آدنومهاي
آمپولاري، بهطور اسپوراديک يا به عنوان قسمتي از يک سندرم ژنتيکي سرطان
رخ ميدهند. افزايش تستهاي ژنتيکي و غربالگري اندوسکوپيک متعاقب آن در
افراد پرخطر، به منظور تشخيص اين ضايعات، رو به افزايش هستند، در حالي که،
پيشرفتهاي فناوري، هم در اولتراسوند اندوسکوپي (EUS) و
کلانژيوپانکراتوگرافي رتروگريد اندوسکوپيک (ERCP)، راههاي درماني جايگزيني
را براي جراحي معرفي کردهاند. در زير، توصيههاي کليدي از نظر ميگذرند:
1) بيوپسيهاي ضايعات آمپولاري را براي تعيين درجه نئوپلازي آنها، قبل از تلاش براي رزکسيون آندوسکوپيک، مورد بررسي قرار دهيد.
2) براي بررسي ضايعات بزرگ آمپولاري يا دئودنال، قبل از آنکه رزکسيون جراحي يا آندوسکوپيک انجام شود، EUS انجام دهيد.
3) در زمان انجام پاپيلکتومي، از ERCP براي مشاهده تهاجم احتمالي ضايعه به مجاري بيلياري يا پانکراتيک نيز استفاده کنيد.
4)
استنت مجاري پانکراتيک جايگذاري کنيد و در حين انجام پاپيلوتومي براي قرار
دادن استنت، از شياف ايندومتاسين بهمنظور کاهش بروز پانکراتيت استفاده
کنيد.
5) بيماراني را که تحت برداشت نئوپلاسمهاي آمپولاري يا دئودنال با آندوسکوپ قرار گرفتهاند، بهطور مرتب نظارت کنيد.
6)
انجام کولونوسکوپي غربالگري را به بيماران مبتلا به آدنومهاي اسپوراديک
آمپولاري يا دئودنال که در معرض خطر بالاي ابتلا به سرطان کولون قرار
دارند، پيشنهاد دهيد.
آنچه
در اين دستورالعمل، نسبت به نسخه قديمي آن تغيير کرده، اين است که در سال
2006، نويسندگان اين گايدلاين، مديريت آندوسکوپيک آدنومهاي آمپولاري و
دئودنال را بهطور خلاصه فقط در موقعيت سندرمهاي ژنتيکي يا وضعيت
پيشبدخيمي دستگاه گوارش توصيه کرده بودند.
بهنظر
ميرسد اين دستورالعمل، براي اندوسکوپيستهاي درماني به منظور درمان
بيماران مبتلا به اين ضايعات کمککننده باشد. متاسفانه، دادههاي موجود
ناکافي بوده يا توصيههاي مبتني بر شواهدي را فرمولبندي ميکنند تا نشان
دهند کداميک از ضايعات بايد تحت پيگيري و نظارت يا رزکسيون قرار گيرند، چه
تکنيکهاي رزکسيون خاصي مورد استفاده قرار گيرند، نقش درمانهاي کاهنده
(ablative) چيست، يا جزئيات فاصلههاي نظارت و پيگيري بيماران چگونه باشد.
هرچند اين توصيهها بسيار ارزشمند و علمي هستند، بسياري از مسائل حل نشده
همچنان باقي ماندهاند.