WhenIWas به اشتراک بگذارند. این کارزار که توسط الرا بیتس، فعال حقوق زنان، از طریق اکانت توییتر سکسیسم روزمره بهصورت آنلاین آغاز شد، استقبال گسترده کاربران در سراسر جهان را در پی داشت و بهسرعت به یکی از ترندهای توییتر تبدیل شد.
الرا بیتس در مصاحبهای با هافینگتونپست درهمینباره گفته است: «من این کمپین را شروع کردم تا مردم بدانند تبعیض، آزار و سوءاستفاده جنسی میتواند به طرز شوکهکنندهای از سنین پایین آغاز شود. امیدوارم جنبشهایی مانند آنچه من در هفته گذشته آغاز کردهام، به کسانی که ممکن است برای اتفاقاتی که بر آنها گذشته، احساس شرم یا حتی مسئولیت کنند، کمک کند تا متوجه شوند هرگز تقصیر آنها نبوده و آنها تنها نیستند».
از آن روز تاکنون هزاران نفر از زنان و مردانی که سوءاستفاده و آزار جنسی را در سنین مختلف تجربه کرده بودند، قدم پیش گذاشته و تجربیات خود را با این هشتگ با دنبالکنندگانشان در میان گذاشتند. سیلی از داستانها در این زمینه به توییتر سرازیر شده است. داستانهایی که برخی بارها از زبان کاربران مختلف تکرار شدهاند. برخی از این داستانها چنان روزمره است که بسیاری از کسانی که قربانی آن شدهاند، از آن بیاطلاع بودهاند و برخی دیگر چنان دردناکاند که دوست نداریم باورشان کنیم.
یکی از کاربران ایرانی در همین رابطه نوشته است: حداقل فایده این هشتگ آن
است که ما مردها متوجه میشویم کدامیک از کارهایمان که بهنظر طبیعی
میرسد، برای زنان آزاردهنده است. برخی از زنان نیز نوشتند این اولینبار
است تجربههای خود دراینباره را با دیگران به اشتراک میگذارند. برخی
گفتهاند چگونه ترس بیشازحد یا شرمندگی و احساس گناه مانع از بیان
دردهایشان، دریافت حمایت و حتی در مواردی درمان شده است.
هزاران نفر از رنجهایی گفتهاند که سالهای سال با خود حمل کردهاند. داستانهایی واقعی از اینکه چگونه جهان به تماشای این حوادث ایستاد، تماشاگران خندیدند، دوستان و خانواده تکذیب و دختران و پسران زیر بار احساس گناه و تنهایی سکوت کردند.
موج استقبال کاربران شبکه اجتماعی توییتر از صحبت درمورد تجربیات خود نشان میدهد مسئله آزار و اذیت جنسی تا چه حد در جوامع رایج است. گشت و گذار در میان توییتهای مرتبط با این هشتگ نشان میدهد بیشتر زنان آزار جنسی را دستکم یک بار در زندگیشان تجربه کردهاند. غمانگیزترین بخش ماجرا این است که بسیاری از این تجربیات مربوط به سنین پایین، زمانی که آنها کمتر از ١٠ سال داشتهاند، بوده است. تجربیاتی تلخ که درکی تازه در ذهن کودکانه آنها از تفاوتهای جنسیتی ایجاد کرده است. داستانهایی از این دست که چگونه قربانیان وقایع، مجرم شمرده شدند.
اینها داستانهای هر روز زنانی است که
با وجود سرکوبها و سرزنشها در شبکههای مجازی نقل میشوند؛ هنگامی که در
یک جریان مادامالعمر از کودکی به دختران خود میآموزیم در مقابل آزارها
سکوت کنند و اینکه در نهایت هر بلایی بر سرشان بیاید، تقصیر آنهاست.
درحالیکه آنها حتی کوچکتر از آن هستند که درک درستی از این واقعیت داشته باشند که مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند.
هنگامی که شانه را بالا میاندازیم و در برابر ظلمی که به آنها رفته است میگوییم که آنها پسر بودهاند و غریزه مردانه آنها را از هر گناهی تبرئه میکند، این پیام را به زنان آینده جامعه میدهیم که آزار و اذیت جنسی از طرف مرد اجتنابناپذیر است و نمیتوان انتظاری برای کنترل آن داشت. هنگامی که قربانی را سرزنش میکنیم و او را از بدنامی میترسانیم، دنبالهای شرمآور از رفتارهای غلط میسازیم که زنانگی را در طول تاریخ شکل میدهد. اما اینکه چطور ناگهان این زخم چرکین سر باز کرد را میتوان اثر جرئتبخشیدن به زنان و اجازهای که شبکههای اجتماعی به آنها میدهد تا پشت هویتی ناشناس در فضایی نسبتا امن و آزاد به اشتراک دردها و تجربیات و قصههای خود بپردازند، دانست.
هنگامی که زنان آگاه میشوند در این مبارزه تنها نیستند، بخش تاریکی از فرهنگ ما که برای مدت طولانی پنهان شده است، روشن میشود. در ایران نیز در یک شب پرتبوتاب، کاربران توییتر فارسی همگام با دیگر کاربران جهانی توییتر، نظرات و تجربیات خود را در این موضوع بیان کردند. این هشتگ که ابتدا توسط زنان استفاده شد، با اطلاعرسانی و حمایت کاربران فارسیزبان کمکم کاربران مرد را نیز تشویق به بیان خاطرات خود از اتفاقات مشابه و یادآوری کرد که آزار جنسی تنها مختص زنان نیست و در مردان نیز پرشمار و به دلیل بستر سنتی جامعه، پنهانتر است. بنابر آمارهای بهدستآمده از سرویس کیهول (تا لحظه نگارش این گزارش) در این کارزار ایران پس از کانادا، آمریکا و انگلیس در رتبه چهارم بیشترین تعداد هشتگگذاری قرار دارد که از میان ٥٦ درصد شرکتکنندگان ایرانی در این کمپین، ٧١ درصد را زنان و ٢٩ درصد را مردان تشکیل میدادند.
کاربران که یکدیگر را تشویق به صحبت کرده و سکوت در برابر چنین اتفاقاتی را بزرگترین اشتباه دانستند، در اعتراض به واکنشهایی از قبیل انداختن تقصیر بر گردن قربانی، محرومشدن از آزادیها پس از بیان اتفاق برای خانواده و احساس شرمی که در خود انباشته بودند، از مخاطبان خود خواستند در مقابل اینگونه اتفاقات از موضع قدرت خواست و اعتراض خود را بیان کنند تا با آگاهسازی مردم از مصادیق خشونت و آزار جنسی و همچنین انتقاد از رفتارهایی که بعضا از سر ناآگاهی اتفاق میافتد، بهطور بالقوه به کاهش جدی سوءاستفاده جنسی کمک کنند.
اما این کارزار تنها برای جمعآوری داستانهایی از این دست نیست. بیان این داستانها علاوه بر اینکه به روشنشدن وضع موجود جامعه کمک میکند، نوعی درمان برای قربانیان است. زنان و مردانی که بزرگترین آسیبهای روحی خود را در قالب توییتهایی با ١٤٠ حرف با دیگران شریک میشوند، برای نخستینبار داستان خود را بیان میکنند. اینگونه اعترافات علاوه بر جنبههای رواندرمانی آن، چارهای بر مشكل فرهنگی است که –بهاشتباه –قربانی را به خجالتزدگی و سکوت وادار میکند. نه اینکه صحبتکردن آسان است اما مرهمی بر دردهای آنهاست.شرق