حدود ۲۳ درصد ايرانيها اختلال رواني دارند. اين آماري است كه كمتر از يك سال قبل، نايبرئيس انجمن روانشناسان ايران اعلام كرد و گفت كه اين رقم، مطابق با آمار جهاني در كشورهاي ديگر است و سير پيشرفتي مشابه دارد. اما اختلالات رواني كه اين جمعيت ۲۳ درصدي دچار آن هستند، طيف گستردهاي دارد؛ از افسردگي- كه به سرماخوردگي رواني معروف است- گرفته تا شايعترين بيماري قرن، يعني اضطراب. با اين حال در آن سوي طيف، اختلالات جديتري هم هستند كه نياز به مداخلات دارويي، بستري شدن در بيمارستانها يا مراقبت در آسايشگاههاي رواني دارند؛ اختلالاتي كه شايد نشانههايشان را ديده باشيد اما هشدار آنها به گوشتان نرسيده باشد. با اين حساب، اين سؤال پيش ميآيد كه مشكلات رواني چه زماني عادي و كم اهميت هستند و چه زماني خبر از يك اختلال جدي ميدهند؟
اختلالات رواني 3دستهاند كه در هر 3مورد، بايد به متخصص مراجعه كرد:
سايكوتيك: بيماري كه در اين دسته قرار ميگيرد، وضع وخيمتري دارد؛ رفتار عجيب و غريب نشان ميدهد، ممكن است بهخود يا ديگران آسيب وارد كند و از همه مهمتر، درك دقيقي از خود، موقعيت زماني و مكانياش ندارد. چنين فردي ممكن است دچار توهم باشد، يعني بگويد چيزهايي را ميبيند و ميشنود كه ديگران از آن بيخبرند. ممكن است دچار هذيان باشد و جملات بيسروته و بيربط بگويد، كلمات من درآوردي بيمعنا بسازد يا به زبان عجيبي صحبت كند. ممكن است از درك موقعيت خود عاجز باشد و درباره خود بزرگنمايي غيرمنطقي كند يا رفتارهاي خلاف عرف و عفت در جمع انجام دهد. اگر كسي از اطرافيان شما چنين علائمي را داشت، بهتر است خيلي سريع از يك روانپزشك براي او وقت بگيريد.
نوروتيك: برخي اختلالات رواني هستند كه فرد از آنها آگاه است و آزار ميبيند، به حدي كه ممكن است زندگي طبيعي روزمرهاش مختل شود. نمونه اين بيماريها اضطراب، افسردگي، پرخاشگري، وسواس و فوبيا هستند كه براي آنها علت زيستي شناخته شدهاي وجود ندارد و برخلاف بيماريهاي سايكوتيك كه در بالا به آن اشاره كرديم، هيچ ضايعهاي در مغز يا سلسله اعصابشان ديده نميشود.
اختلالات شخصيتي: اختلال شخصيتي در واقع يك الگوي بادوام و پايدار در زندگي فرد بهحساب ميآيد، اما همين الگوها زندگي را براي شخص بيمار و ديگران دشوار ميسازد. افراد دچار اختلال شخصيت ممكن است خودشيفته، بدبين، عجيب و غريب و ناسازگار، ضداجتماعي و آسيبرسان، پرخاشگر و سختگير، گوشهگير و منزوي باشند كه بهدليل اين الگوهاي رفتاري، ارتباطشان با خانواده و اجتماع سخت شود يا كنترل احساسات برايشان دشوار باشد. در اين اختلالات هم فرد متوجه ميشود يك جاي كار ميلنگد اما معمولا تا مجبور نباشد، سراغ درمان نخواهد رفت چون اغلب معتقد است ايراد از من نيست و من با شخصيتي كه دارم، راحتم.
خيليها مراجعه به روانپزشك را توصيه ميكنند و خيليها مراجعه به روانشناس يا مشاور را. اما بايد بدانيد كه مشكل شما دقيقا در كدام دسته است و به چه تخصصي نياز دارد. روانشناسي و روانپزشكي، 2رشته كاملا مجزا هستند اما در عين حال مكمل يكديگرند و معمولا براي مداخلات درماني بايد از هردوي آنها كمك گرفت. روانپزشك، فردي است كه در رشته پزشكي تحصيل كرده، تخصص روانپزشكي دارد و بيماريهاي رواني را با دارو درمان ميكند. او درصورت نياز شما را به متخصص مغز و اعصاب، متخصص غدد يا ساير تخصصها ارجاع خواهد داد. چون خيلي از اختلالات جسماني مانند كم كاري يا پركاري تيروئيد، اختلالات هورموني مربوط به غدد فوق كليه، وضعيتهاي خاص بيماريهاي زنان و مردان، آسيبهاي مغزي و... همه ميتوانند علائمي شبيه به اختلالات روانپزشكي داشته باشند يا عوارض رواني ايجاد كنند. روانپزشك براي بيماري كه نياز داشته باشد، درمانهاي الكتريكي (مثل شوك)، بستري بيمارستاني و... تجويز ميكند. در واقع كار روانپزشك بيشتر با افرادي است كه براي درمان اختلال روانيشان نيازمند دارو هستند. روانشناس هم اگرچه در برخي موارد، مجاز به تجويز دارو است اما بيشتر بر جنبههاي شناختي، رفتاري و تحليلي درمان تأكيد دارد. روانشناس وضعيت سلامت رواني شما را ميسنجد، بيماري يا مشكلتان را تشخيص داده و به شما شيوههايي براي مقابله با وضعيت نامساعد رواني را آموزش ميدهد. شيوههايي كه روانشناسان بهكار ميبندند، مبتني بر گفتوگو است يا تمرينهاي عملي براي مواجه شدن با وضعيتهاي خاص رواني پيشنهاد ميكنند. مبناي كار آنها بيشتر شناخت درماني (كار كردن روي عقايد، نحوه تفكر و باورهاي افراد)، رفتار درماني (كار كردن روي شيوههاي عملكرد افراد)، خانواده درماني (كار كردن روي شيوههاي تعامل افراد در خانواده و اصول زندگي خانوادگي)، رواندرماني تحليلي و... است.
بهجز روانپزشكي و روانشناسي، مشاوره و راهنمايي هم يك رشته مرتبط اما متفاوت است كه در مداخلات رواني نقش دارد. اما مشاور، به تشخيص و درمان اختلالات روانشناسي يا روانپزشكي ورود پيدا نميكند و وظيفه اصلياش كمك به افراد و خانوادههاست تا از بهداشت رواني بيشتر و رضايت بالاتري از زندگي برخوردار شوند. مشاور وقتي كه شما درباره موضوعي راهنمايي ميخواهيد، نياز به يادگيري مهارتهاي زندگي داريد، نياز داريد كيفيت روابط خانوادگيتان را بهبود بخشيد يا شغل و رشته مناسب شخصيتتان را پيدا كنيد، به شما كمك خواهد كرد. مشاوره جنبه كاربردي دارد و از نظريات روانشناسي براي بالابردن كيفيت زندگي افراد كمك ميگيرد.
انتخاب اينكه پيش كداميك از اين متخصصها برويد، به وضعيت شما و مشكلي كه در پي حل آن هستيد بستگي دارد. اما به زبان ساده، ميتوان گفت كه همه ما در زندگي نياز به مشاوره گرفتن داريم. برخي افراد نيازمند مراجعه به روانشناس هستند و عده كمتري، نيازمند مداخلات دارويي. مثلا هر فردي قبل از ازدواج نيازمند مشاوره است (اگرچه برخي، اين مشورت را بهجاي متخصصان امر، با اقوام يا دوستانشان انجام ميدهند)، گاهي براي حل مشكلات روحي خود مثل افسردگي، اضطراب، وسواس، اختلالات شخصيتي، ترس و... به روانشناس نياز دارند و اگر دچار اختلالات رواني جدي شوند كه ممكن است براي فرد يا ديگران ايجاد خطر كند مثل اسكيزوفرني، دوقطبي، وسواسهاي جدي، افسردگي حاد و... بايد به روانپزشك مراجعه كنند.همشهری