شفا آنلاین>جامعه پزشکی>بهترين خاطرات حرفهاي بنده مربوط به ايامي است که همنشيني و همصحبتي با مرحوم استاد شمس شريعت تربقان در موزه ملي تاريخ علوم پزشکي داشتم.
به گزارش شفا آنلاین،هفتهاي يک
مرتبه به خدمت ايشان ميرسيدم و هرهفته فرصتي ميشد، يکي دوساعت باهم صحبت
کنيم و همين صحبتها براي من به منزله درس بود.
ايشان در دو سه سال آخر
حيات خود، مبتلا به بيماري سرطان شده بودند و داروي شيمي درماني مصرف
ميکردند. اين دارو تنها در داروخانههاي خاص يافت ميشد. داروخانههاي
تکنسخهاي که معمولا به دليل داشتن داروهاي کمياب، هميشه شلوغ بود.
از
آنجاييکه حال استاد خوب نبود و رمقي براي رفتن و منتظر ماندن در صف دارو
نداشتند، از ايشان خواهش کردم که به من اجازه دهند تا از طريق دوستي که در
آن داروخانه داشتم، داروي مورد نيازشان را تهيه کنم. حتي قول دادم که حتما
هزينه را دريافت کنم.
اما مرحوم استاد مخالفت کردند و گفتند: «وقتي قرار
است که داروي خود را تهيه کنم، شان من استاد و پزشک نيست، بلکه شأن من هم
مانند بقيه فقط يک بيمار است. لذا بايد مثل ساير بيماران خودم به داروخانه
رفته و نوبت بگيرم و بعدازاينکه مدتها نشستم و نوبتم نشد، به مسئولان
داروخانه بگويم: چرا نوبت من نشد؟ و آنها بگويند: مگر تو کر هستي؟ چندين
بار شما را صدا زديم و نيامديد! من هم عذرخواهي کنم و بگويم: عذر ميخواهم.
گوشهاي من سنگين است و بعد دارو را بگيرم و به منزل برگردم.»
ايشان
معتقد بود که يک پزشک نبايد از موقعيت، جايگاه و اسم خودش براي بهرهوري
بيشتر از جنبههاي اجتماعي استفاده کند. حتي وقتي دخترشان در بيمارستان
بستري بود، خود را به عنوان پزشک معرفي نکرد و معتقد بود که بايد در جايگاه
بيمار و همراه بيمار خدمت بگيرد. اينها درسهايي بود که از مرحوم استاد
شمس شريعت تربقان گرفتم و ميدانم که همين درس ميتواند براي تمام جامعه
پزشکي باشد.
اميدوارم
که همه ما قدر موقعيت و جايگاه حرفهاي را که در آن مشغول هستيم بدانيم و
کاري کنيم تا اعتباري که اين حرفه به واسطه عملکرد پيشکسوتان ما به دست
آورده است، با سهلانگاري مخدوش نشود. زيرا بيشازاينکه جامعه پزشکي آسيب
ببيند، مردم از سلب اعتمادها و از دست رفتن جايگاه پزشک آسيب ميبينند.
عليرضا پارساپور
معاون پژوهشي مرکز اخلاق پزشکي دانشگاه علومپزشکي تهران