شفا آنلاین:مردم دردهایشان را خوب میدانند، اگر چه ممکن است راهحلها را بهدرستی تشخیص ندهند و طرفدار نسخههایی باشند که سریع به جواب میرسد.
به گزارش شفا آنلاین،ما هیچکس به خوبی خود مردم دردشان را نمیشناسد و به همین دلیل هم نسخه پیچیدن و درمان دردهای مردم نیازمند حضور خود آنهاست. سازمان بهزیستی تنها متولی رسمی در بحث آسیبهای اجتماعی است که باید برای پیشگیری از گرفتار شدن جمعیت 76میلیونی کشور به انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی برنامهریزی کند؛ آسیبهای ریز و درشتی که از اعتیاد و کودکآزاری و فساد و فحشا گرفته تا فرار دختران و قاچاق آنها به سرزمینهای دوردست را در برمیگیرد. حضور سازمانهای مردم نهاد در این دسته برنامهریزیها مهمترین عاملی است که تأثیر برنامهها را اجرایی میکند. دکتر عزتالله سامآرام، مدیر گروه مددکاری دانشگاه علامهطباطبایی که بیش از 40سال سابقه تدریس در رشته مددکاری دارد و عضو هیأت مؤسس انجمن علمی رفاه اجتماعی ایران است همراه دکتر همایون هاشمی، رئیس سازمان بهزیستی کشور در میزگردی چگونگی حضور سازمانهای مردمنهاد در کاهش آسیبهای اجتماعی را بررسی کردهاند که میخوانید:
با توجه به ساختاری که در حال حاضر در کشور ما حاکم است، جامعه هدف سازمان بهزیستی در بحث کاهش آسیبهای اجتماعی چه کسانی هستند؟
دکتر سام آرام: تا آنجایی که من میدانم و براساس آنچه در دانشگاه تدریس میکنیم، مخاطب بهزیستی همه ملت ایران هستند. همه انسانها در بحث پیشگیری از آسیبها، مخاطب سازمان بهزیستی هستند. همزمان با افزایش سطح نیازهای مردم، سازمان بهزیستی هم باید پا بهپای این نیازها تمام کشور را پوشش بدهد.
دکتر هاشمی: من هم بر این باورم که سازمان بهزیستی باید همه مردم ایران را مخاطب خودش دانسته و برای آنها برنامهریزی کند. ما در 3 سطح پیشگیری فعالیت میکنیم که نخستین سطح آگاهسازی عمومی و اطلاعرسانی است و سطح دوم اقدامات پیشگیرانه است و در سطح سوم هم به مداخلات میپردازیم. قانون نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی و قوانین توسعه کشور هم تکالیف فراگیری را برای سازمان بهزیستی پیشبینی کردهاند. اما اگر بخواهیم براساس فعالیت سازمان مخاطبان را تعریف کنیم باید بگویم که ما در حوزه توانبخشی به تمامی معلولان باید خدمت ارائه کنیم. در حوزه اجتماعی در حال حاضر بر زنان سرپرست خانوار و ایتام تأکید کردهایم و بخش تخصصی دیگری هم که در فعالیتهای ما وجود دارد پیشگیری و آگاهسازی عمومی است که برای عموم ملت برنامهریزی میکنیم. ما اعتقاد داریم که برای کاهش خروجیمان در بخش آسیبهای اجتماعی و معلولیت ناچاریم که 2 رویکرد اساسی برای عموم مردم درنظر بگیریم. این رویکردها عبارتند از پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و پیشگیری از معلولیتها.
اگر بپذیریم که مخاطبان و جمعیت هدف سازمان بهزیستی حدود 76 میلیون نفر جمعیت کشور هستند، فکر میکنید آگاهی مردم نسبت به وظایف این سازمان چقدر اهمیت دارد؟
دکتر هاشمی: حیطه وظایف سازمان بسیار گسترده است اما منابعمان محدود است. من معتقدم که باید کل جامعه از یک سطحی از آگاهی برخوردار باشند. این کار از طریق سازمانهای مردمنهاد انجام میشود که برای دستیابی به این هدف باید توانایی آنها را توسعه بدهیم. مهارتهای زندگی باید به همه مردم آموزش داده شود، اگر بپذیریم که یک بخش مهم از رفاه اجتماعی اجرای برنامههایی برای پیشگیری از ورود مردم به چرخه آسیبهای اجتماعی است پس باید در اجرای برنامههای پیشگیری بهدنبال تغییر ذائقه مردم باشیم.
دکتر سام آرام: هیچ جای دنیا این جور نیست که همه فشارها بر یک سازمان خاص باشد بلکه مردم به اجرای برنامههای پیشگیری کمک میکنند. سازمان بهزیستی باید کارهای مطالعاتی برای پیشبینی آسیبهایی که ممکن است به وقوع بپیوندند انجام بدهد تا برنامههایی برای پیشگیری و جلب مشارکتهای گروههای مردمی طرحریزی کند.
با توجه به اینکه شما سالهای متمادی به دانشجویان حوزه رفاه اجتماعی آموزش دادهاید، فکر میکنید که فارغالتحصیلان رشتههای مرتبط با رفاه اجتماعی از بازار کاری که بعد از فارغالتحصیلی روبهرویشان قرار میگیرد راضیاند؟
دکتر سامآرام: واقعیت این است که به اندازه نیاز کشور، ما نتوانستهایم فارغالتحصیلان مددکاری داشته باشیم. بازار کار برای فارغالتحصیلان این رشته وجود دارد منتها در کل نظام مددکاری ما یک مشکلی وجود دارد و آن این است که برای حل مشکلات جامعه جدید هنوز از روشهای سنتی و قدیمی استفاده میکنیم. تا وقتی که مردم به سراغ فالگیر و رمال بروند سازمانی مثل بهزیستی در ماموریتهایش موفق نخواهد بود. من با کارهای خیریه موافقم ولی این نوع فعالیتها در جامعه امروز باید نظاممند بشود و زیرمجموعه بهزیستی باشد. مرجع علمی در خدمات رفاه اجتماعی و توانبخشی سازمان بهزیستی است کمااینکه در تمام دنیا هم به این منوال است. فارغالتحصیلان رشتههای مددکاری بهدلیل نظاممند نبودن فعالیتهای مددکاری جذب سایر رشتههای کاری میشوند، این در حالی است که سازمان بهزیستی هنوز نتوانسته نیروی متخصص کافی جذب و استخدام کند و دیده میشود که در برخی از شهرستانها سازمان بهزیستی هیچ مددکاری ندارد. یعنی ما نیروی انسانی فارغالتحصیل و متخصص داریم ولی جذب نشدهاند.
سازمان بهزیستی با سایر نهادها و سازمانهایی که مسئولیتهایی در اجرای سیاستهای رفاه اجتماعی دارند ارتباط مؤثری دارد؟
دکتر هاشمی: روابط بین بخشی باید نظاممند باشد. ما سازمانیهستیم که متولی بخش عظیمی از فرایندهای خدمتی در حوزه رفاه اجتماعی هستیم. این فرایندها به سیاستگذار و سطوح میانه و پاییندستی نیاز دارد. اگر بهزیستی را سیاستگذار و راهبر اصلی سیاستهای رفاه اجتماعی تلقی کنیم برابر قانون سایر دستگاهها در این زمینه باید با سازمان بهزیستی هماهنگ شوند. ما برای دستیابی به این هدف ستادی تشکیل دادیم که مبانی قانونی مربوط به وظایف سازمان بهزیستی را مستندسازی کرده و سند جامع بهزیستی را تولید کردیم. در این سند مشخص شده که سازمان بهزیستی در فعالیتهای رفاه اجتماعی در چه سطحی قرار دارد. با همین رویکرد در سازمان 4ستاد و شورا فعال کردهایم که این ستادها ارتباطهای بین بخشی را تقویت کنند و بالاخره سازمان ارتباطش را با بقیه دستگاهها منطقیتر کند. ما نیازمند تعریف روابطمان با سایر دستگاههای مسئول هستیم تا هماهنگی مناسبی با این دستگاهها داشته باشیم. در این روش ابتدا جلساتی بین کارشناسان مسئول سازمان بهزیستی و دستگاههای مرتبط برگزار میشود و گزارش این جلسه به من داده میشود تا در جلسات بعدی که قرار است رئیس سازمان بهزیستی روبهروی مسئولین دستگاهها بنشیند سریعتر به نتایج مورد نظر دست پیدا کنیم. ما بعد از مطالعات مکرر به این نتیجه رسیدیم که جای دانشمندان و افراد صاحبنظر در حوزه رفاه اجتماعی خالی است و باید یک کرسی برایشان ایجاد کنیم لذا درهای سازمان را بهگونهای گشودهایم که توجه عناصر دلسوز ازجمله فرهیختگان، بازنشستگان و دیگر افراد را جلب کنیم.
دکتر سامآرام: در سندنویسیهای رایج معمولا وظایف دیگر دستگاهها نسبت به دستگاه نویسنده سند مشخص میشود.
اینکه گفته شد درهای سازمان به نوعی گشوده شده تا شخصیتهای فرهیخته دانشگاهی به این حوزه وارد شده و تجربیات و دانششان را برای پیشبرد اهداف بهزیستی هزینه کنند تا چه حد واقعی بوده و رخ داده است؟
دکتر سامآرام: حقیقت این است که در هر دورهای به شکلی این همکاری وجود داشته است ولی مدتی است که این همکاری بیشتر شده، یک فرایندی در سازمان بهزیستی شروع شده که رخدادهای خوبی را نوید میدهد. برای چهرههای دانشگاهی باید فرصت ایجاد شود تا وارد کار شوند. در این یکیدو سال اخیر بهزیستی توانسته بسیاری از افراد صاحبنظر در رشتههای رفاه اجتماعی را جذب کند. در دانشکدههایی که من با آنها سروکار دارم اکثر استادها در بهزیستی فعالند ولی کار اصلی ما تربیت نیروی متخصص است. البته ما انتظار داریم که ورود اساتید دانشگاه به مراکز بهزیستی آزاد باشد. در حال حاضر ما با مشکلات زیادی روبهرو هستیم که امیدوارم حل بشود و شأن اساتیدی که در این حوزهها فعالیت میکنندرعایت بشود.
گفتید که سازمان بهزیستی باید اثری بخشی و ارتباطش با مردم را از طریق سازمانهای مردمنهاد تقویت کند، برخورد شما با این سازمانها چگونه است، جایگاه آنها را کجا میبینید؟
دکتر هاشمی: من آرزو میکنم روزی برسد که سطح پوشش خدمات ما در جامعه زیاد بشود، توسعه اثربخشی ممکن نیست مگر با حضور مردم و در قالب سازمانهای مردمنهاد. سازمان بهزیستی باید در جایگاه سیاستگذاری، هدفگذاری، نظارت و پشتیبانی قرار بگیرد و اجرای کار به مردم و سازمانهای مردم نهاد و هیأت امناها سپرده شود. مقدماتی هم در این زمینه فراهم کردهایم که یک سازمان غیردولتی بزرگ را بهعنوان هلدینگ این سازمانها تشکیل میدهیم. اعضای این هلدینگ نمایندگان سمنهای فعال در حیطه سازمان بهزیستی هستند. در این سازمان که به نام سازمان پیشگامان خدمت است سازمان بهزیستی هم یک نماینده دارد. هزینههای سازمان پیشگامان برای راهاندازی و افتتاح بر عهده سازمان بهزیستی است اما پس از شروع بهکار مستقل و خودگردان خواهد بود. اصل ماجرا این است که ما در سازمان بهزیستی یار کمکی باشیم و یار اصلی خدمترسانی خود سمنها و مردم باشند.
اگر بپذیریم که دیدگاه شما بهعنوان رئیس سازمان بهزیستی نسبت به سمنها مطابق با گفتههایتان است این سؤال پیش میآید که برخورد شما با سمنها گزینشی خواهد بود یا هر سمنی که مایل به همکاری باشد با استقبال بهزیستی روبهرو خواهد شد؟
دکتر هاشمی: هر کشوری ساختارهای اساسی و امنیتی و اجتماعی خودش را دارد. ما برای راهاندازی و توسعه سمنها از نظر کمی و کیفی یک سری کنترلها در کشورمان داریم. حضور دانشگاهیان و خبرگان در سمنها بسیاری از مشکلات در تولید محتوا و عرصه تصمیمگیری را آسانتر میکند. ما هم معتقدیم بعضی از سختگیریها باید برداشته بشود ولی انجام این کار به زمان نیاز دارد.
چه شرطهایی برای سمنهایی که قرار است با سازمان بهزیستی کار کنند درنظر گرفتهاید؟
دکتر هاشمی: ما هیچوقت پیششرطی نگذاشتهایم اما یک سری فرایند و دستورالعمل داریم که باید براساس همین ضوابط برای انجام کار حاضر شوند. البته یک سری استعلامات هم هست که باید انجام بشود. فراموش نکنید وقتی یک گروهی میخواهند در حوزه خدمات اجتماعی فعالیت کنند حتما باید توانایی و تجربه این کار را داشته باشند و البته صلاحیت لازم را هم داشته باشند.
دکتر سامآرام: در زمینه سمنها ما الان در وضع بسیار خوبی هستیم. بحثهایی از حدود 30سال پیش مطرح است که نشان میدهد موفقیت در ارائه خدمات بهزیستی در سراسر دنیا تنها با کمک سمنها ممکن بوده. طی سالهای گذشته مخالفتهایی با حضور سازمانهای مردم نهاد (سمنها) بوده اما الان میبینیم که دولت درصدد کمک گرفتن از سمنهاست و به همین دلیل من فکر میکنم در شرایط بسیار خوبی از این حیث قرار داریم.
صلاحیتهای سمنها که قرار است در بحث آسیبهای اجتماعی فعال باشند، چگونه تأیید میشود؟
اتفاقا مهمترین دلیلی که سبب شده تا برخی از سمنها در بحث آسیبهای اجتماعی شکست بخورند، نداشتن صلاحیت علمی بوده است. برای همه واضح بوده که سمنها بدون داشتن صلاحیت اجتماعی و امنیتی نباید فعالیت کنند اما در برخورد با صلاحیت علمی حساسیت کافی وجود نداشته و بیشتر اینسازمانها بر پایه روابطی خارج از سازمان بهزیستی تشکیل شده و پروانه فعالیت گرفتهاند و در این زمینه با مشکلاتی روبهرو بودهاند. هیچ برنامهای بدون نظریههای علمی موفق نخواهد بود. خدمات بهزیستی در سراسر دنیا جزو خدمات جدید است در کشور ما هنوز به میزان کافی توسعه پیدا نکرده است.
سازمانهای مردم نهادی را که قرار است با شما همکاری کنند، توانایی علمیشان به چه شکلی سنجیده میشود؟
دکترهاشمی:A خوشبختانه سازمان بهزیستی دانش تخصصی خوبی دارد که صلاحیتهای تخصصی سمنها را بررسی میکند. از سوی دیگر همکاری خوبی با گروههای متخصصین دانشگاهی داریم که درصورت لزوم از همکاری و همفکریشان استفاده خواهیم کرد. در مجموع برای رصد کنترل و اظهارنظر در حوزه دانش و علم مرتبط با ماموریت مورد درخواست سمنها مشکلی نیست و ما تیم تخصصی خوبی داریم.