شدهاند. مایملک و داراییهایشان را فروختهاند و حتی سطح معیشتی و درآمدشان به زیر خط فقر هم سقوط کرده است. مردم عادی نمیتوانند هزینههای توانبخشی را متحمل شوند؛ درصورتی که یک بیمار نخاعی برای یک جلسه فیزیوتراپی باید ٨٠هزارتومان پول پرداخت کند. برخی از این بیماران حتی برای تهیه ویلچر مشکل دارند.»
نقش دولت در حمایت از خدمات توانبخشی
به گفته ضرابی پشتیبانی دولت از معلولان کافی نیست و اساسا برای یک بیمار
ضایعه نخاعی، پشتیبانیای وجود ندارد. متولی نیازهای معلولان نخاعی، سازمان
بهزیستی است که حمایت آنها حتی یکدرصد از نیازها را هم پوشش نمیدهد.:
«بیشتر کسانی که دچار ضایعات نخاعی میشوند، سرپرست خانوار هستند و با ٥٠
تا ٧٠هزارتومان مستمری هم نمیشود هزینههای زندگی و درمان را تأمین کرد،
البته سازمان بهزیستی هم کمبود منابع دارد و ما مشکلات آنها را هم درک
میکنیم. آنها هم نمیتوانند برای بیش از ٤٠هزار آسیبدیده نخاعی ماهانه ٢
تا ٣میلیون تومان مستمری اختصاص دهند.»
مدیرعامل انجمن ضایعات نخاعی ایران راهکارهایی هم برای کاهش مشکلات توانبخشی درکشور دارد: «ما پیشنهاد میکنیم برای بیمه این افراد، یک روند وجود داشته باشد، چون با سیستم موجود چند نفر از حیطه کار اقتصادی- اجتماعی خارج میشوند. فارغ از هزینههای زیاد و عدم پوشش بیمه، خانواده ناگزیر است زمانی را برای نگهداری و درمان در منزل اختصاص دهد.
درواقع مراقبتهای خانواده و فقدان پوشش بیمه، ضرر خروج یک نفر از سیستم اقتصادی را به جامعه تحمیل میکند. اگر ارایه خدمات توانبخشی علمی و بهروز در مراکز جامع توانبخشی انجام شود، تمام کار در قالب تیمدرمانی برای فرد بیمار انجام میشود و بازدهی آن مطمئنا بسیار بالاتر است. دراین صورت علاوه بر افزایش تواناییها و بهبود عملکرد فرد مبتلا بسیار بهتر میشود و میتواند به جامعه برگردد.»
او اضافه میکند: «مشکل بیشتر درحوزه سیاستگذاری و تصمیمگیری خدمات توانبخشی است. متاسفانه دراین حوزه متولی واحدی نداریم. سازمان بهزیستی، هلالاحمر جمهوری اسلامی، دانشگاه علوم بهزیستی و انجمنهای حرفهای تخصصی مانند انجمن کاردرمانان و گفتاردرمانان به علاوه انجیاوهای تخصصی، همه به نوعی متولی هستند و ایدهها و تجربیاتی دارند که استفاده از آن بسیار مفید است، اما متاسفانه هیچوقت در یک تیم جمع نشدهاند.»شهروند