بالاتر از فاجعه

  به گزارش شفا آنلاین،غلامرضا بنی اسدی در یادداشت خود ادامه داده است: آدم سرش سوت می کشد که چه راحت رقم های صدها میلیونی و حتی میلیاردی، از جیب فقیرترین و نجیب ترین اقشار جامعه که کارگران بیمه پرداز باشند بیرون کشیده می شود و به جیب برخوردارترین های قدرت و ثروت می رود! یاد کارگران سرگذر می افتم، یاد نفس های خسته کارگرانی که ده ها متر زیرزمین به دنبال رگه های ارزشمند معدنی تن تن سنگ و خاک را در معادن جابه جا می کنند، یا رانندگانی که نیمه های شب باید جاده های صعب العبور را بپیمایند، یاد کشاورزان یاد ... اصلا یاد همه بیمه پردازان نجیب می افتم که با هزار زحمت حق بیمه می دهند و گاهی از گرفتن خدمات معمولی هم ناتوان می مانند، آن وقت دسترنج اینان که ریال به ریال با زحمت فراهم شده است، میلیارد، میلیارد می شود و به جیب ابن القدرت و ابن الفرصت و ابن التزویر و ... می رود. آن وقت پای بابک زنجانی به میان می آید و قرارداد 4 میلیارد یورویی، آن وقت کارت های هدیه می شود برای این مسئول و آن مدیر و ... ببخشید، نمی توانم، ادامه بدهم حالم دارد به هم می خورد از خواندن گزارش این تاراج ، هر کس را تاب خواندن فاجعه است، گزارش تیتر یک پنج شنبه خراسان را بخواند، من را که توان این خواندن نیست، اما همه توانم را در گلوی واژه ها می ریزم تا فریاد بزنند که چرا چنین؟ چرا «حق الناس»، ریال به ریال حق بیمه مردم با کدام دلیل قانونی و حجت شرعی، چنین در رهگذار توفان گذاشته می شود حوصله ندارم سیاهه اسامی رنگی دریافت کنندگان را باز بنویسم، اما واژه ها را به فریاد می آورم که؛ گیریم کسانی برای «طمع» به فرداها، چنین هدایایی فرستادند، شما چرا «طعمه» شدید آقای معاون، آقای وزیر، آقای وکیل؟ نمی دانم متولیان دولت قبلی که خود را پاک ترین دولت می دانستند، با این ناپاکی چه حرفی برای گفتن دارند؟ نمی دانم، اما طنز تلخ این قبیل ماجراها را چندی پیش از زبان یکی از همکاران رند روزگار شنیدم که وقتی خبر تخلف چند ده هزار میلیارد تومانی، مطرح شد، گفت: این تخلف نیست «مهندسی پول» است! و دیگر همکار ما، که در بداهه گویی و ظریف نگری نیم قرن تجربه دارد، گفت: چند روز پیش دزدان، شیشه خودرویم را شکسته اند و سیستم پخش خودرو را «مهندسی» کرده اند و دیگری هم از «مهندسی» وسایل خانه اش توسط دزدان شب رو گفت و ... حالا هم احتمالا برخی مدعیان و طرفداران رئیس وقت سازمان تامین اجتماعی، شاید این را مهندسی هدایا بدانند اما نمی دانم، فکر نمی کنم مردم هم بدانند، اینان در کدام دانشگاه درس مهندسی می خوانند که هندسه زندگی یک ملت را بر هم می ریزند. آیا وقت آن نرسیده است که مدعی العموم با ورود قاطعانه به پرونده، داد «عموم» را از این «خواص» فزونخواه و فزون خور باز بستاند؟و ... حرف آخر؛ کارگران، این قشر نجیب و قانع، این سربازان هماره جان بر کف نظام در همه عرصه ها، با اعتماد به دولت، پرداختی هاشان قبل از آن که حقوق دریافت کنند روانه این سازمان می شود آیا با عملکرد این چنینی حضرات، اعتمادی خواهد ماند؟ و ... حرف زیاد است، اما اگر عزمی برای مقابله باشد- که مجلس با گزارش صریح و بی رودربایستی خود نشان داد ان شاءا... هست- پس از این باید خبرهای خوب از احقاق حقوق به تاراج رفته کارگران بخوانیم و از برخورد عادلانه با فزونخواهان، آن روز دور نیست...