بنا بر تعریف موجود، درگیر کردن کودک در فعالیتهای جنسی با افراد بزرگسال که دامنهی آن از لمس تا اعمال جنسی که نمی تواند عدم رضایت و ناراحتی خود را اعلام کند تعرض جنسی محسوب می شود.
در کشور ما متاسفانه هیچ وقت دربارهی تعرض جنسی به کودکان تعریف درست و جامعی ارائه نشده است و هنگامی گفته میشود یک کودک مورد تعرض قرار گرفته که عمل جنسی به طور کامل رخ داده و کودک آسیب دیده است .
در فرهنگ ما، تصور غلط و باطلی وجود دارد، آن این است که کودکان در سنین پائین چیزی از روابط متوجه نمی شوند و برداشت درستی از اتفاقات اطراف خود ندارند، به همین دلیل خانوادها هنگامی که متوجه می شوند که کودکشان مورد سوء استفاده قرار گرفته است به روی خودشان نمی آورند و سکوت پیشه می کنند و از او هم می خواهند سکوت کند.
باتوجه به بافت سنتی و فرهنگ جاری در جامعه ایرانی، معمولا والدین از ترس آبروریزی بر روی این جریان سرپوش می گذارند و حتی علایم و آثار را تعرض پاک می کنند و از کودک هم می خواهند به کسی نگوید که چه اتفاقی برایش افتاده و فراموش کند آنچه را که برایش رخ داده، زیرا در صورت بیان کردن دیگران با کودک و خانواده ی او قطع ارتباط می کنند و اجازه نمی دهند که بچه هایشان با او همبازی شود و دیگر جای در میان همسالان خود ندارد.
در بسیاری از موارد، فرد آسیب دیده از ترس ترد شدن و عدم حمایت از سوی خانواده هیچ حرفی نمی زند، وی با این ترس رو به رو است که اگر بگوید ممکن است دیگر از سوی خانواده پذیرفته نشود، او را ترد کنند . در واقع کسی که مورد تعرض قرار می گیرد می ترسد دیگران قضاوتش کنند و وی را مقصر بدانند، متاسفانه این نگاه در جامعه ما وجود دارد از منظر عموم اگر کسی مورد تعرض قرار می گیرد در ابتدای امر خودش مقصر است حتما او عملی را انجام داده که شخص تحریک شده و دست به تعرض زده.
آبرو زنجیری که هیچگاه از پای باز نخواهد شد
این ترس باعث شده بر روی بسیاری از مسائل و مشکلات سرپوش گذاشته شود و عده ی زیادی از افراد از همین امر سوء استفاده کنند و مقاصد خودشان برسند.
آزار جنسی کودکان معمولا از سوی آشنایان صورت می گیرد
سوء استفاده از کودکان معمولا توسط آشنایان و دوستان صورت می گیرد و خیلی کم پیش می آید از سوی افراد غریبه مورد آسیب قرار گیرند. کسانی که اطرافیان کودک را به خوبی می شناسند، می دانند او در چگونه محیطی زندگی می کند.اما آنچه که در این بحث نمی توان فراموش کرد این است که سوء استفاده از کودکان در بستر زمانی رخ می دهد،عوامل محیطی و درونی خانواده باعث می شود که فرد به خودش اجازه دهد به او تعرض .
کمبود محبت باعث می شود که کودک به سمت شخص مترض کشیده شود
نکته مهم این است هنگامی که والدین روابط درست و صمیمانه ای با یکدیگر ندارند و اختلافات فراوان در خانواده وجود دارد ،کودک نمی تواند از لحاظ عاطفی تکیه گاه محکمی داشته باشد، پس به سمت هر کسی که به او محبت کند، کشیده می شود، معمولا در چنین خانوادههایی پدر و مادر هر کدام درگیر کار خودشان هستند و توجه ای به کودک ندارند که همین امر سبب می شود وی آسیب پذیر شود.
هنگامی که کودک در خانوادهای پر تنش بزرگ شودT درک درستی از روابط خانوادگی پیدا نمی کند و آگاهی های لازم را کسب نمی کند. او فرد مورد اعتمادی را در اطرافیان خود پیدا نمی کند که بتواند مشکلاتش را با او در میان بگذارد، پس هرکس به او توجه کند و رفتار محبت آمیزی داشته باشد مورد اعتماد وی قرار می گیرد.
معمولا کودک وقتی از سوی کسی که قصد تعرض به وی را دارد محبت می بیند به دلیل نبود پشیتوانه قوی در خانواده به سمت او کشیده می شود و هنگامی که مورد تعرض قرار می گیرد به کسی چیزی نمی گوید تا محبتی را که به دست آورده است از دست ندهند .
والدین باید آموزش های لازم را یاد بگیرند تا اگر کودکشان مورد تعرض گرفت، بدانند که چگون رفتار کنند. این امر می تواند از بروز بسیار مشکلات جلوگیری کند و کودک راحتتر از بحران خارج شود.برنا