شفا آنلاین :پسانداز در تعریف اقتصادی به معنای آن میزان از درآمد است که خرج نشود. مهم نیست این باقیمانده در یک حساب کوتاهمدت، بلند مدت یا پسانداز بانکی نگهداری شود یا در منزل و به اصطلاح زیر بالش آدمی باشد. حتی این هم اهمیتی ندارد این درآمد به همان شکل اولیه (اغلب ریالی) باقی میماند یا به ارز و طلا تبدیل میشود. مهم این است که میزانی از درآمد هزینه نشود و به عبارت بسیار ساده از جیب شما به جیب کس دیگری منتقل نشود. با این تعریف باید دید که در این شرایط اقتصادی که اغلب مردم از هزینه سنگین زندگی مینالند، آیا کسی میتواند پسانداز داشته باشد؟
به گزارش شفا آنلاین برای پاسخ به این پرسش باید به گزارش رسمی درآمد و هزینه خانوار مراجعه کرد. مرکز آمار هر ساله چنین گزارشی را منتشر میکند. در آخرین گزارش مرکز آمار که برای سال 1390 است، آمده که درآمد خانوارهای شهری ایرانی یک میلیون و 303 هزار تومان و هزینه آنان یک میلیون و 327 هزار تومان است. در مناطق روستایی، متوسط درآمد مردم 797 هزار تومان و متوسط هزینه آنان 839 هزار تومان است. به این ترتیب مشخص میشود که برای اغلب مردم پسانداز کردن صرفا یک آرزو و یک امر مطلوب است نه ممکن. به عبارتی خودمانی اغلب مردم هشتشان گرو نهشان است. بنابراین از متوسط مردم نباید انتظار پسانداز داشت.
از سوی دیگر هم میتوان به این نتیجه رسید که بیشتر مردم توانایی پسانداز را ندارند. طبق گزارش توسعه بانک جهانی که یک هفته قبل انتشار یافته، مشخص شده که 30درصد مردم ایران از بانکها و موسسات مالی رسمی و 40 درصد آنان از منابع غیررسمی وام گرفتهاند. درست است که وام در برخی موارد برای شروع یک کار جدید یا سرمایهگذاری است، اما برای مردم عادی، وام گرفتن به این معناست که منابع عادی کفاف خرج روزمره یا مواردی چون خرید مسکن و وسایل منزل و خودرو را نداده یا حتی از پس موارد اضطراری چون بیماری برنیامده و فرد به سمت چنین کاری رفته است. به عنوان شاهد مثال این موضوع باید به وامهای قرضالحسنه و مسکن اشاره کرد که مشخصا به مردم عادی داده میشود و برای چنین خرجهایی است. سال 1387 مردم ایران نزدیک به شش هزار میلیارد تومان وام قرضالحسنه و سال 1386 نزدیک به 38 هزار میلیارد تومان وام مسکن گرفتهاند. با این وضع و احتساب تورم 40 درصدی کنونی و بیکاری نزدیک به دورقمی، آیا پسانداز یک شوخی نیست؟
پسانداز یک شوخی نیست. هنوز هم در میان مردم ایران کسانی هستند که یا با فرمول قناعت اقدام به پسانداز میکنند یا از سر دارایی و ناچاری! بانک جهانی در همان گزارش توسعه خود میگوید 32 درصد مردم ایران در سال 2011 اقدام به پسانداز وجوه خود کردند. در این گزارش، ایران از نظر میزان پسانداز رتبه 57 جهان را به خود اختصاص داده است. نزدیک به 19 درصد مردم این کار را از طریق شبکه بانکی رسمی انجام دادند و حدود 12 درصد هم ترجیح دادند مبالغ پسانداز شده را به شبکه غیررسمی بسپارند؛ یعنی همان پولهای زیربالشی.
اما یک پرسش دیگر هم وجود دارد. چه میزان از درآمد ایرانیان پسانداز میشود. چنین رقمی مدتهاست که اعلام نشده اما جالب است بدانید سال 1386 یعنی حدود سه سال قبل از آمار این گزارش، بانک مرکزی گفته پسانداز ناخالص ملی 122 هزار و 600 میلیارد تومان بوده که نسبت پسانداز به درآمد ملی 46.93 درصد محاسبه میشود. به این ترتیب مشخص میشود که نزدیک به نیمی از درآمد ملی پسانداز میشود، اما این کار از سوی حدود یکسوم مردم انجام میشود. معنای بدیهی این جمله این است که درصد کمی از مردم که همان ثروتمندان هستند اقدام به پسانداز این درصد قابل توجه از درآمد ملی میکنند.
نماگر دیگری که میتواند آماری از پسانداز را به ما نشان دهد؛ آمار صندوقهای قرضالحسنه است. درست است که این نهادهای مالی اصولا برای اعطای تسهیلات بدون سود به مشتریان ایجاد میشوند اما همه میدانیم منبع درآمدی این صندوقها، پساندازهایی است که مردم انجام میدهند. آمار مرکز آمار ایران نشان میدهد رقم این نهادهای مالی از سال 1373 تا سال 1384 نزدیک به 2.5 برابر شده و از 1926 صندوق به 4927 صندوق رسیده است. جالب است بدانید که سال 1389 گفته شده رقم صندوقهای قرضالحسنه به رقم 7000 صندوق رسیده است. از سوی دیگر، منابع این صندوقها سال 1379 نزدیک به 210 میلیارد تومان ارزیابی میشود.
آمار دیگری که میتواند موید وجود پسانداز در میان مردم باشد؛ میزان ارزی است که در دستان مردم است. همه میدانیم که بعد از رشد نجومی ارزش ارزهای رایج بینالمللی در کشور و کاسته شدن شدید از ارزش پول ملی ایران، بعضی کارشناسان اقتصادی در مصاحبههای خود اعلام کردند رقمی بین 12 تا 20 میلیارد دلار ارز در دست مردم است. این رقم با در نظر گرفتن نرخ کنونی ارز به این معناست که بین 36 تا 60 هزار میلیارد تومان پسانداز ارزی در منازل مردم ایران جا خوش کرده است.
از سوی دیگر برخی پساندازهای مردم، در آمارها نشان داده نمیشود ولی وجود آن غیرقابل انکار است. صندوقهای قرضالحسنه خانگی که بیشتر از سوی بانوان اداره میشوند، از این دست پساندازهاست. چنین صندوقهایی که در چند سال اخیر رشد چشمگیری داشتهاند گاه تا سقف 25 میلیون تومان وام ماهانه میدهند. این به آن معناست که در یک ماه در چنین صندوقی نزدیک به 250 نفر، ماهانه صد هزار تومان خود را پسانداز میکنند.
روشن است که به دلیل نبود آمارهای روشن از بخشهای غیررسمی اقتصاد چون منازل و همین صندوقهای قرضالحسنه خانگی و نیز عدم به روزرسانی آمار رسمی، قضاوت در مورد میزان پسانداز ایرانیان کمی دشوار است. با این حال به نظر میرسد باید به پساندازهای کلان از سوی عدهای کمی از مردم در ایران ایمان آورد. در شرایطی که همه مردم به دلایل رشد هزینهها توان پسانداز ندارند و حتی به تسهیلات روی میآورند، نزدیک به سه دهک از جمعیت ایران میتوانند پول خود را پسانداز کنند.