کد خبر: ۸۲۸۱۸
تاریخ انتشار: ۲۰:۴۵ - ۰۱ آبان ۱۳۹۴ - 2015October 23
شفا آنلاین>سلامت>یکی از مشکلات اساسی که در راه عدم تحقق سیاستهای تحکیم بنیان خانواده در برنامه های کوتاه مدت ،میان مدت و درازمدت نظیر برنامه های 5 ساله توسعه کشور همواره گریبانگیر سیاست گزاران و برنامه ریزان بوده.
به گزارش شفا آنلاین،شواهد حاکی از افزایش آشفتگیهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی است. اگر با نگاهی واقع بینانه به این آشفتگی‌ها بنگریم، ناگزیر از آنیم که به ساختار و وضعیت خانواده، به معنای خشت اولیه و زیربنای جامعه و فرهنگ امروزی بپردازیم. زیرا به خوبی می‌بینیم که همه ی درهم ریختگی‌ها از خانواده، از محلی که هر فرد در آن پرورش می‌یابد و آموخته‌هایش را به مناسبات و روابط اجتماعی منتقل می‌کند، ریشه می‌گیرد.درواقع انسان حاصل عادتواره هایش است که در میدان های مختلف زندگی کسب می کند.عادتواره نه تنها پیوندی بین گذشته،حال وآینده ایجاد می کند،بلکه عامل پیوند بین فرد واجتماع، عینیت وذهنیت،وساختار وعاملیت است.عادتواره های زندگی در خانواده ایرانی برخاسته از گذشته ای است که "سبک زندگی" انتقالش داده وتحولات وتغییرات بنیاد خانواده بر خاسته از عادتواره هایی است که درگذر زمان آرام آرام این دگرگونی ها رادرونی کرده است و این تغییر درهم فراخوانی ساختمان ذهنی وجهان اجتماعی به تدریج و آرام توانسته سلامت خانواده را دچار چالش مفهومی گرداند،درواقع آنگونه که بوردیو می گوید عادتواره "ذهنیت اجتماعی شده "و"متجسد اجتماعی "است.یکی از مفاهمی که در این عادتواره ها توسعه یافته وامروز اهمیت اساسی برای تصمیم گیران در امر سیاستگزاری دارد،مفهوم خانواده است.

خانواده یکی از بنیانی ترین نهادهای اجتماعی است و به لحاظ نقشی که در تداوم جامعه ایفا می کند، یکی از موضوعات مهم نزد متفکران تاریخی و اجتماعی است. نهاد خانواده در طیف نگاه محافظه کارانه و مبتنی بر سنت، جایگاه ویژه ای در حفظ سنتهای پیشین و تداوم آن در دوران جدید دارد و افزون بر آن نقش و کارکردهای اساسی بازسازی و قوام بخشی جامعه که بر گرده خانواده گذاشته شده است حائذ اهمیت و نقش جدی است. نقش و خانواده در حفظ نظم و تعادل نظام اجتماعی، جایگاه آن را مهم و حساس می کند .

مشل فوکو معتقد است هیچ نهادی به اندازه خانواده تحت تاثیر دگرگونیهای اجتماعی قرار نمی گیرد. و در بحبوحه ی دوران جدید، به زعم آنتونی گیدنز وسعت و اهمیت تغییرات پدید آمده در نهاد خانواده تا جایی است که امروزه بسیاری از جامعه شناسان و صاحب نظران نگران آینده این نهاد بده و از کاهش اهمیت و حتی زوال آن در اینده جوامع سرمایه داری سخن گفته اند .

تغییرات پدید آمده در دنیای جدید به طور عادی بر خانواده تاثیر می گذارد خانواده تاثیرات را در کارکردها، نقش ها و شکل روابط و مناسیبتها نشان می دهد ولی این تغییرات به معنای فروپاشی و زوال خانواده نیست. دعوی معتقدان به فروپاشی خانواده اغلب بر اساس شواهدی است که ناظر بر ایجاد تغییر در نهاد خانواده و فرم های تشکیل و تداوم خانواده در قبل است. این مولفه ها به این قرارند؛ کاهش نرخ ازدواج: آمار نسبت ازدواج به طلاق طی ده سال گذشته با کاهش 5.2 درصدی همراه بوده است. بر اساس آمار ثبت شده سازمان ثبت احوال، تعداد ازدواج ثبت شده در ده سال گذشته به میزان بسیار ناچیزی اتفاق افتاده است، به طوریکه آمار ازدواج از 723976 مورد در سال 83 به 773161 مورد در سال 92 رسیده است. این در حالی است که روند طلاق در کشور سیری صعودی داشته است. نسبت ازدواج به طلاق در سال 83 به میزان 9.8 بوده است که در سال 92 به 5.4 می رسد. باز هم طبق گزارش سایت آمار ایران 48 درصد مردان و 46 درصد زنان در سن ازدواج هستند ولی ازدواج نکرده اند.

بالا رفتن میزان طلاق: طبق آمار رسمی ، ایران رتبه چهارم طلاق در جهان را به خود اختصاص داده است . از سال 85 تا سال 90، آمار طلاق در ایران از 92 هزار مورد به 143 هزار مورد رسیده است و در سال 92 نیز این آمار به 144 هزار رسیده است. هر چند آمار طلاق در کلانشهرها بسیار بالاتر از تهران بوده است اما آمار جدید نشان می دهد که در سال 92 نرخ طلاق در روستاها نیز به طور قابل توجهی افزایش یافته است، آمار نشان می دهد که طی سال گذشته از هر 10 طلاق شهری، 9 طلاق نیز در روستا ثبت شده است.

کاهش نرخ تولد: به دلیل پایین آمدن نرخ زاد و ولد در کشور، سیاست جمعیتی در ایران طی سال 92 تغییر یافت و سیاست افزایش جمعیت از طرق مختلفی دنبال شد. نگرانی از پیر شدن جمعیت ایران طی دهه های بعد تا آنجاپیش رفت که سیاست و اراده دولت تا خصوصی ترین حوزه های زندگی شخصی در خانواده را در نوردید از جمله می توان به سیاستهای مقابله ای با تنظیم جلوگیری از باروری اشاره کرد.

تغییر سبک زندگی مجردی: از دیگر مولفه های ناظر بر تزلزل خانواه در ایران، شیوع سبک زندگی مجردی است که بر اساس سرشماری سال 1390 حدود 7.1 درصد خانواده های ایرانی به طور مستقل و تک نفره زندگی می کنند و این تعداد ظرف 5 سال گذشته حدود دو دصد افزایش یافته است. طبق آمار سازمان ملی جوانان د رسال 89 حدود 30 درصد جوانان در 6 کلانشهر ایران ، مجردی زندگی می کردند.

بالا رفتن سن ازدواج: آخرین بررسی ها خبر از بالا رفتن سن ازدواج در ایران میدهد. طبق سرشماری سال 55 میانگین سن ازواج دختران 19.6 بوده است که در سال 90 به 23.5 رسیده است. در مورد پسران نیز از 24 سال به 27 سال رسیده است.

افزایش ناهنجاریهای جنسی: روابط جنسی خارج از ازدواج که به روابط غیر هنجاری تعبیر می شود، در سالهای اخیر در بین جوانان گسترش محسوسی داشته است. هر چند آمار رسمی در این مورد وجود ندارد، اما گزارشات مراکز روانشناسی و مشاوره و نیز هشدار سازمان های بهداشت جهانی به شیوع بیماری های مقاربتی در ایران می تواند گواه بر افزایش این نوع از روابط در بین جوانان باشد.

افزایش زنان سرپرست خانوار: جدید ترین آمار گواه بر این نکته است؛ به‌گفته مدیرکل اطلاعات، آمار و مهاجرت سازمان ثبت احوال، خانواده تک‌نفره در ایران در حال افزایش است؛ به‌طوری که آمار این خانواده‌ها از ۵.۲ درصد در سال ۸۵ به ۷.۱ درصد در آخرین سرشماری رسیده است.همچنین تعداد خانواده تک‌والد، به‌معنای این‌که یکی از والدین به دلیل فوت، طلاق و یا ترک خانواده حضور ندارند نیز نزدیک به هفت درصد رسیده که در مقایسه با آمار دهه‌های قبل افزایش داشته است.

او میزان خانواده‌های زن‌سرپرست را ۱۲ درصد کل خانواده‌ها دانست و گفت تعداد خانوار دارای زنان سرپرست به ۲.۵ میلیون نفر رسیده است. سن ۳۱ درصد زنان این خانواده‌ها زیر ۵۰ سال و حدود ۷۰ درصد نیز بالای ۵۰ سال است. علی‌اکبر محزون همچنین گفت که از سال ۹۰ تا ۹۳ آمار ازدواج در ایران کاهش داشته به‌طوری که در سال گذشته ۷۲۴ هزار و ۳۲۴ ازدواج ثبت شد که نسبت به سال قبل ۶.۵ درصد کاهش داشته است.

در تحلیل موارد فوق باید گفت؛ عوامل ذکر شد ه در برداشت ابتدایی می تواند ناظر باشد بر فروکاسته شدن از اعتبار و دوام خانواده. چنانکه افراد در سن جوانی از خانواده خود جدا می شوند(درصد قابل توجهی از جوانان ) و یا آن که سبک و سیاق زندگی آنان در نسبت با خانواده خود دستخوش تغییرات بنیادین می شود ( شکاف نسلی- تفاوت در نگرش ها و بینش های نسل جوان نسبت به والدین خود)، از سوی دیگر تمایل به ازدواج، که قراردادی حقوقی، شرعی و عرفی بین زوجین و تشکیل خانواده محسوب می شود، رو به ضعف گذاشته است، آمار و ارقام ناظر بر شیوع روابط جنسی آزاد(انواع روابط جنسی) بین جوانان است که می تواند هم به سست شدن ارزشهای عرفی و مذهبی نزد جوانان و هم عدم تمایلشان به ازدواج دلالت داشته باشد. همچنین از شمار کسانیکه تن به ازدواج می دهند نیز درصد قابل توجهی (در سالهای اولیه) طلاق گرفته و از هم جدا می شوند. طلاق می تواند به دلایل بسیاری از جمله بالا رفتن سطح توقع در ازدواج، نارضایتی از روابط موجود(رابطه عاطفی، رابطه جنسی . ....)، پایین آمدن و سست شدن نگرش دینی و مذهبی زوجین، ایجاد روابط خارج از ازدواج ، خیانت و چیزهایی از این دست جستجو کرد. از سوی دیگر درصدی از ازدواجهای صورت گرفته که به طلاق نمی انجامد، زوجین از فرزندآوری و یا داشتن بیش از یک فرزند سر باز می زنند و حال آنکه تولید مثل و ادامه نسل همواره یکی از کارکردهای مهم خانواده تلقی می شده است .

مولفه های ذکر شده در زنجیره ای از علل و عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دیگر پیچیده است که به عنوان علل و پیامدها در برنامه ششم توسعه باید مورد بررسی قرار گیرد وسیاستگزاریهای کلان را در این مورد در آینده دید،چون در دنیای امروز خانواده ها در حال فرار هستند وباید مطابق با مباحث روز خانواده وتاثیرش بر امر توسعه تصمیم گیری کرد. البته،دلایل ذکر شده و دلایل بسیار دیگر می تواند دال بر سست شدن نقش، جایگاه و کارکرد خانواده تلقی شود، خاصه آن که فهم ناظران از خانواده، مبتنی بر ایده مشخص و معینی (خانواده سنتی) باشد، در این شرایط است که با زیر سئوال رفتن کارکردهای اساسی خانواده؛ یعنی تولید مثل، تامین قاعده مند نیازهای جنسی و تامین نیازهای مادی، خانواده در کلیت دستخوش تزلزل و فروپاشی فهمیده می شود و این امر به طور گسترده ای تعمیم داده می شود، لذا چهارچوب مفهومی در نگره فروپاشی خانواده، مبتنی بر نگاه سلبی و آسیب شناسانه به وضعیت موجود است به این معنا که به محض پدیدار شدن فاکت های عینی، گفتمان فروپاشی مایل به برجسته ساختن آسیب و بحرانی خواندن شرایط دارد و ظهور اشکال یا فرمهای تازه را بحران و در حکم گسست در نظم موجود می فهمد و در پی بازگشتن به وضعیت هنجارین معین است.

به بیان دیگر؛ در توصیف وضعیت خانواده ، از مفهوم فروپاشی و تزلزل سخن گفته شود، فروپاشی که مبتنی بر تغییر رویه ها در فرم و محتوای نهاد خانواده است که این تغییر فرمها در طیف متنوعی قابل طرحند. پرسش اساسی که می توان پیش روی نگره فروپاشی خانواده گذاشت این است که چنانچه نهاد خانواده و نقش و کارکردهای سنتی آن در ایران در آستانه فروپاشی است چرا همچنان میل و اراده به تشکیل خانواده به آمار ازدواج های صورت گرفته منجر می شود؟ به چه علت با وجود امکان تجربه روابط خارج از ازدواج، تحصیل زنان و بالا رفتن سطح توقع از زندگی، مهم شدن ارضای دو طرفه در رابطه و بسیاری عوامل دیگر همچنان ازدواج کردن و تن دادن به فرم سنتی زندگی مشترک در ایران رایج و غالب است. چرا با وجود امکان تجربه روابط خارج از ازدواج و نیز شرایط دشوار اقتصادی و عوامل مهم دیگر که تشکیل خانواده را تهدید یا به مخاطره می اندازد، همچنان رویه ی ازدواج در جامعه قاعده و روال است و یا آنکه بالارفتن آمار طلاق آیا به معنای عدم تمایل افراد به تشکیل خانواده و به شکل خانواده زیستن است و یا آنکه آنها صرفا از رابطه ازدواج مشخصی بیرون آمده اما متمایل به ورود به رابطه ازدواج دیگری و در نهایت تشکیل خانواده هستند؟

طرح پرسش هایی از این دست و پاسخگویی به آنها، مستلزم خوانش وارونه آمار است، به این معنا که به جای برجسته کردن کاهش نرخ ازدواج به عنوان فکتی برای از رونق افتادن میل به تشکیل زندگی مشترک و در نتیجه زوال خانواده و تعمیم دادن آن به کلیت نهاد خانواده در ایران، به نرخ وقوع ازدواج در جامعه نگاه شود، آنگاه طرح این پرسش منطقی است که چرا همچنان آمار ازدواج در ایران وجود دارد با وجود آنکه امکان های زیادی برای کنشگران وجود دارد تا از این مناسبات عبور کنند و از الگوی رایج خانواده تبعیت نکنند، باز هم ازدواج صورت می بندد و خانواده در فرم قبل خود را بازتولید می کند. خلاصهآنکه نگاه آسیب شناسانه به مساله خانواده در ایران منوط به داشتن پیش فرضی است که امکان فهم تغییرات و شرایط تازه را ناممکن می کند. به بیان دیگر رویکرد آسیب شناسانه ما را از فهم درون بود پدیده و یا رجوع به آن به مثابه فرد تاریخی، محروم می کند و در نتیجه رویت شرایط موجود، دایما در نسبت با یک وضعیت ایده آل صورت می گیرد که ارتباط آن با واقعیت قطع است و لذا فهم واقعیت را ناممکن خواهد کرد. با توجه به مقدمه ی فوق در باره ی وضعیت موجود خانواده در ایران معاصر،باید دید برنامه ی ششم توسعه چه سیاستگزاریهای کلانی را در این راستا پیش بینی کرده است،و آیا مطابق با نظرات معمول ،خانواده همان زن وزن همان خانواده است،یا این دو،دو مقوله ی جدا در برنامه ی ششم توسعه هستند وهرکدام نیازمند طرح بحث های مربوط به خود در برنامه ی ششم توسعه.

به عبارتی دیگر، در برنامه ریزیهای اجتماعی زن را به تنهایی به عنوان خانواده فرض نموده و یا هرجا بحث خانواده بوده نیازهای زنان و خانواده مطرح بوده است. در صورتیکه زن یکی از اعضای خانواده و تاثیرگذار ترین آن است ولی کل خانواده نیست بلکه به عنوان یکی از اعضای آن حساب می شود. توجه یک بعدی به یک عضو خانواده و غفلت از سایر اعضاء هارمونی و ترکیب خانواده را خدشه دار می کند. و عملا درک صحیحی از نیازهای اساسی خانواده بعنوان یک کل متصور نمی شود.

نگاه بخشی در برنامه ریزی در هر حال پسندیده نیست ،چنانچه این نگاه در خانواده حاکم باشد متاسفانه نگاه خانواده محور نخواهد بود. غفلتی که شاید در اکثر برنامه ریزیها جهت رفع آن اقدامی صورت نمی گیرد. تجمیع نیازهای تک تک اعضای خانواده است که نیاز اساسی تحکیم را در خانواده رقم می زند نه توجه خاص به نیاز یک جزء از اعضای خانواده و غفلت از سایر اعضاء

به همین دلیل پیشنهاد می شود:

1- هرجا بحث خانواده بود صرفاً نیازهای زنان به عنوان اصل خانواده مد نظر نباشد.
2- ترکیب و هارمونی خانواده متصور باشد به گونه ای که مجموعه ی نیازهای سایر اعضاء نیز در نظر گرفته شود.
3- به فصل مشترک نیازهای اعضاء بیشتر توجه شود مثلا تامین اقتصادی و معیشتی، ارتقاء سطح فرهنگی، تغییر نگرشهای منفی، تقویت مراودات درون خانواده گی و ... بیشتر به فصل مشترک نیازها توجه گردد تا مباحث فردی و جنسی
4- توجه بیش از حد و بزرگنمایی نمودن مشکلات یک جنس از اعضای خانواده باعث شکاف در اذهان اعضای خانواده شده و ممکن است ایجاد مساله نماید.
5- در برنامه ریزیها باید به شدت از نگاه صنفی به اعضای خانواده پرهیز نمود.
6- با نگاهی به وضعیت دخل و خرج خانواده ها می توان نتیجه گرفت که عدم تناسب این دو باهم مشکل یکی از اعضای خانواده نیست بلکه مشکل تک تک اعضاء می باشد به نحوی که همگان از آن رنج می برند پس لازم است جهت تحکیم وضعیت خانواده ها ابتدا تقویت زیرساختهای آن را نشانه گرفت مثلاً
چنانچه اقتصاد خانواده تامین نباشد، آینده خانواده از نظر تامین اجتماعی مبهم باشد،اعتقادات خانواده همسو نباشد، ارزشهای دینی،عرفی رعایت نشود،اعتماد در بین خانواده حکمفرما نباشد و ... این خانواده همواره لرزان و در آستانه متلاشی شدن است.

بنابراین باید در نوع نگاه به خانواده همه پارامترهای اساسی اعضای آن مد نظر قرار گیرد.

در این راستا،یکی از مشکلات اساسی که در این خصوص ،خصوصا حوزه های اجتماعی وجود دارد عدم وجود متولی معین و مشخص برای خانواده است.

تصور کنید قیمت دلار 10 ریال بالا و پایین می شود بلافاصله چون یک نهاد و سازمان معین و مشخص نظیر بانک مرکزی ، وزارت اقتصاد و دارایی و شورای پول و اعتبار و بر اساس شاخص های خاص خود آن را رصد می کنند واکنش نشان داده و حتی از طریق رسانه ها سعی در تثبیت و تبیین آن دارند.

حال چنانچه نرخ رشد طلاق روز به روز افزایش یابد، نرخ موالید روز به روز کاهش یابد، متارکه افزایش یابد، ازدواج سفید افزایش یابد، طلاق های عاطفی افزایش،بی اعتمادی بین زوجین افزایش، اضطراب و استرس بین کودکان افزایش،خشونت مردان علیه زنان و بلعکس افزایش یابد و در یک جمله تحکیم و انسجام خانواده کاهش یابد، کدام سازمان و نهاد واکنش نشان داده و به عنوان متولی سعی در کنترل آن می کند.

متاسفانه در سیاست گذاریهای تحکیم بنیان خانواده و تبیین شاخصهای افزایش یا کاهش آن حتی به اندازه برنامه ریزی برای چند ریال که به واسطه ی دلار بالا و پایین می شود برنامه ریزی نداریم. راستی از خود پرسیده ایم چرا؟

متولی خانواده در جامعه کیست؟

چه سازمان یا نهادی است؟

اگر خانواده ای کارکردهای اساسی خود را از دست دهد در قوانین و مقررات و برنامه ریزیها چه کسی بعنوان پا سخگو پیشنهاد شده است؟

سالانه چند درصد از خانواده ها به دلیل همین بالا و پایین شدن شاخصها متلاشی می شوند؟

سالی حدود 20 هزار مرگ و میر ناشی از تصادفات داریم که بر اساس آمارها میانگین سنی آنها 37 سال بوده و حدود 80 درصد فوت شدگان مرد بوده اند که عموماً سرپرست خانواده هم می باشند، تکلیف این خانواده ها که مهمترین کارکرد خود را از دست داده اند با کیست؟

چه سازمان یا نهادی باید به سیاستهای افزایش ازدواج حدود 12 میلیون جوان بازمانده / در آستانه ازدواج که منجر به تشکیل و افزایش 6 میلیون خانواده خواهد شد واکنش نشان دهد؟

به نظرم چنانچه نهاد،سازمان و یا ارگانی بعنوان متولی خانواده کلیه سیاستهای خانواده را مد نظر قرار دهد و رصد نماید و بصورت ریشه ای فصول مشترک و نیازهای اعضاء را تقویت نماید شاید کمتر لازم باشد در برنامه های تنظیمی به فصولی مثل مواد مخدر، طلاق،آسیبهای اجتماعی،مشکلات سالمندان، حمایتهای اجتماعی و ... پرداخته شود.

همین مشکلات وقتی بعنوان مساله مطرح می شوند که کارکردهای خانواده تنظیم نباشند لذا پیشنهاد می گردد در برنامه ششم به این مهم بیش از پیش پرداخته شود.

با توجه به بررسی های فوق، موارد پیشنهادی برای تحکیم بنیان نهاد خانواده که اساسی ترین مطلب مورد نظر برای دست اندرکاران در شرایط معاصر است،پیشنهاد می شود که در برنامه ی ششم توسعه گنجانده شود.

1-زمینه سازی برای توسعه مشاغل خانگی در جهت توسعه پایدار

2-تلاش در بسترسازی خانواده های ایرانی برای نهادینه کردن سبک زندگی خردمندانه بر پایه ی بینش های ایرانی واسلامی

3-تصحیح الگوی مصرف خانواده ایرانی در جهت دست یابی به توسعه پایدار

4-ایجاد نیروگاههای خورشیدی در حوزه ی اقتصادی موثر بر توسعه پایدار

5-پیش گیری سازوکارهایی در جهت کمک به خانواده های خاص(آسیب دیده)

6-آموزش خانواده ها درالگو سازی مصرف بهینه در همه ی زمینه ها

7-استمرار برنامه ی تنظیم خانواده برای جلوگیری ازآسیب های بدترونامرئی

8-بستر سازی جهت راه اندازی سایت های همسریابی به منظور افزایش ازدواج با نظارت سازمان ملی جوانان.

9-راهکارهای توسعه محور با توجه به رویکردهای جامعه شناختی و مديريت و سياست گذاري نوین در امور سالمندی با مشارکت تمامی نهادها ، سازمان ها و موسسات مسئول در بندهای ذیل:

- شناخت نیازهای زیستی، روانی، اجتماعی، حقوقی و... دوران سالمندی، با توجه به تغییرات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی جهان کنونی؛
- شناخت و تحلیل وضعیت خدمات اجتماعی و رفاهی اعم از بیمه، بازنشستگی و... سالمندی، در حال حاضر؛
- طراحي مدل های خدمات مراقبتي و توانبخشي سالمندان، با توجه به ارزیابی های وضعیت موجود و چشم اندازی نوین؛
- مداخلات آموزشی، مراقبتی، درماني، توانبخشي در جهت ارتقای وضعیت زندگی سالمندان ؛
- آماده سازی افراد برای ورود به این مرحله از زندگی و ارتقاء آگاهی افراد و گروه ها در جامعه با توجه به رویکرد توانمند سازی ارتباط میان نسلی؛
- اقدام مداخله گرانه جهت تحقق حقوق سالمندان.
- توانمند سازی خانواده با نگاه خانواده محور

10-توانمندسازی افراد و گروه های نیازمند به ویژه زنان سرپرست خانوار و معلولان نیازمند با تأکید بر برنامه‎های اجتماع محور و خانواده محور، با استفاده از منابع بودجه عمومی دولت و کمک های مردمی ونهاد های خیریه ای ومدنی.

11-موارد ذیل در خصوص مسائل رفاه خانواده، پیشنهاد می شود:
- اندیشه حفظ خانواده به بهای تعیین مسئولیت های بسیار برای زنان ودر واقع نقش سنتی زنان برای تحمل و حفظ خانواده
- اندیشه فراگیر در ارائه خدمات آموزشی وتحصیلی
- نگرش استحقاق سنجی درارائه خدمات رفاهی به زنان ودختران آسیب دیده، در معرض آسیب، معلول، سالمند ونیازمند
12-سیاست های تشکیل وتحکیم خانواده ایرانی ،که موارد ذیل پیشنهاد می گردد:
-فرهنگ سازی و ترویج دیدگاه های صحیح و آگاه سازی خانواده ها، شناساندن عوارض طلاق و تأکید بر تشکیل خانواده توسط زنان بیوه وبی سرپرست
- ایجاد واحد ارشاد وامداد در کنار دادگاه ها، تقویت مراکز ژنتیک، برخورد دستگاه قضایی با بزهکاران به عنوان تهدیدکننده استحکام خانواده
- ارزیابی و بازنگری قوانین موجود وتدوین قوانین حمایتی لازم
- گونه شناسی خانواده های آسیب دیده،در معرض آسیب ،معمولی وخانواده سالم در دستبابی به توازن اقتصادی،روانی،فرهنگی واجتماعی.
- همگرایی سیاست های دولت در همه برنامه ریزی ها در جهت بهبود وضعیت، تشکیل، تحکیم وتعالی خانواده وتعیین شاخص ارزیابی برای عملکرد دستگاه های اجرایی بر اساس نگاه منسجم و استوار به خانواده متعادل ومطلوب
- آشنایی با حقوق ومسئولیت های افراد نسبت به همدیگر در خانواده
- تأمین نیازهای خانواده های بی سرپرست وزنان سرپرست خانوار
- تدوین قوانین حمایتی وگسترش بیمه های اجتماعی واقتصادی برای مردان بیکار، زنان بیوه، سالخورده، سرپرست خانوار و کودکان بی سرپرست وزنان خانه دار
- 13 بستر سازی برای نگاه خانواده محوردر جهت توسعه ی پایدار،موارد ذیل پیشنهاد می گردد:
- حفظ خانواده با دیدگاه سنتی ،در حال گذار،مدرن وپست مدرن
- کمک به خانواده های نیازمند، آسیب دیده ودر معرض آسیب با رویکرد استطاعت سنجی
- حاکمیت دیدگاهی در زمینه فرهنگ سازی و آگاه سازی آسیب های خانواده از درون وبیرون
- سیاست خانواده محوری وتاکید بر نقش بنیانی خانواده در تحکیم انسجام و وفاق اجتماعی
- سیاست تعیین متولیان مشخص برای امور مربوط به زنان وخانواده در ایران برای جلوگیری از موازی کاری وپراکنده کاری.
- ایجاد هماهنگی و همگرایی نهادی و بخشی
- دستیابی به اجماع و تأکید بر میان ذهنیت مشترک مبتنی بر خرد جمعی در حوزه مسائل مربوط به خانواده
- تامین پشتوانه های علمی قوی مبتنی بر شواهد منطقی وعینی در باب مسائل و تحولات مربوط به خانواده
- پیش گرفتن گفتمانی فراتر از گفتمان محافظه کارانه
- راه اندازی مرکز مطالعات علمی وسیاستگذاری وراهبردی خانواده مرکب از نمایندگان سه قوه،دانشگاهیان،انجمن های علمی،نمایندگان حوزه های مرتبط بازنان درحوزه تولید نظریه وترسیم الگوهای سبک زندگی خانوادگی وشاخص های رشد وتحول خانواده.
- حساس و مسئولیت پذیر ساختن اعضای خانواده
- توانمندسازی خانواده در جهت حفظ احترامات وارتباطات بین نسلی
- ارزش گذاری کار خانگی زنان البته نه در معنای صرفاً اقتصادی آن، که به کالایی شدن کار خانگی می انجامد که خود می تواند آسیب های دیگری را در پی داشته باشد.
- گسترش پوشش بیمه ای به خصوص برای زنان سرپرست خانوار و نیز زنان خانه دار
- ارتقای مهارت های زندگی
- کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی و بازتوانی آسیب دیدگان اجتماعی
13-تقویت نهاد های محله ای با حضورزنان وخانواده ها برای تقویت سرمایه اجتماعی محله ای
14-گفتمان سازی رسانه ای پیرامون دو واژه مودت ورحمت در مناسبات زنان در خانواده هابرای تحکیم وتوسعه پایدار.خبر آنلاین

برچسب ها: فرهنگی ، سلامت ، طلاق
نظرشما
نام:
ایمیل:
* نظر: