دادههاي گرفتهشده از بانک دادههاي ملي دانمارک نشان ميدهند که مواجهه قبلي با آنتيبيوتيکها با افزايش 53 درصدي خطر ابتلا به ديابت نوع2 و پيشرفت بيشتر بيماري همراه است. اين يافتهها، بدين معنا است که آنتيبيوتيکها نقش علتي مستقيمي را در ديابت نوع 2 بازي کرده. همچنين بيماراني که هنوز ديابت در آنها تشخيص داده نشده، ممکن است خطر بيشتري براي ابتلا به عفونت داشته باشند، بنابراين، بيشتر از آنتيبيوتيک استفاده ميکنند.
هر دوي اين فرضيات
بهوسيله بررسي پژوهشهاي پيشين حمايت شده و ميتوانند به ارتباطهاي
مشاهدهشده، ربط داده شوند. يافتههاي باليني، چالش جديدي را در مسير مصرف
کمتر و عاقلانهتر آنتيبيوتيکها باز کردهاند.
سالهاست
ميکروبيولوژيستها مکررا به پزشکان يادآوري ميکنند که از آنتيبيوتيکها
استفاده بيش از حد نکنند، زيرا مشکلات فزاينده مقاومت و ارتقاي ناکافي
آنتيبيوتيکهاي جديد روبهروي جامعه قرار ميگيرد. اگر ثابت شود که
آنتيبيوتيکها، علاوه بر مشکلات فوق، اثر جانبي متابوليک منفي بالقوه و
طولانيمدت دارند، بهطور حتم فروش و تجويز آنها با محدوديتهاي بيشتري
مواجه ميشود. دانشمندان معتقدند، اين مطالعه، بسيار مهم و با طراحي عالي
است که شواهد بيشتري را در اهميت ميکروبيوم رودهاي در سلامت و بيماري
انسان ارائه ميدهند. اين نتايج، در ادامه انتشار مطالعات پيشين است که
ميگويند آنتيبيوتيکها با گذاشتن اثر جانبي خود بر ميکروبيوم، متابوليسم
را تحت تاثير قرار ميدهند و از اين مسير، فرد را دچار بيماريهاي
متابوليک، مانند ديابت ميکنند.
در
مطالعه فوق، با آناليز دادههاي سهبانکدادههاي ملي دانمارک که نزديک به
6/5 ميليون فرد مقيم دانمارک را پوشش ميدهد، محققان بيش از 170 هزار فرد
را يافتند که در سال 2012، تحت درمان با عوامل کاهنده گلوکز خون قرار
گرفتهبودند و سپس آنها از نظر سن و جنس، با 8 نفر ديگر که ديابت نداشتند،
همسانسازي شدند. ميانگين سني در جمعيت مورد مطالعه، 62 سال و 52 درصد مرد
بودند.
محققان
براي آناليز دادههاي مربوط به مصرف آنتيبيوتيک به سال 1995 بازگشتند.
براي به حداقلرساندن خطاي مطالعاتي که شايد کساني مبتلا به ديابت شده
بودند که قبل از تشخيص، احتمال بيشتري براي ابتلا به عفونت داشتهاند،
محققان دادههاي تمام نسخههاي آنتيبيوتيکي را که دوره تجويز آنها کمتر از
6 ماه طول کشيده و قبل از تجويز نخستين داروي ضدديابت بودهاند، از مطالعه
خارج کردند.
ميانگين
تعداد داروهاي آنتيبيوتيکي تجويز شده در سال، 8/0 براي گروه ديابتيها و
5/0 براي گروه کنترل گزارش شد. تنها 9 درصد از گروه بيماران و 13 درصد از
افراد گروه کنترل، هيچ داروي ضدديابتي دريافت نکرده بودند.
در
مجموع، نسبت خطر ابتلا به ديابت نوع 2 براي افرادي که به هر نحوي داروي
آنتيبيوتيکي دريافت کرده بودند، در مقايسه با افرادي که اصلا آنتيبيوتيک
تجويزي نگرفته بودند، 53/1 محاسبه شد. با مقايسه افرادي که 2 تا 4 داروي
آنتيبيوتيکي تجويزي گرفته بودند، با افرادي که صفر تا 1 نوع آنتيبيوتيک
مصرف کرده بودند، اين نسبت خطر به 21/1 رسيد. زماني که محققان دوره مورد
بررسي خود را به 3 سال قبل از ابتلا به ديابت گسترش دادند، نسبت خطر کمي
افت کرد و به 43/1 رسيد.
از
سوي ديگر، نتايج نشان دادند نسبت خطر براي آنتيبيوتيکهاي با طيف باريک و
باکتريوسيدال، در مقايسه با آنتيبيوتيکهاي با طيف گسترده و
باکتريواستاتيک، کمي بيشتر است. همچنين مشخص شد، نسبت خطر براي همه انواع
آنتيبيوتيک بهطور مشخصي افزايش مييابد؛ به جز کليندامايسين.
در
اين مطالعه مشخص شد، ارتباط دوز ـ پاسخ ميان مواجهه با آنتيبيوتيک و
ديابت نوع 2 براي همه انواع آنتيبيوتيک ديده ميشود و اين ارتباط براي
آنتيبيوتيکهاي با طيف باريک و باکتريوسيدال، کمي بيشتر است. اين ارتباط
با طبقهبندي گروهها براساس سن، جنس يا دوره مطالعه تغييري نميکند.
نکته
مهم ديگر در اين مطالعه، اين بود که افزايش مواجهه با آنتيبيوتيکها در
افرادي که به ديابت مبتلا شدند، تا 15 سال قبل از زمان بروز ديابت هم ديده
ميشد و اين الگو براي همه کلاسهاي آنتيبيوتيکي مشابه گزارش شد.
اما
واقعا چه توضيحي ميتوان براي اين ارتباط بيان کرد؟ محققان معتقدند براي
هر دو فرضيهاي که درباره مکانيسم نهفته در پشت اين ارتباط ذکر شد، شواهدي
وجود دارد. در مقايسه با گروه کنترل، افراد مبتلا به ديابت، ممکن است عفونت
پوستي يا عفونتهاي رايج راه هوايي بيشتري داشته باشند و اين افراد، اغلب
با آنتيبيوتيکهاي با طيف باريک تحت درمان قرار ميگيرند. البته مشخص
نيست، بيماران مبتلا به ديابت نوع دو، 15 سال پيش از تشخيص بيماريشان هم
همين وضعيت را داشتهاند يا خير.
شواهدي از اثر مستقيم آنتيبيوتيکها در مدلهاي حيواني ديده شده است و همه انواع آنتيبيوتيکها اثر محرک رشد دارند.
محققان
در حال حاضر، مطالعه مداخلهاي کوچکي را در مورد اثر آنتيبيوتيکهاي با
طيف گسترده بر ترشح هورمونهاي رودهاي و هومئوستاز در بزرگسالان سالم و
بدون ديابت آغاز کردهاند و گروههاي تحقيقاتي ديگر نيز مشغول انجام
کارآزماييهاي باليني تصادفي شده در مورد ارزيابي اثرات متابوليکي
آنتيبيوتيکها هستند. به نظر ميرسد انجام کارآزماييهاي باليني تصادفي
شده بيشتر با دوره طولانيتر پيگيري مورد نياز است تا بتوان در مورد احتمال
اثرات جانبي متابوليک ايجاد شده در اثر آنتيبيوتيکها، به نتيجه واحدي
رسيد.