او داشت خانه را تمیز میکرد و به من اجازه نداد که وارد خانهاش شوم اما من از بین در نیمه باز خانه چند لکه خون روی زمین دیدم. بعد هم داییام با عجله گفت: پدرت چند روزی است که از خانه من رفته و خبری از او ندارم.
                                            کد خبر: ۳۴۹۵۰۴   تاریخ انتشار                            : ۱۴۰۳/۰۶/۱۸
                                        
                    
                 
                                
                    
                    از یکی از خواهرزادههایم بهخاطر درگیریها و اختلافاتی که داشتیم کینه به دل داشتم. بههمین دلیل نقشه قتل او را کشیدم
                                            کد خبر: ۲۴۵۵۷۳   تاریخ انتشار                            : ۱۳۹۸/۰۸/۱۶