بسیاری از اختلافات و ناکامیهای زندگی خانوادگی از نداشتن شناخت شروع
میشود و در مقابل کلید حل بسیاری از اینها، کسب شناخت زوجین نسبت به
یکدیگر است. شناختی که بالاتر از دانستن رنگ و غذای مورد علاقه همسر است.
ازدواج به مانند یک سفر
ممکن است همین امروز تصمیمی بگیرید و البته ممکن است که مانند من این
تصمیم را چند سال قبل گرفته باشید که با شخصی با ویژگیهایی متفاوت همسفر
شوید. در ابتدای این سفر با این آدم متفاوت یک قراری گذاشته و خود را نسبت
به آن قرار متعهد میدانید. نام آن قرار ازدواج است و از آن به بعد،
همسفر را همسر صدا می کنید. خوب،برای این سفر و برای همنشینی با این شخصیت
منحصر به فرد چه برنامهای دارید؟ چقدر درباره او مطالعه کردید و از
روحیات، اخلاقیات و شیوه رفتار با او اطلاعات کسب کردهاید؟
مرد و زن، دو مخلوق خداوند هستند با ویژگیها و استعدادهای گوناگون.
هرچند در بسیاری از جهات، تفاوتی میان آنها نیست، اما تفاوتهای بزرگی
بین زن و مرد وجود دارد. اگر کسی از این تفاوتها و بعضا تضادها آگاه
نباشد، رفتارهایش متناسب با جنس مخالف نخواهد بود و انتظارات او را نیز
برآورده نخواهد شد. ضمن اینکه نیازهای و توقعات خودش هم در آن زندگی حاصل
نمیشود. زندگی که سودی برای طرفین نداشته باشد و رفع نیازهای اعضای آن
عقیم بماند، نتیجهای جز خسران و تلخکامی یا جدایی و طلاق نخواهد داشت.
تفاوت، واقعیتی انکار ناشدنی
اگر کسی گمان کند که مرد و زن هر دو یکی هستند و تفاوتی میان آنها نیست و
به بیان دیگر، زنان همان کارهایی را انجام دهند که مردان میتوانند و
مردان نیز میتوانند آنگونه باشند که زنان هستند، اولین خشت کج خواهد بود.
وقتی علم ثابت میکند که زن ساختاری متفاوت از مرد دارد، تفاوتی که هم در
بدن آنها نمود دارد و هم در روحیات و خلقیات، در این صورت خطاست که هر دو
را بر یک کار بگماریم یا با هر دو با یک شیوه برخورد کنیم و از هر دو یک
چیز بخواهیم.
پس وقتی بین این دو مخلوق خداوند، تفاوت وجود دارد، همزیستی سعادتمندانه
آنها مستلزم آگاهی از این تفاوتها خواهد بود. آگاهی از خصلتها،
خواستهها، طرز فکر و نوع نگاه، تواناییها و قابلیتها می تواند به تصمیم
گیری درباره این سفر موثر باشد.
بسیاری ازاختلافات و ناکامیهای زندگی خانوادگی از نداشتن شناخت
شروع میشود و در مقابل کلید حل بسیاری از اینها، کسب شناخت زوجین نسبت به
یکدیگر است. شناختی که بالاتر از دانستن رنگ و غذای مورد علاقه همسر است.
شناخت همسر، هنر است
وقتی مرد شناخت درستی از همسرش داشته باشد، میداند که هنگام گریه همسرش
چه کند، پرگویی همسرش را درک میکند و علاقه همسرش به خانوادهاش را
میفهمد و میداند در مقابل این رفتارها چه واکنشی داشته باشد. خانم هم
وقتی همسرش را شناخت اقتدارش را نمیشکند، علت سکوت های گاه بی گاه را
میداند و با موقعیتشناسی صحیح، زمان مناسب برای درد دل با شوهرش را پیدا
میکند.
شناخت همسر یک مهارت است، همچنان که رانندگی مهارت محسوب می شود. وقتی کسی
زیر و بم ماشین و جاده و رانندگی را نداند، نمیتوان از او رانندگی درست و
ماهرانهای دید. مردی که شناختی نسبت به زنان و روحیات آنها ندارد و از
زنی که مردان را نمیشناسد، نمیتوان توقع رفتار درست و خوشبختی در زندگی
را داشت.
آگاهی از خصلتها، خواستهها، طرز فکر و نوع نگاه، تواناییها و قابلیتها می تواند به تصمیم گیری درباره این سفر موثر باشد.
تجربه، مسیر خوبی برای شناخت است اما کافی نیست. چرا که بسیاری از نکات
کلیدی را در لابهلای صفحات کتابها و با مطالعه میتوان یافت. علاوه
بر اینکه بسیاری از زنان و مردان از خواستههای خود و دلیل انتخاب شان یا
مطلع نیستند یا از ابراز آن برای همسرشان خجالت میکشند.
جناب مولوی در کتاب مثنوی معنوی خود میگوید:
هر که نقص خویش را دید و
شناخت
اندر استکمال خود ده اسبه تاخت
شاید فاصله میان مرد و زن از مریخ تا ونوس نباشد، اما رازهایی در مورد
مردان و زنان وجود دارد. این رازها کلید حل معمای زندگی و نقشه دستیابی به
گنج آرامش و خوشبختی است. زمانی به این گنج دست خواهید یافت که خودتان را
بشناسید، همسفرتان را بشناسید و برای شناخت بهتر در این زمینه مطالعه کنید و
در صورت لزوم به مشاور مراجعه کنید. با این توصیفها، برای هفتاد سال
زندگی، چند ساعت باید مطالعه کرد؟