به گزارش شفا آنلاین،اتفاقاتي که سالهاي اخير افتاده، بعضيها را ترسانده و ترجيحشان اين است
که بدون مکمل به ورزششان ادامه بدهند. به هر حال آنها بارها اخباري در
مورد مرگ ناشي از مکملهاي قاچاق شنيدهاند. تکليف ورزشکاران حرفهاي
تقريبا روشن است.
فدراسيونهاي مربوطه مکملهاي مجاز و استاندارد را در اختيارشان ميگذارد و آنها نگراني چنداني ندارند. هرچند دوپينگ بعضي از ورزشکاران به خاطر اعتماد به همين مکملها، مثبت اعلام شده است.
با اين حال
مشکل اصلي جامعه پزشکي و ورزشي، ورزشکاراني هستند که براي حفظ سلامتيشان
ورزش ميکنند و در کنار آن ميخواهند از مکملها هم استفاده کنند.
مشکل
اصلي در باشگاهها اتفاق ميافتد. جايي که مربيان يا صاحبان باشگاه براي
درآمدزايي بيشتر به ورزشکاران مکمل توصيه ميکنند و از آنها ميخواهند از
همان مکملهايي بخرند که خودشان در باشگاه ميفروشند. ورزشکاران به خصوص
مبتديهايي که تازه شروع به کار کردهاند و زود ميخواهند به نتيجه برسند؛
لاغر کنند يا هيکلشان عضلهاي شود، پيشنهادات را جدي ميگيرند. هر چه که
تعداد شاگردان مربي هم بيشتر باشد، توصيههاي او جديتر گرفته ميشود.
اگر
مکملها مجاز باشند، اتفاق خاصي نميافتد. اما موضوع اين است که بيشتر
مکملهايي که در باشگاهها يا مراکز ديگري غير از داروخانهها فروخته
ميشود، غيرمجاز و خطرناک هستند.
چند
سالي است که وزارت بهداشت و درمان و وزارت ورزش برنامه جدي براي مقابله با
ورود و مصرف مکملهاي غيرمجاز دارند. باشگاهها، عطاريها و داروخانههايي
که اين مواد را ميفروختند، پلمب شدهاند. هشدارهاي جدي اين دو وزارتخانه
تا حدودي فروش مکملهاي غيرمجاز را محدود کرده است. اما اين معضل هنوز
پابرجاست.
نظر
همگي اين است که تا زماني که توزيع مکملها کنترل شده نباشد و بخش اعظمي
از محصولات از طريق قاچاق وارد کشور شود، نميتوان از سالم بودن همه آنها
مطمئن بود. نظر وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو اين است که مکملها فقط
از طريق داروخانهها در اختيار افراد قرار داده شود. فقط هم پزشکان مجاز به
تجويز اين مواد باشند. اما واردکنندگان اين محصول خيلي موافق اين نظر
نيستند.
رضا
توحيدي، مديرفروش يکي از شرکتهايي است که مکمل وارد ميکند. نظر او اين
است که اتحاديه واردکنندگان مکملهاي دارويي و غذايي در خانههاي سلامت
محصولاتشان را بفروشند. او چند دليل ميآورد تا نشان دهد که خانههاي سلامت
در مقايسه با داروخانهها ميتوانند مراکز بهتري براي فروش مکملها باشند.
توحيدي ميگويد: «داروخانهها متخصصي ندارند که وقت بگذارند و براي
مشتريان توضيحات کاملي از خواص مکملها بگويند.
يک ورزشکار وقتي ميخواهد
مکملي را استفاده کند، دوست دارد توضيحات کاملي را بشنود. در داروخانه کسي
که تسلط کامل روي مکملها داشته باشد، نيست يا اين که فرصت کافي براي توضيح
دادن، ندارد.» به نظر توحيدي بهترين اتفاق اين است که در خانههاي سلامت
با حضور يک پزشک و يک مربي متخصص مکملها به فروش برسد.
توزيع
مکملها در داروخانهها مشکل ديگري هم براي واردکنندگان دارد؛ بالا رفتن
قيمت مکملها. توحيدي معتقد است که در داروخانه 50 درصد به قيمت اصلي
مکملها اضافه ميشود: «محصول را که وارد ميکنيم، يک بار شرکت پخش قيمت را
بالا ميرود.
يک بار هم داروخانه. اگر هر شرکت وارد کنندهاي خودش اجازه
داشتن خانه سلامت را داشته باشد، واسطهها کمتر ميشوند و مکمل به قيمت
اصلي فروخته ميشود. اما الان مشتري مکمل را با بيشتر از 50 درصد افزايش
قيمت، از داروخانهها تهيه ميکند.»
افزايش
قيمت مکملها در داروخانهها دليلي است که بازار قاچاق رونق بيشتري داشته
باشد. از طريق قاچاق قيمت پايينتر ميآيد و ورزشکاران ترجيح ميدهند با
پول کمتري، به چيزي که ميخواهند برسند. از نظر توحيدي اين شروع مشکلات
است: «مکمل خوب و مجاز که گران باشد، قدرت خريد پايين ميآيد و ورزشکار به
مراکزي مراجعه ميکند که قميتهاي مناسبتري دارد. او نميتواند جنس خوب و
بد را از هم تشخيص بدهد. جنس چيني يا تقلبي ميخرد و دچار مشکلات زيادي
ميشود.»
واردکنندگان
مکملهاي ورزشي معتقدند که فروش مکملهاي غذايي بهتر است دست داروخانهها
باشد اما آنها مرجع خوبي براي فروش مکملهاي ورزشي نيستند. اما مشکل اساسي
براي اين جداسازي وجود دارد، مشکلي که اتحاديه واردکنندگان ترجيح ميدهند
درباره آن صحبتي نکنند يا اگر حرفي ميزنند، از زبان آنها مطرح نشود.
واردات
و فروش مکملهاي ورزشي، پردرآمد است. به همين دليل است که متولي زيادي
دارد. واردکنندگان خودشان را محق ميدانند که چون زحمت واردات را ميکشند،
بايد بازار داخلي هم دست آنها باشد. اما وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو
هم دوست ندارند از اين بازار بينصيب بمانند.
يکي از داروسازان اتحاديه واردات مکملها به ميگويد: «فروش مکملهاي ورزشي تخصص ميخواهد. کسي که ميخواهد از مکمل ورزشي استفاده کند، به دنبال تاثير عيني است. اما در داروخانهها کسي نيست که به او مشاوره کامل بدهد که از چه پروتئين يا مکملهاي ديگر استفاده کند.
ورزشکار حرف مربي
ورزشي را بيشتر از پزشک قبول دارد و مشاورههاي او را ميپذيرد. در کشورهاي
ديگر خانههاي سلامت مسئول فروش مکملها هستند. شرکتهاي توليد کننده يا
واردکننده در اين خانهها محصولاتشان را عرصه ميکنند. اما در ايران
نميگذارند که اين خانهها ايجاد شود.»
اين داروساز که نميخواهد نامي از او برده شود، معتقد است تا زماني که اين خانههاي سلامت راهاندازي نشود، مشکل پابرجاست. البته او بعيد ميداند که مشکل حل شدني باشد: «مساله پيچيده است. انجمن داروسازان اجازه نميدهد خانههاي سلامت راهاندازي شود. اگر اين خانهها باشند، اقتصاد داروخانهها به خطر ميافتد.
اگر مکملها از سيستم فروش داروخانهها حذف شود، بخش
عمدهاي از درآمد آنها به خطر ميافتد. درآمد اصلي داروخانهها از فروش
مکملها و داروهاي گياهي است. به هر حال کساني که منافعي دارند و در وزارت
بهداشت نفوذ دارند، اجازه نميدهند که اين اتفاق بيفتاد.»
مشکل
فقط نحوه توزيع نيست. سختگيريهايي که براي واردات مکملهاي ورزشي وجود
دارد، تمايل به قاچاق را افزايش ميدهد. داروساز اتحاديه واردکنندگان مکمل
ميگويد: «نحوه قميتگذاري عادلانه نيست. سودي که شرکت واردکننده ميگيرد،
به حدي پايين است که بعضيها ترجيح ميدهند از طريق غيرقانوني محصولاتشان
را وارد کنند.»
وضعيت دختران نگرانکنندهتر است
به اندازهاي که نظارت روي باشگاههاي مردانه هست، روي باشگاههاي زنانه نيست. دختراني که در باشگاهها با مشکل روبهرو ميشوند کم نيستند. گروه زيادي از دختران که به باشگاهها مراجعه ميکنند، براي رسيدن سر وزن ايدهآلشان است.
قرصهاي لاغري که به آنها فروخته ميشود، بيشتر حاوي مواد
مخدر است و همراه لاغري براي آنها اعتياد را هم ميآورد. اين مکملها و
قرصها در آرايشگاهها و ديگر مراکز زنانه به راحتي پيدا ميشود. اما زناني
هم که به دنبال ورزش حرفهاي هستند و مشکلي با وزنشان ندارند، در معرض
خطرند. زهرا جعفري يکي از دختراني است که نزديک به 10سال عضو ثابت باشگاه
است. او از مربياني گلايه دارد که براي زود نتيجه گرفتن، مکملهاي غيرمجاز
پيشنهاد ميکنند: « من در باشگاهي ورزش ميکنم که خيلي مراعات ميکنند که
کسي مکمل مشکلدارد مصرف نکند. نه مربي و نه مديريت باشگاه اين اجازه را به
کسي نميدهند که هر مکملي را استفاده کنند.
خود آنها هم چيزي به ورزشکاران نميفروشند. اما مربياني هستند که دور از چشم مديريت باشگاه فعاليتهاي غيرقانوني ميکنند.» بيشتر مربيان تازهکارند که براي درآمدزايي بيشتر و رونق گرفتن کارشان به مکملهاي غيرمجاز متوسل ميشود. جعفري ميگويد: «مربي که حرفهاي باشد، ورزشکار را به خواستهاش ميرساند. مشکل مربيان تازهکارند. آنها براي اين که زود معروف شوند و شاگرد جمع کنند، مکمل توصيه ميکنند.
اصرار هم دارند از جايي که آنها ميگويند مکمل را بخريم.
مربي قبلي من هيچ وقت از من نميخواست مکمل خاصي استفاده کنم. تقويت کننده
ميداد که از داروخانه ميخريدم. اما مربي جديدم مکملهايي تجويز کرده. اين
مربي نگران است که من به مدير باشگاه چيزي بگويم.» معضل باشگاههاي زنانه
بيش از اينهاست . در بعضي از باشگاهها مربياني هستند که حتي کارت مربيگري
ندارند.
اما به پشتوانه تجربهشان علاوه بر تمرين دادن، نسخه هم
مينويسند. حتي اگر آنها مکملهاي مجاز هم تجويز کنند، بازهم اطميناني به
کارشان نيست. اين که چه ورزشکاري، چه مکملي را به چه ميزاني استفاده کند،
تخصصي ميخواهد که بعيد است که يک مربي تجربي آن را داشته باشد. با توجه به
اين که زنان مدت زيادي نيست که بدنسازي را شروع کردهاند و اطلاعات
ورزشکاران هم محدود است به نظر ميرسد آنها بيشتر در معرض خطرات قرار
دارند. سپید