جلتی ویچرتز (Jelte Wicherts) که یک متخصص آمار در دانشگاه تیلبورگ هلند است سرپرستی این تحقیقات را برعهده داشته است. او معتقد است که بخش عمده ای از این عدم دقت به ساختار ادبیاتی نگارش مقاله بازمی گردد. او در این باره می گوید: «پیش از این در حدس زده بودیم که ادبیات مقالات ممکن است دارای ضعف باشد و این موضوع در احتمالات ما جای داشت ولی هنگامی که در عمل متوجه شدیم که این مشکل به صورت بی سابقه ای در این مقیاس بزرگ اثرگذار بوده است.»
این تحقیقات از جایی شروع شد که یک روانشناس هلندی به نام دیدریک استپل (Diederik Stapel) با یک رسوایی بزرگ روبرو شد. در تحقیقات انجام شده مشخص شد که او که سابقه حضور فعال در نگارش بیش از 50 مقاله علمی در رده روان شناسی بوده و تمامی آنها را در ژورنال های بین المللی به چاپ رسانده بود، عملا اطلاعات و آمار را از ذهن خود برداشت می کرد. به این ترتیب صحت این مقالات به صفر رسید و اعتماد به مقاله های روان شناسی به شدت کاهش یافت.
پس از این ماجرا بود که ژورنال های علمی تصمیم به بازنگری در ساختار پذیرفتن مقالات خود گرفتند تا دیگر شاهد مقاله های بی دقت و جعلی در این زمینه نباشیم. شایان ذکر است که این تحقیقات آماری تنها زمینه روان شناسی را مورد بررسی قرار داده است و نتایج آن به هیچ عنوان درباره سایر مقالات علمی صادق نخواهد بود. در صورتی که مقالات علمی دیگر مورد بررسی قرار بگیرند نیز ممکن است با نتایجی مشابه و یا معکوس روبرو شد که این امر نیاز به فعالیت های علمی بسیار گسترده ای خواهد داشت.